شناسهٔ خبر: 66271707 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

فرزند شهید سپهبد قرنی:

تنها یک خانه داشت که بابت بدهی‌هایش فروختیم

خاطراتی از زندگی و اقدامات شهید سپهبد محمدولی قرنی (نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش پس از انقلاب) به مناسبت سالروز شهادت او

صاحب‌خبر -

 [شهروند] روزهای آغازین خردادماه 1359 بود که بخشی از اعضای گروهک تروریستی «فرقان» اعدام شدند. آنها از زمان اولین اقدام تروریستی (3 اردیبهشت 1358) تا قبل از دستگیری (3 دی 1358)، 20 ترور انجام دادند؛ اول، سپهبد قرنی، رئیس ستاد مشترک ارتش، ۹ روز بعد، آیت‌الله مطهری و.... آنها حتی برای ترور حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای نیز اقدام کردند، اما در انجام ماموریت‌شان ناکام بودند. اینکه این گروه بر اساس چه نوع تفکری، چنین جنایاتی مرتکب شدند، مطلبی است که در همین صفحه و در بخش ستون به آن پرداخته‌ایم. اما آنچه در ادامه می‌خواهیم به آن بپردازیم، نخستین ترور آنهاست که منجر به شهادت سپهبد محمدلی قرنی در سوم اردیبهشت‌ماه سال 1358 شد. او سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و به‌ دلیل فوت پدر در ۱۰سالگی، زندگی سخت و دشواری را در کنار مادر سپری کرد. بعد از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه وارد مدرسه نظام شد و توانست مدارج عالی را در این عرصه طی کند؛ تا جایی که به جایگاه فرماندهی رکن دوم ارتش رسید. اما در اسفندماه سال ۱۳۳۶ به اتهام طرح و برنامه‌ریزی کودتا علیه رژیم پهلوی، بازداشت و روانه زندان شد. شهید قرنی با اینکه در زمان پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، بعد از مخالفت با شاه، محرومیت‌های مالی فراوانی کشید و حتی به سه سال زندان محکوم شد. اما بعد از پیروزی انقلاب، با حکم حضرت امام(ره)، به‌عنوان نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد. در این مطلب به برخی اقدامات مهم و ویژگی‌های او پرداخته‌ایم.

 فساد را در خانواده شاه می‌دید
راوی: احمد نوروزی فرسنگی، پژوهشگر
کودتای سال 1336 نافرجام بود و شهید قرنی هم در اثر همان ماجرا بود که زندانی شد... جرأت نمی‌کردند جرمش را اعلام کنند و (فقط گفتند) حدودا 40  نفر از اطرافیان شهید قرنی با علمای دینی در ارتباط هستند. به علاوه (اضافه کردند) اخیرا شنیده شده که ایشان با اطرافیان آیت‌الله خمینی هم در ارتباط بوده است و چون آقای قرنی فساد و منکرات جامعه را منتسب به خانواده سلطنت می‌دیده و نمی‌توانسته اینها را تحمل کند، از یک طرف به آیت‌الله العظمی میلانی(ره) مراجعه می‌کند و از طرف دیگر به برخی ملیون. البته بعدا می‌بیند تنها کسی که در تاریخ معاصر حرف آخر را می‌زند، حضرت امام(ره) بوده است.

خنثی‌کردن طرح ربودن امام خمینی(ره)
راوی: سرهنگ شریف النسب (از دوستان شهید قرنی)
شهید قرنی، افسران بالای رژیم شاه را به وسیله دوستان خود جمع می‌کرد و اطلاعات روز را به این طریق از آنها به دست می‌آورد. بعدها هم گفته شد زمانی که حضرت امام(ره) در نجف بودند، طرح ربودن ایشان با توافق حکومت عراق ریخته شده بود و هوشیاری اطرافیان معظم‌له این طرح را خنثی کرده بود. می‌خواهم بگویم شهید قرنی با اطلاعاتی که کسب کرده و در اختیار انقلاب گذاشته بود، خدمات بزرگی به کشور و نظام کرده بود.

