جوان آنلاین: اگر از حوالی پل سیدخندان عبور کرده باشید حتماً موزه رضا عباسی را دیدهاید. این موزه از غنیترین و ارزشمندترین موزههای شهر تهران و گنجینهای بینظیر را در خود جای داده است. موزه رضاعباسی در مهرماه سال ۱۳۵۶ افتتاح شد و پس از چند بار تعطیلی و بازگشایی، سرانجام در ۱۵بهمن سال ۱۳۷۹ برای پنجمینبار و پس از انجام بازسازی آغاز به کار کرد. در حال حاضر این موزه زیر نظر وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، میزبان گردشگران است. ناهید نجفیخلج با سابقه ۲۵ سال خدمت در وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تجربه فعالیت در موزههای مختلفی از جمله موزه ملی فرش، آبگینه، هنرهای ملی را دارد و در حال حاضر مدیر موزه رضا عباسی است. وی آشتی مردم با میراث فرهنگی را لازم میداند چرا که این آشتی باعث آگاهی میشود و این آگاهی در هویت بخشی به هر ایرانی اثر دارد. او برای علاقهمندی عموم مردم به بازدید از موزهها و تأثیر این آشنایی در فرهنگ و سبک زندگی مرد م میگوید بازدیدها اگر به قصد یادگرفتن، آموختن و در یک کلام هدفمند باشد نتیجهبخش خواهد بود. متن زیر ماحصل گفتگو با وی است که پیش رو دارید.
در ابتدای مصاحبه، خوانندگان را با نقش آموزشی موزهها آشنا کنید.
موزهها به واسطه ماهیتی که دارند میتوانند محلی برای آشنایی با فرهنگ گذشتگان، نیاکان و آداب و رسوم آنها باشند. آشنایی با اجداد سرزمینی که در آن زندگی میکنیم و نحوه زندگی آنها میتواند برای بازدیدکنندگان جذاب باشد. بازدیدکنندگان بهخصوص جوانان مشتاق هستند بدانند اصل و ریشهشان به کجا متصل است و شناخت این ریشه و دغدغه آنها و طیشدن مسیری که به امروز ختم شده است قطعاً جذاب است. روایتگری این سیر زمانی رو به گذشته در موزهها نیز میتواند بسیار جذاب باشد.
با توجه به نکتهای که اشاره کردید چرا بخش اعظمی از مردم با موزهها و مکانهای تاریخی قهر هستند و رغبتی برای بازدید ندارند؟
امروزه بخش زیادی از کارهای هنری مانند کنسرتها، سینماها و سالنهای تئاتر که نیازمند به حضور وسیع مردمی است با توجه با افزایش جمعیت، اما دچار تغییراتی نسبت به گذشته شده و کمرنگ است. یکی از مقصران این تغییر، فضای مجازی است که نه تنها مردم کشور ما بلکه بسیاری از جوامع را تحتتأثیر و دیدگاهها را تغییر داده است. امروز خیلی از چیزهایی که انسان به آن نیاز دارد و میتواند با آن ارتباط برقرار کند در فضای مجازی دست یافتنی است به همین دلیل حضور مردم به نسبت افزایش جمعیت، در بسیاری از مکانها از جمله تفریحی و تجاری بسیار کم شده است. نکته دیگر دغدغهمندی نسبت به موضوع است. آدمی که احساس گرسنگی نکند به غذا فکر نمیکند. ایجاد این دغدغه نیاز به زمان و فرهنگسازی دارد و قطعاً باید از کودکی و دوران مدرسه این شناخت و دیدگاه ایجاد شود. متأسفانه امروزه موزهها مکانهایی تاریک، خستهکننده و ساکت هستند که قطعاً با وجود چنین فضایی رغبتی ایجاد نمیشود. البته ایجاد بخشی از این میل و رغبت بر عهده مسئولان مرتبط است، اما دیگر موارد از جمله رسانهها هم میتوانند تأثیر زیادی داشته باشند. بهخصوص رسانههایی که ارتباط مردم با آنها زیاد است. آنها باید تاریخ، فرهنگ و هنر کشور را به شکل بسیار جذابی معرفی کنند.
پیشنهاد شما برای توجه جوانان و نوجوانان به ویژه دانشآموزان و دانشجویان برای روایتگری و راهنماشدن در موزهها و اماکن تاریخی چیست؟
نیاز به ایجاد اشتیاق است که بعضی از دانشآموزان فیالنفسه این اشتیاق را دارند ولی برای بخش دیگر نیاز به آموزش، راهنمایی و برنامهریزی است. در این صورت نیازی نیست به رفت و آمد به موزهها تشویق شوند چرا که با ایجاد این دغدغه، رفت و آمدها و هر فعالیت دیگری به خودی خود شکل میگیرد.
در حال حاضر بازدید از موزه رضاعباسی تا چه حد است؟
متفاوت است. به طور مثال در ایام تعطیل به خصوص ماههای فروردین و اردیبهشت زیاد است و در خردادماه به دلیل شروع گرمی هوا و شروع امتحانات آمار بازدید کم است.
بیشتر بازدیدکنندهها خانوادهها هستند یا گروهی؟
در تعطیلات رسمی و آخر هفته بازدیدهای خانوادگی بیشتر است و در طی هفته بازدیدها به صورت گروههای دانشآموزشی و انفرادی است.
