به گزارش گروه بین الملل ایسکانیوز، رژیم صهیونیستی از هفتم اکتبر گذشته تا امروز که ۱۹۹ روز از آغاز عملیات طوفانالاقصی میگذرد با خطاهای راهبردی متعدد، ضربههای زیادی به موجودیت جعلی خود وارد کرده است.
بیشتر بخوانید:
تایید خسارتهای حمله ایران به پایگاه اسرائیل از سوی بیبیسی
روزنامه هاآرتص امروز در یادداشتی فهرستی از این ضربات را منتشر کرد که آخرین آن، هدف قرار دادن کنسولگری ایران در دمشق و به شهادت رساندن مستشاران نظامی ارشد ایرانی بود.
- تخلیه شمال؛ اسرائیل به صورت شتابزده دهها هزار ساکن شهرکهای اسرائیلی در طول نوار مرزی با لبنان را خارج کرد؛ بدون اینکه به درستی به سرنوشت آنها و هدف نظامی تخلیه این نوار مرزی بیاندیشد.
این روزنامه نوشت که تلآویو به جای آرامکردن ساکنان این شهرکها، آنها را حسابی ترساند و تنها چند روز بعد دستور تخلیه شهرکها را صادر کرد و تا به این لحظه هنوز یک برنامه سازماندهی شده برای پایان دادن به جنگ در شمال و بازگرداندن این سکان تدوین و ارائه نکرده است.
- ضربه غزه؛ هدف از حمله زمینی به نوار غزه از بین بردن حماس بود، اما اسرائیل شهر غزه را ویران کرد و موفق نشد حماس را که همچنان با قدرت در حال فعالیت است، ویران کند.
- ضربه فقدان استراتژی؛ با وجود گذشت ۶ ماه از جنگ، اسرائیل هیچ برنامه ای در غزه ندارد. ارتش تقریباً تمام نیروهای عادی و ذخیره را اعزام کرد و ماهها جنگید و صدها سرباز را قربانی هزاران نفر از آنها را مجروح کرد. اما برآیند عملی آن صفر است و حماس هنوز فعال است.
_ ضربه آزادی اسرا؛ هدف رسمی و اعلامی آغاز جنگ، از بین بردن قدرت نظامی و دولتی حماس در غزه بود و سپس هدف بازگشت ۲۵۰ اسیر اسرائیلی که در ۷ اکتبر به اسارت گرفته شده بودند به آن اضافه شد. آزادی این اسرا از همان ابتدا، اولویت دوم بود و این چیزی است که مذاکرات قاهره و دوحه نشان میدهد.
_ضربه بحران انسانی؛ جنگ همه جانبه غزه باعث کمبود شدید مواد غذایی، آب و دارو در نوار غزه شد. امری که موجب شد تا کشورهای مختلف جهان از جمله متحدان اسرائیل آن را مقصر بدانند.
_ضربه اتحاد دروغین؛ جنبش اعتراضی پیش از جنگ متهم به «لفاظیهای تفرقهانگیز» و «تضعیف ارتش اسرائیل» بود اما واقعیت کتمان شکست «دولت» کنونی بود که خود با تلاش برای تضعیف قوه قضائیه و قانون موجب ایجاد تفرقه شد.
هاآرتص در ادامه نوشت که حتی پس از ۷ اکتبر، «اسرائیل» همچنان یک جامعه دارای تفرقه و چند قطبی باقی ماند و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر این موضوع با نام «وحدت» بیهوده بود.آن هم در حالی که نتانیاهو همچنان علیه منتقدانش سخن میگفت و از یک طرف جانبداری میکرد. طرفی که در حال فرار از مسؤولیتش بود.
- ضربه غارت بودجه؛ همچنان انتقالات پنهان به گروههای مورد حمایت احزاب حاکم ادامه دارد و حتی در حال افزایش است. با تأخیر در اختصاص بودجه برای سربازان ذخیره، شهرکنشینانی که از شهرکها بیرون آورده شدهاند و خانوادههای اسرا. امری که موجب شده تا کسری بودجه در حال حاضر دو برابر شود. امری که با افزایش مالیات و کاهش رتبه اعتباری اسرائیل و خسارت انباشته اقتصاد خود را نشان میدهد.
_ ضربه بیانضباطی؛ انتشار سیلی از تصاویر فیلمبرداری شده توسط خود سربازان، افتخار آنها به خرابکاری و غارت، سوء استفاده از بازداشتشدگان و بمباران ساختمان های غیرنظامی که همگی باعث آسیب بیشتر به وجهه «ارتش» و «اسرائیل» شد.
این بیانضباطی همچنین دلیل مستقیم عدم تاکید بر رویههای عملیاتی است، تا جایی که «ارتش» مجبور به اعتراف شد که خود کارمندان آشپزخانه جهانی را که با هماهنگی «ارتش» وارد غزه شده بودند،کشته است.
_ ضربه پیروزی مطلق؛ از نخستین لحظهای که نتانیاهو «اصطلاح توخالی پیروزی مطلق» را ابداع کرد، واضح بود که این یک تلاش ناامیدانه برای بازگرداندن موقعیتش به عنوان «تنها رهبر ضامن تحقق پیروزی» در چارچوب فرارش از زیر بار مسؤولیت شکست امنیتی در جریان عملیات روز هفتم اکتبر حماس است.
به نوشته هاآرتص این اصطلاح به هدف خود نرسید و حتی تبدیل به موضوعی برای تحقیر شد و مخالفان سیاسی نتانیاهو و همچنین ژنرالهای ارتش اسرائیل را نگران این موضوع کرد که به چشم «شکستخوردههایی» که عموم را در جریان این حقیقت دردناک و پیچیده قرار نمیدهند، دیده شوند.
_ ضربه دمشق؛ آخرین ضربه مربوط به هدف قرار دادن ساختمان کنسولگری ایران در دمشق است که طی آن ۷ مستشار نظامی ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
این روزنامه اسرائیلی این حمله را «اشتباه بزرگ» نهاد اطلاعاتی بویژه بخش اطلاعات ارتش و سطح سیاسی توصیف کرد که در راس آن شخصی قرار دارد که سالها پیش خود را به عنوان بزرگترین کارشناس مسائل ایران معرفی میکرد. وی با این حمله موافقت کرد در حالی که وقتی ارتش درگیر نبرد در غزه و جبهه شمال بود، قطعاً باز کردن جبهه دیگری برای اسرائیل ارزشی نداشت.
نظر شما