اخراج مستشاران آمریکایی
راوی: قاسم تبریزی، پژوهشگر تاريخ معاصر
شهید قرنی در همان مدت کوتاه، سخنرانی‌های خیلی خوبی در ارتش انجام داد که روزنامه «اطلاعات» و «کیهان» آنها را چاپ کردند. یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های ایشان در این‌باره بود که چه کار باید بکنیم که ارتش‌مان از حالت وابستگی بیرون بیاید و بدون مستشاران آمریکایی و اسرائیلی، یک ارتش مستقل داشته باشیم؟ چون در سال 1358 از بین 60 تا 110هزار مستشار، بیش از 7هزار مستشار خارجی هنوز در کشور حضور داشتند تا با سلطه‌شان، ارتش را غصب کنند.... این مستشاران بودند که دستور می‌دادند که چه کار بکنید و چه کار نکنید. شهید قرنی توانست هم مستشاران را از بین ببرد و هم گارد جاویدان را منحل کند.

قاطع در برابر تجزیه‌طلبان
راوی: دکتر جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه
وقتی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قضیه کردستان به وجود آمد، طبیعی بود که ارتش، وظیفه خودش بداند تا برای جلوگیری از ناآرامی در کشور و پیشگیری از گسترش جریانی که قطعا به تجزیه کشور می‌انجامید، اقداماتی جدی انجام بدهد، چون به غیر از کردستان، معاندین و افراد ضدانقلاب در استان‌های آذربایجان و بلوچستان هم قصد تجزیه داشتند. شهید قرنی معتقد بود که باید در کردستان بسیار قاطعانه عمل کنیم و مانع گسترش این قضایا شویم. ایشان می‌گفت باید به جریان‌های دیگر کاملا نشان دهیم که جمهوری اسلامی با این مسئله قاطعانه برخورد می‌کند، به همین دلیل در هفته‌های اول، مانورها و اقدامات بسیار شگفت‌انگیزی علیه جریان تجزیه‌طلبی صورت گرفت و بازتاب‌ها و بحث‌های گوناگونی را به دنبال داشت. از جمله بحث‌ها این بود که آیا شدت عملی که آقای قرنی از خودش نشان داده، اقدامی خودسرانه بوده یا با هماهنگی دولت صورت گرفته است؟ کار به جایی رسید که دولت، برای نشان دادن عدم توافقش با شدت عمل و قاطعیت اعمال‌شده توسط آقای قرنی، کمی موضع‌گیری کرد، اما چون آن موضع‌گیری‌ها به نظرش کافی نبود، لذا ترجیح داد که ایشان را از مقامش برکنار کند! البته اعضای دولت موقت به روش‌های دیگری معتقد بودند و تصور می‌کردند که در مقابله با ضدانقلاب، لازم نیست که حتما این قاطعیت را در عمل هم نشان داد، بنابراین آقای قرنی را از ریاست ستاد ارتش برکنار کردند. برکناری ایشان در این مقطع برای همه نیروهای انقلابی خیلی سوال‌برانگیز و معنادار بود، به‌خصوص که بچه‌های انقلاب می‌دیدند گروه‌های خارجی دنبال تجزیه ایران هستند و به این ترتیب، به نوعی راحت‌تر می‌توانستند کار تجزیه را پیگیری کنند. این سوال نیز همواره مطرح بود که چرا دولت موقت ایران هیچگاه جواب صریحی در این‌باره ارائه نکرد؟ درنهایت هم با قاطعیتی که شهید قرنی در کردستان نشان داد، اعضای دولت موقت فکر می‌کردند که ممکن است یک شورش خونین برپا شود و برای جلوگیری از چنین اتفافی ایشان را برکنار کردند، ولی اتفاقا همین مسئله باعث شد درگیری‌ها در کردستان طولانی شود و تلفات و شهدای زیادی داشته باشیم، هرچند که شکر خدا ما بالاخره موفق شدیم و آتش تجزیه‌طلبی برای همیشه خاموش شد.