بیشک این بازدیدها، در فرهنگ هر ایرانی و سبک زندگی آنها اثر دارد. به نظر شما چطور این بازدیدها اثرگذار خواهند شد؟
همیشه گفتهاند تجربه از علم برتر است. وقتی یک بسته فشردهای از تجارب زندگی مردم را در معرض دید، تحقیق و تفکر بگذاریم و آنها را یاد بگیریم قطعاً در سبک زندگی بیاثر نخواهد بود و نمیتوان برای آینده برنامهریزی نکرد. البته این تأثیر زمانی اتفاق میافتد که با دید و ذهن باز به آن نگاه شود. مانند طبیعتگردی که مدتها به انسان حال خوب میدهد مطالعه گذشتگان هم تأثیر خوبی خواهد داشت به شرط آنکه به سمت دیدن و آموختن برود، مانند هر کار دیگری که اگر قصد و هدفی در آن نباشد نتیجهای نخواهد داشت. بنابراین هر کاری اگر به قصد دیدن، شنیدن، یادگرفتن و آموختن و در یک کلام هدفمند باشد نتیجهبخش است و در نهایت شخص مخاطب در یک فاصله خوبی دیدگاهش نسبت به زندگی و تحلیل او نسبت به مسائل تغییر خواهد کرد.
با توجه به سابقه فعالیتتان در میراث فرهنگی، از تأثیرات میراث فرهنگی در زندگیتان بگویید. آیا اطرافیان و نزدیکان خود را با این عرصه آشنا کردهاید؟
هر فردی وارد این عرصه میشود دیدگاهش نسبت به زندگی، جامعه و علاقه به کشورش تغییر میکند و این تغییر بنا به مطالعه کتابهای تاریخی ایجاد میشود که قابل قیاس با یک فرد عادی نیست. همه این موارد متأثر از شناخت و آگاهی از یک منبع انرژی در زندگی است. آگاهی من هم از حضور و مطالعه در میراث فرهنگی به دست آمده و میآید که سالها و هرلحظه با آن زندگی کردهام. این آگاهی دید فرد را نسبت به مسائل عمیق میکند و دیدگاه اینچنین فردی عادی نخواهد بود. آشنایی با میراث فرهنگی باعث میشود خود، کشور و گذشتگان را خیلی دوست داشته باشیم و این نکته بسیار مهمی برای هر ایرانی بهخصوص جوان ایرانی است. این موضوع باعث میشود هر جوان ایرانی برای خودش ارزش قائل شود و خودش را کم نبیند و به ایرانی بودنش افتخار کند نکتهای که امروزه با توجه به جوسازیهایی که سعی میشود ایران و ایرانی را کوچک و حقیر نشان دهند، جایش خالی است. جوان ایرانی باید بداند در جایگاه خوبی قرار دارد و تنها لازم است این جایگاه را بشناسند و بفهمد تا احساس افتخار و شخصیت کند. وقتی جوان احساس شخصیت کرد صدمه و آسیبی نمیبیند. او باید بداند ما از بسیاری جوامع دیگر اصیلتر و غنیتر هستیم و این نیاز به کار دارد. دغدغهای که سالها با آن درگیر هستم و سعی کردهام همه نوجوانان و جوانان اطرافم را با موضوعات مختلف میراث فرهنگی از جمله موزهها و آثار آن حتی در دورهمیهای خانوادگی آشنا کنم.
در بازدیدها بهخصوص بازدید دانشآموزان و قشر جوان، روش و نحوه بازدیدها را میپسندید؟ آیا مؤثراست؟
متأسفانه آموزشوپرورش در اینباره کم کاری میکند. دانشآموزان وقتی به بازدید میآیند با موزه و آثار آن آشنا نیستند و نمیدانند چه باید انجام دهند. آن جرقهای که قبلاً باید در ذهنشان ایجاد شود، نشده است. به همین دلیل اذیت میشوند و این اذیتشدن ما را هم اذیت میکند. هرچند سعی میکنم خودم راهنما باشم و روایتگری شادی داشته باشم و اگر سؤالی بود خودم پاسخ بدهم و حتی برای جذابیت بیشتر، فضایی را در اختیارشان میگذاریم که در آنجا استراحت کنند، خوراکی بخورند و کنار آنها خودم هم حضور دارم تا با آنها درباره آثار در موزه گفتگو کنم. ولی قبل از همه این کارها لازم است آنها با محیط و هدف از بازدید آشنا شده باشند.
پیشنهاد شما برای جذابیت موزهها چیست و از چه کسی یا کسانی میتوان مطالبه داشت؟
مردم سلایق مختلفی دارند. گروهی به سفال علاقه دارند، چون قبلاً راجع به آن شنیده و دیدهاند و کار انجام دادهاند. پس نشان میدهد اطلاعات قبلی موجب جذابیت میشود. بعضی از آنها روایتگری میکنند که معلوم میشود سابقهای از این کار داشتهاند. در این صورت جذابیت ایجاد میشود و محیط خستهکننده نمیشود. این مطالبهگری را باید در همان ابتدای تربیت کودکان از خانوادهها و مدارس داشت از کلاسهای هنر که متأسفانه امروزه به کلاسهای بیکاری، تمرین درس ریاضی، غیبت موجه دانشآموز و... تبدیل شده است! همچنین از مسئولان مرتبط و نقش رسانهها که اشاره کردم.
نظر شما