شناسهٔ خبر: 66650593 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

نوشتاری به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی؛

فردوسی در تاجیکستان بود، هست و خواهد ماند

فردوسی در تاجیکستان بود، هست و خواهد ماند و مردم تاجیک همانند همزبانان خود در اقصا نقاط جهان شاید از نخستین روزهای تألیف شاهنامه و پخش و نشر آن در اذهان و زبان مردمان و نیز کتابت آن، با روح این اثر و گوینده بانام آن هم‌صدا و همراه بودند.

صاحب‌خبر -

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - شاه‌منصور شاه‌میرزا، کارشناس تاجیکستان در موسسه فرهنگی اکو: فردوسی در تاجیکستان بود، هست و خواهد ماند. مردم تاجیک همانند همزبانان خود در اقصا نقاط جهان شاید از نخستین روزهای تألیف شاهنامه و پخش و نشر آن در اذهان و زبان مردمان و نیز کتابت آن، با روح این اثر و گوینده بانام آن هم‌صدا و همراه بودند و احتمال می‌رود در آن روزگارانی که مرزهای امروزی وجود نداشت، از مرگ هوشنگ، پسر سی‎وهفت‎ساله دانای توس گریان و از پایان پیروزمندانه انشای شاهنامه شادمان شده‌اند و آنگاه که محمود غزنوی با دلایل مختلف نامه باستان را نپذیرفت، همراه با سراینده شاهنامه او را نفرین و شاید در نوشتن هجو او با افزودن ابیاتی بر آن همراهی کرده‌اند. منابع در این زمینه اخبار ضدونقیضی دارند که شاید هم خود فردوسی آن را نوشته و احتمال هم می‌رود این هجو از سوی آنانی که حکومت او را قبول نداشتند، سروده شده باشد.

باری، فردوسی با شاهکار شاهوارش در بطن جامعه ما، در سویدای قلب مردمان آن دیار و در هر رسم‎وآیینشان قرار داشته و دارد. بعید نیست نام رستم و سیاوش و اسفندیار و گیو و گودرز قبل از سرودن شاهنامه برای مردمان آن خطّه آشنا و در زبانشان بود، ولی یقین دارم سخنور طوسی جامه ابدیت بر تن آنان کرد و روایات و اسطوره از زبان فردوسی مکتوب شد. اگر این طور نبود، رنگین‌کمان آسمان از زبان مردمان این سرزمین «کمان رستم» خوانده نمی‌شد، زادن طبیعی زنان «رستمینه» نبود و صفت دلیران و قهرمانان «رستمانه» یا رستم‎پَنجه صدا نمی‌داد.

بدون اغراق خانواده‎ای را در تاجیکستان و سایر کشورهای آسیای میانه نمی‌توان پیدا کرد که به فرزندان خویش از شاهنامه نامی ننهاده باشد یا دست‌کم ابیاتی از نامه ارزشمند فردوسی از حفظ نباشند. قابل ذکر است، در اکثر نقاط ورارودان شاهنامه پسند خاص‎وعام بود و هست و حتّی در دشت‎های قزاق به نوشته اتگین کمیسبایف، محقّق قزاقستان یک جلد شاهنامه مهریه عروسان بوده است.

استاد صدرالدّین عینی (۱۸۷۸-۱۹۵۴) بنیان‌گذار ادبیات نوین تاجیک به مناسبت هزاره فردوسی در سال ۱۹۳۴ رساله ارزشمند «درباره فردوسی و شاهنامه او» را تألیف کرد که این فتح بابی در فردوسی‎پژوهی در ورارودان بود. عینی در این نوشته با دقّت تمام زندگی فردوسی را مرور می‌کند و برخی اخبار تذکره و منابع را افسانه و روایات بافته‎وساخته می‌داند و اخبار صحیح را با تکیه بر متن شاهنامه در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد و نیز راجع به مقلّدان فردوسی، سروده‌ها در ستایش گوینده شاهنامه سخن می‌گوید و واژگان شاهنامه را که در میان مردم ورارود کاربرد دارند، اظهار نظر می‌کند.

استاد عینی همان گونه که پیرامون زندگی مشاهیر فرزانه فارسی‌زبان-رودکی، ابن سینا، بیدل دهلوی، زین‌الدّین محمود واصفی.... رسایل ارزشمند و پربار تألیف کرد، نوشته‌اش از زندگی و احوال فردوسی نیز دارای اهمیت فراوان است. جایی که می‌نویسد: «سلاست شاهنامه به درجه‌ای است که اگر به نثر نقل کردن هر کدام از بیت‎های آن خواهش کرده شود، غیر از سخن‎هایی که خود حضرت استاد کار فرموده است، سخن دیگری یافتن ممکن نیست. استاد مثل اینکه به طرز عادی سخن می‌گفته باشد، با یک سلاست طبیعی شعر انشاد کرده‌است.»

