شناسهٔ خبر: 66678008 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

محمد دهریزی به مناسبت بزرگداشت حکیم فردوسی گفت؛

مجموعه «یک پاورقی» یک کار اقتباسی و نوآورانه است

نویسنده مجموعه‌کتاب‌های «یک پاورقی» گفت: این مجموعه، یک کار اقتباسی است و در مقوله بازگردانی، بازنویسی و بازآفرینی به معنای مصطلح آن‌ها نمی‌گنجد؛ بلکه یک داستان امروزی نوآورانه و روش تازه‌ای در نویسندگی است.

صاحب‌خبر -

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: از میان کتاب‌های تازه منتشرشده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مجموعه پنج جلدی «یک پاورقی» را که داستان‌هایی از رستم، آرش کمانگیر، گردآفرید، زال و ضحاک است، برای مطالعه انتخاب کردم.

در ابتدای امر گمان داشتم با یک بازنویسی ساده یا اقتباسی از ادبیات کلاسیک مواجه هستم؛ اما در همان صفحه ابتدایی کتاب با دیدن بخش «پیش‌خوان» که مؤلفان کتاب با انتخاب این عنوان، روند مسیر داستان کتاب را برای مخاطبان شرح داده بودند متوجه شدم که مجموعه «یک پاورقی» اثری از جنس ادبیات کلاسیک اما با رویکردی خلاقانه برای بچه‌های نونگاه (۱۲ سال به بالا) است. در مجموعه کتاب‌های «یک پاورقی»، شما با دو داستان که شخصیت‌های مشابه و زمان و مکان یکسان دارند روبه‌رو هستید؛ اما یک بار داستان اصلی را از زبان فردوسی بزرگ که با رنگ قرمز به نثر در بالای صفحه آورده شده است می‌خوانید و بار دیگر در پایین صفحه (پاورقی) ماجرایی متفاوت از همان داستان را به قلم محمد دهریزی و امیرحسین زنجانبر با رنگ مشکی می‌خوانید.

در هر جلد از این مجموعه دو داستان، در کنار تصویرگری‌های شگفت‌انگیز چهار تصویرگر ایرانی متفاوت، به طوری با هم پیش می‌رود که گویی داستان بالای صفحه می‌توانست شبیه داستان پاورقی‌ها اتفاق بیافتد. در یک نقطه از کتاب، داستان قرمزرنگ بالای صفحه (داستان اصلی) تمام می‌شود؛ اما پاورقی مشکی‌رنگ ادامه پیدا می‌کند و ماجرای متفاوتی را رقم می‌زند. در پایان داستان هر کتاب از مجموعه «یک پاورقی‌» عبارت «این داستان ادامه دارد…» را می‌بینید که این عبارت نشان از این دارد یک متن کهن چگونه به مرور دگرگون و از دل آن متنی تازه زاده می‌شود.

نکته حائز اهمیت و جالب توجه این مجموعه کتاب‌ها وجود بخش «پیش‌خوان» در ابتدای کتاب و بخش «پس‌خوان» در انتهای کتاب است؛ این دو بخش شما را به شکل طنازانه‌ای با احوالات مؤلفان کتاب در هنگام نگارش متن اثر، آشنا می‌کنند و با ایجاد درک بهتری از شکل‌گیری روند داستان، شما به متن داستان نزدیک‌تر خواهید شد.

به مناسبت روز گرامی‌داشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، خالق شاهنامه بزرگ با محمد دهریزی یکی از مؤلفان مجموعه «یک پاورقی» درباره اهمیت ادبیات کلاسیک برای کودکان و نوجوانان و تأثیر آشنایی مخاطب کتاب با ذهنیات نویسنده در قبل و بعد از داستان، گفت‌وگویی داشته‌ام که در ادامه می‌توانید این مطلب را بخوانید:

- چه دغدغه‌ای شما را به تألیف یک اثر کلاسیک وا داشت؟

اقتباس از ادبیات کلاسیک برای کودکان بیشتر فرهنگی و آموزشی است؛ به هر شکل باید تعاملی سازنده بین نسل نوباوه و ادبیات غنی کلاسیک به وجود آید و این یک ضرورت است. در این میان آنچه که اهمیت دارد، روش مواجهه با این آثار است. اگر صرفاً به بُعد فرهنگی ماجرا توجه داشته باشیم و متون را ساده‌سازی کنیم پیوندی ناقص و در برخی موارد مخرب برقرار کرده‌ایم. «توجه به ساختار» حلقه مفقوده ادبیات کودکان ایران در مواجهه با ادبیات کلاسیک است. ما در «یک پاورقی» ضمن اهمیت‌دادن به مقوله فرهنگی و آموزشی به ساختار هم توجه کرده‌ایم؛ به دنبال تکرار بدون کپی‌برداری هستیم یا تکرار اثر پیشین و خلق اثری تازه. درواقع همان‌طور که در پشت جلد آمده است، پاورقی‌ها نشان می‌دهد که یک متن کهن چگونه به مرور دگرگون و از دل آن متنی تازه زاده می‌شود.