سلاح‌ها را از دست مردم جمع‌آوری کرد
راوی: قاسم تبریزی، پژوهشگر تاريخ معاصر
مشکل دیگر شهید قرنی این بود که عده‌ای از درون ارتش هم به دلیل احساسات و شور انقلابی و عدم درک نظامی، گاهی از فرمانده ارتش اطاعت نمی‌کردند. گاهی شورش و اعتراضاتی هم درون پادگان‌ها صورت می‌گرفت، به‌خصوص از طرف برخی همافرهایی که حساسیت‌هایی داشتند. اساسا به همین دلیل هم هست که حضرت امام(ره) در صحبت‌هایشان در این دوران افراد را به اطاعت‌پذیری توصیه می‌کنند. شهید قرنی در مرحله بعدی سلاح‌هایی را که در دست مردم بود، جمع‌آوری می‌کند و به وضعیت پادگان‌ها هم رسیدگی می‌کند، به‌خصوص که میزان حملات دشمن به پادگان‌ها در کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان و سیستان‌وبلوچستان بیشتر است. این حملات در جاهای دیگر، گاهی به صورت موردی پیش می‌آمد، اما ایشان توانست تا حدودی نظم و انضباط را برقرار کند و در این زمان بود که مستشاران، دیگر کاره‌ای نبودند. همین روند داشت در ارتش به خوبی پیش می‌رفت و این نهاد را از پراکندگی و ازهم‌گسیختگی به نظم می‌رساند که متاسفانه شهید قرنی، به دست گروه فرقان ترور شد.

لحظات آخر زندگی سرلشکر قرنی
راوی: دکتر هادی منافی، وزیر پیشین بهداشت
تیمسار قرنی را غرق در خون به بیمارستان آوردند. یک تیر به زیر جناق و گلوله دیگری هم به ران پای ایشان اصابت کرده بود. برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، تیمسار قرنی را به سرعت به اتاق عمل بردیم، اما متاسفانه تیر، به شریان اصلی و آئورت ایشان برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه اینکه از وقتی که افراد گروه فرقان تیمسار قرنی را در خانه‌اش که حدود میدان ولی‌عصر(عج) و روبه‌روی هتل کوثر فعلی قرار داشت، ترور کرده بودند، زمان زيادي گذشته بود. تعداد دیگری از ضاربان یعنی همدستان آنها با لباس مبدل برای تظاهر به کمک، آنجا رفته بودند و به جای کمک کردن، تیمسار را در محل حادثه معطل کرده بودند... هنگامی که تیمسار را به بیمارستان رساندند، هنوز زنده بود، اما با رنگی پریده. معلوم بود خونریزی داخلی کرده است. بالاخره ایشان را به اتاق عمل بردیم، ولی قبل از اینکه بتوانیم کاری برایشان انجام دهیم، شهید شدند.

از مال دنیا هیچ چیز نداشت
راوی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامرضا صفایی
مرحوم مهندس محمدرضا قرنی (فرزند شهید قرنی) می‌گفت پدرشان شهید قرنی عشق وافری به اسلام، کشور و حضرت امام(ره) داشتند و به هیچ عنوان نظام سلطنتی را قبول نداشتند و امیدوار بودند که بتوانند برای نهضت کاری انجام دهند. ایشان همچنین می‌گفت وقتی پدرم به شهادت رسید، ما جز همان خانه پدری چیزی نداشتیم. به علاوه پدرم کلی قرض داشت که ما با فروش خانه، بدهی‌های ایشان را پرداخت کردیم. در حقیقت این شهید بزرگوار از مال دنیا هیچ چیز نداشت، بعد از شهادتش هم خانه را بابت بدهی فروختند که البته نظام به این مسئله رسیدگی کرد. اما می‌خواهم بگویم هر کسی که در زمان ستم‌شاهی به درجات بالای نظامی می‌رسید، صاحب مال و مکنت فراوانی می‌شد، چون امکانات بی‌حسابی در اختیارش قرار می‌گرفت، ولی شهید قرنی از مال دنیا همیشه فقط همان یک خانه را داشت.

نظر شما