پس از این رساله مهم استاد عینی بود که دانشمندان و محقّقان و هنرمندان تاجیک دست به آموزش، تحقیق و تهیه آثار راجع به فردوسی و شاهنامه شدند. چنانچه، ساتم الغ‌زاده، نویسندةه زبردست شاهنامه را به نثر برگرداند و این کتاب با شمارگان ۵۰ هزار نسخه سال ۱۹۷۷ منتشر شد و در مدّت کمتر از یک ماه نایاب شد. این در حالی بود که جمعیّت تاجیکستان آن زمان کمتر از چهار میلیون نفر بود و بارها تجدید چاپ شد. همچنین، استاد با الهام از این شور و شوق مردم به شاهنامه، دست به تألیف رمان فردوسی زد و در سال ۱۹۸۵ آن را منتشر کرد که در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۴) کتاب سال ایران برگزیده شد. چاپ کامل شاهنامه در تاجیکستان سال‎های شصتم قرن گذشته آغاز شد و تاکنون سه بار منتشر و به بازار عرضه شده است.

همچنین در سال‎های ۶۰ و ۷۰ قرن گذشته شرکت سینمایی تاجیکستان، تاجیک‎فیلم بر پایه داستان‎های شاهنامه سه فیلم- «کاوه آهنگر» (۱۹۶۱)، «داستان رستم» (۱۹۷۰) و «داستان سیاوش» (۱۹۷۶) را با کارگردانی بوریس کیمیاگراف ساخت که در میان مردم استقبال صمیمی پیدا کرد.

فرهنگ مختصر شاهنامه را ابراهیم علی‎زاده، محقّق تاجیک تهیه کرد. شاهنامه‌خوانی در گذشته و امروز در تاجیکستان از رونق بی‌سابقه برخوردار بوده و بارها از طریق رادیو سراسری انجام شده است. بزرگترین کتابخانه تاجیکستان در زمان اتّحاد شوروی نام فردوسی را داشت. تندیس و مجسمه‌های این شاعر نامدار در بسیاری از شهرهای تاجیکستان نصب شده و چندین خیابان و میدان و کوچه، شهرک و محله، مکاتب و مراکز علمی نام این بزرگ‌مرد را دارند.

جا دارد در روز بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی از فردوسی‎پژوهان نامدار تاجیک یادی کنیم، از جمله باباجان غفوراف، خالق میرزازاده، کمال عینی، ظاهر احراری، بهرام سیروس، شریف‎جان حسین‌زاده، عبدالغنی میرزایف، موسی رجب‌اف، رسول هادی‌زاده، میرزا ملاّاحمد، معروف رجبی، شریف شکوراف، اعلاخان افصح‎زاد، خدایی شریف‎زاده، مکرّمه قاسم‎آوا، عبدالنبی ستارزاده، شادی اسراراف، حفیظ رعوف‎زاده، صفر عبدالله، شادی‎جان یاراحمدزاد، که در نشر و معرفی شاهنامه خدمات سزاوار تحسین انجام داده‌اند.

توجه رئیس جمهور تاجیکستان محترم امامعلی رحمان به شاهنامه و مؤلف آن بر سر زبان‎هاست. که در پنجم دسامبر سال ۲۰۲۳ در سمپوزیوم بین‌المللی به افتخار ۱۱۵- سالگی آکادمسین باباجان غفوراف دستور داد به خاطر آگاهی بیشتر مردم از تاریخ و فرهنگ و تمدّن نیاگان خویش شاهنامه فردوسی نشر و به طور رایگان در دسترس هر خانواده تاجیک قرار بگیرد.

رئیس جمهوری تاجیکستان گفت: «اگر ما بخواهیم که جاودان در این سرزمین روح فردوسی را زنده نگاه داریم و خود را وارث واقعی او بدانیم، باید همة اندرزهای او را حفظ نموده، طبق آنها عمل بکنیم، بهر آرامش و آسایش، وحدت و یگانگی و پایدار گردیدن صلح به جان بکوشیم.»

ابتکار رئیس جمهوری تاجیکستان از سوی جامعه فرهنگی ایران نیز مورد استقبال صمیمی قرار گرفت و از جمله دکتر محمّدجعفر یاحقی، مدیر خردسرای فردوسی و دانشمند ممتاز، دکتر مرجلال‌الدین کزازی آن را ستودند.

باباجان غفوراف، دانشمند سرشناس تاجیک که با ابتکار او شاهنامه به زبان روسی ترجمه و نشر شد، در یکی از مصاحبه‌هایش جایگاه فردوسی و شاهنامه را آن گونه تشریح می‌کند: «شاهنامه یک دریاست و فردوسی تنها یک شاعر نیست. در این دریا باید با صبوری و مداومت کاوش کرد، تا به تازه‌ترها رسید. فردوسی هم اجر و عظمتی بیش از یک شاعر دارد: تاریخ را خوب می‌شناسد، اجتماعش را هم. به این دلیل ضرورت‎ها را تشخیص می‌دهد و از آینده‌نگری چشمگیری برخوردار است، یعنی وقتی داستانی را بازمی‎گوید، با توجّه به تاریخ، موقعیت‎ها، ضرورت‎های اجتماعی و آینده، از موضع مشخّص شروع به روایت کرده‌است.»

شاید بتوان گفت حرف غفوراف کلام همة مردم و پژوهشگران تاجیک است که از زبان او صدا داد.

نظر شما