جوان آنلاین: مرد مغازهداری که در درگیری، شاگرد مغازهاش را به قتل رسانده است، در بازجویی مدعی شد مقتول به یکی از اعضای خانوادهاش تعرض کرده و میخواسته او را به پلیس تحویل بدهد که درگیری مرگبار رخ میدهد.
ساعت ۲۳ شامگاه دوشنبه ۲۴ اردیبهشتماه، مأموران کلانتری ۱۵۹ بیسیم تلفنی قتل پسر جوانی را به قاضی حسین گودرزی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند. مأموران اعلام کردند مقتول ساعتی قبل در یکی از خیابانهای اطراف میدان خراسان با صاحبکارش درگیر و به شدت زخمی میشود، اما پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ میرود.
کارگر سوپرمارکت
با اعلام خبر قتل، بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به بیمارستان رفتند و در آنجا با جسد پسر ۲۵ سالهای به نام مسعود روبهرو شدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
تحقیقات نشان داد مقتول کارگر سوپرمارکتی در نزدیکی یکی از خیابانهای محل حادثه بوده و لحظاتی قبل رهگذران شاهد درگیری او با صاحبکارش که مرد ۳۴ سالهای به نام فرزاد است، بودهاند. پس از حادثه صاحبکارش پیکر زخمی او را برای درمان به بیمارستان منتقل میکند، اما تلاش تیم پزشکی نتیجه نمیدهد و مسعود فوت میکند. همچنین مشخص شد قاتل در محل حادثه خودش را تسلیم پلیس و در بازجوییهای اولیه ادعا کرده مقتول به یکی از اعضای خانوادهاش تعرض کرده، به همین دلیل او را دستگیر کرده و میخواسته به پلیس تحویل بدهد که در درگیری با او این اتفاق تلخ رخ داده است.
پشیمانم
متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. وی گفت: «مقتول شاگرد مغازهام بود، اما به من خیانت و به یکی از اعضای خانوادهام تعرض کرد. من قصد کشتن او را نداشتم، اما مسعود با من درگیر شد و در جریان آن با ضربه چاقوی من به قتل رسید.»
متهم ادامه داد: «من هیچ سابقه کیفری ندارم و همیشه سرم به کار خودم بوده و تلاش میکردم که زندگی آرامی داشته باشم و حتی سابقه حضور در کلانتری را هم ندارم. مقتول از دو سال قبل به عنوان کارگر در مغازه سوپرمارکتم کار میکرد. من به او اطمینان داشتم، به همین دلیل گاهی خرید خانه را به او میسپردم. چند روز قبل از حادثه مقداری وسایل به او دادم تا به یکی از اعضای خانوادهام برساند. آن روز او وسایل را به خانه ما برد و دوباره به مغازه برگشت، اما متوجه شدم او همان روز به زور و تهدید چاقو به یکی از اعضای خانوادهام تجاوز کرده است. این موضوع را یکی از همسایهها به من گفت. او گفت آن روز که مسعود وسایل را به خانه ما برده، متوجه سروصدا از خانه شده و بعد هم دیده که مسعود سراسیمه و وحشتزده از خانه ما فرار کرده است.
پس از آن کنجکاو شدم و از مسعود درباره آن روز سؤال کردم، اما او گفت اتفاقی نیفتاده تا اینکه متوجه رفتارهای غیرعادی یکی از اعضای خانوادهام شدم، چون گوشهگیر و افسرده شده بود و همیشه احساس ترس داشت، بهطوریکه جرئت نداشت از خانه بیرون برود. وقتی از او سؤال کردم ابتدا چیزی نگفت، اما وقتی اصرار کردم به من گفت که آن روز وقتی مسعود وسایل را به خانه آورد با تهدید چاقو آزارش داده و بعد هم تهدید کرده که اگر موضوع را به من بگوید همه ما را میکشد. وقتی این حرفها را شنیدم، خیلی عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم، اما بعد تصمیم گرفتم او را به پلیس معرفی کنم تا طبق قانون مجازات شود، چون متوجه شده بودم که مجازات تجاوز اعدام است، به همین دلیل هم میخواستم به زودی او را به پلیس تحویل بدهم.»
اولین جرم
وی ادامه داد: «آن شب مسعود به مغازه آمد و گفت میخواهد تسویهحساب کند و پیش پدرش برود. او گفت پدرش سکته کرده و به او نیاز دارد، اما فهمیدم که او متوجه شده من قصد دارم او را به پلیس معرفی کنم، به همین دلیل به مسعود گفتم من به تو بدهی ندارم و باید با هم به اداره پلیس برویم و آنجا تسویهحساب کنیم. میخواستم به این بهانه او را به پلیس تحویل بدهم. به زور مسعود را سوار خودرو کردم، اما در میانه راه از خودرو پیاده شد و فرار کرد. او را تعقیب کردم و وقتی به او رسیدم با هم درگیر شدیم. خیلی عصبانی بودم و به صورت اتفاقی او را با چاقو زدم. قصد قتل نداشتم و اولین جرمی بود که به صورت اتفاقی مرتکب شدم.»
متهم پس از اعتراف به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
نظر شما