- به نظر شما اهمیتِ پرداختن به ادبیات کلاسیک به صورت ساده‌سازی یا بازنویسی در چیست؟

ساده سازی و بازنویسی دو روش رایج برای به‌روز کردن متون کلاسیک است؛ بسیاری از متون کهن و فولکلور ما با همین روش برای کودکان مناسب‌سازی شده‌اند. در این بین، همواره دو نگرانی وجود دارد؛ یکی اینکه کودکان با خواندن متن ساده‌سازی‌شده، دیگر هرگز سراغ متن اصلی نروند (هر چند عکس این ماجرا هم ممکن است رخ دهد) و دوم اینکه در بازنویسی و بازآفرینی به دلیل تغییر زیاد در متن اصلی، این احتمال هست که کودک اثر تغییریافته را به اشتباه جایگزین اثر اصلی کند و چه‌بسا هرگز به اصل اثر دست نیابد.

- با توجه به اینکه در متن کتاب روایت اصلی و داستان شما در پاورقی، در کنار هم آمده است، شما اثر خود را بازنویسی می‌دانید یا بازآفرینی؟

مجموعه «یک پاورقی» یک کار اقتباسی است و در مقوله بازگردانی، بازنویسی و بازآفرینی به معنای مصطلح آن‌ها نمی‌گنجد؛ بلکه یک داستان امروزی نوآورانه و روش تازه‌ای در نویسندگی است. اگر فقط متن بالای صفحه را به صورت مجرا ببینیم با بازگردانی مواجه هستیم؛ اگر متن پایین صفحه (پاورقی را در نظر بگیریم) یک داستان بازآفرینی را می‌خوانیم. موضوع این است که داستان ما نه بازگردانی است و نه بازآفرینی، بلکه ترکیبی از این دوتاست؛ چراکه پیرنگ پاورقی در گرو فهم بالاورقی است. در عین حال شخصیت‌ها و مکان‌های داستان بالایی و پایینی یکی هستند؛ اما ماجراهایشان با هم فرق دارد. خلاصه اینکه داستان پایین صفحه پاورقی با بالای صفحه هم یکی است و هم نیست.

- معیار شما برای گزینش و پرداختن به این پنج داستان چه بوده؟

در درجه اول سلیقه و در درجه دوم تناسب آن‌ها با ساختاری که مدنظر ما بود و سوم قابلیت‌های این داستان‌ها برای خلق پیرنگی ماجرایی (نه به معنای پلیسی) بود؛ ماجرای «هفت‌خوان»، «آرش»، «گردآفرید»، «زال» و «ضحاک» چنان قابلیتی دارند که به ما اجازه بدهند با وجود حفظ کردن مکان و شخصیت‌های داستان، ماجرای جدید و متفاوتی را خلق کنیم؛ همان اصلی که اساس اقتباس است، یعنی تکرار اثر پیشین و خلق اثر تازه.

- ایده بخش پیش‌خوان و پس‌خوان از کجا شکل گرفت؟

بعد از نوشتن و تمام‌شدن «هفت‌خوان» به این نتیجه رسیدیم با توجه به نو بودن ساختار، لازم است برای خوانندگان نوجوان درخصوص دو داستانی بودن کتاب و ارتباط آن‌ها با هم مقدمه‌ای بنویسیم و توضیحی بدهیم؛ چون اسم داستان «هفت‌خوان» بود به جای مقدمه گذاشتیم پیش‌خوان. بعد دیدیم چقدر حرف‌های تازه در ارتباط با محتوا و ساختار داستان داریم که در میان گذاشتن آن‌ها با مخاطبان (به زبان طنز) جالب است و به فهم داستان‌مان کمک می‌کند. این شد که به تبعیت از پیش‌خوان، پس‌خوان را انتخاب کردیم.

- بخش پیش‌خوان و پس‌خوان، چه واکنشی از سوی خوانندگان کتاب به همراه داشته است؟

یکی از خوانندگان نوجوان به من گفت: من هر کدام از داستان‌ها را سه بار خوانده‌ام؛ اما پس‌خوانِ هر کدام را پنج بار. این حرف دقیقاً خلاف تصور من بود. فکر می‌کردم پس‌خوان‌ها جنبه کمکی دارد و نهایتاً یک بار خوانده شود؛ اما ظاهراً و خوشبختانه مخاطبان، پس‌خوان‌ها را هم جزو داستان به حساب آورده‌اند که این نهایت آمال ماست.

- به نظر شما آشناشدن خواننده با فرایند شکل‌گیری داستان و ذهنیات نویسنده چه تأثیری در درک داستان و جذابیت آن برای مخاطب دارد؟

این یک اصل کلی است که دانستن «درباره ذهن و شخصیت خالق اثر» روی قضاوت و تفسیر اثر تأثیر می‌گذارد؛ به‌ویژه نوجوانان که در زمینه‌های مختلف دنبال الگو و قهرمان هستند. آن‌ها وقتی از انگیزه‌های فرد نویسنده و مخصوصاً وضعیت زندگی شخصی او مطلع‌اند، اثر را به شخصیت نویسنده ربط می‌دهند و آن را طوری که خودشان می‌خواهند تفسیر می‌کنند.

لازم به ذکر است که همزمان با روز ۲۵ اردیبهشت‌ماه مصادف با روز گرامی‌داشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، نشست «اقتباس از ادبیات کلاسیک برای کودکان و نوجوانان» با حضور محمد دهریزی و امیرحسین زنجانبر در غرفه ایبنا واقع در سالن شمالی ناشران کودک و نوجوان برگزار شد. مشروح این نشست در آینده منتشر می‌شود.

به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت‌ماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار می‌شود. اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را اینجا بخوانید.

نظر شما