شناسهٔ خبر: 66169045 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

نگرشي به موسيقي معنوي و آييني در ایران

قرباني بي‌دانشي‌ها وكج‌سليقگي‌ها

رفتارهاي اغراق آمیز در ساخت نمايه‌هاي مذهبي ايستادن روبه‌روي جامعه است

صاحب‌خبر -

عليرضا  اميني 

پس از هر تحول بزرگي اتفاقات مختلفي پيش‌روست؛ اينكه اين تحول‌خواهي به كدام سمت هدايت شود، معلول اين است كه تصميم‌گيران چگونه آن را مديريت كنند. با اين مقدمه به اتفاقات پس از انقلاب فرهنگي نگاهي خواهم داشت و از اين مقدمه و اشاره بهره خواهم برد تا به موضوع مهمي اشاره كنم كه بخشي از موسيقي معنوي ما را تشكيل مي‌دهد.
 [...]  متمركز مي‌شوم روي موضوع موسيقي و ذره‌بين مي‌گذارم بر شاخه‌اي از آن كه موسيقي مذهبي و آييني است. بسياري از همين نامديران ناكاربلد كه ذكرشان رفت، فكر مي‌كردند بايد با بهره‌گيري از عنصر اغراق در نمايه‌هاي مذهبي و ديني افراطي‌گرايانه روبه‌روي جامعه بايستند؛ از تحريم ويديو و جريمه و تعهد و شلاق براي يك كارت بازي تا حكم‌هاي مختلف حد و تعزير را بر حال مردم جامعه و هموطناني كه حالا از نگاه آنها اجنبي انگاشته مي‌شدند، روا داشتند و روز به روز نيز حلقه اين تعصب عجيب را تنگ‌تر كردند. بسياري از هنرمندان به مرور مجبور به ترك وطن يا بي‌وطني در وطن شدند و اين قهر تلخ به اين مهم منجر شد كه همه مثال‌ها از يك زندگي رويايي به دوران قديم اشاره كند. 
بخش عمده آنچه اشاره شد در حيطه نسل جوان و نيازهاي مصرف اين نسل خلاصه مي‌شد و از مجموعه حرمت و حليت‌هاي مختلف سرچشمه مي‌گرفت و تمام اينها در پرتو دين‌محوري و انديشه‌هاي ديني رايج اوج مي‌گرفت. آن پيشگويي زمان انقلاب فرهنگي مبني بر پس‌لرزه‌هاي شديد كه عاملش همان نامديران ناكاربلد بودند كه در ابتدا به آن اشاره كردم، در دو دهه اخير عيان شد.
اينجا بحث ما همان موسيقي آييني و مذهبي است. از اولين دوبس دوبس‌هاي نوحه‌هاي عاشورايي تخريب حال و هواي پاك و ناب هيات‌ها شروع و به تضعيف اعتقادات ديني و معنوي مردم ختم شد كه اگر اين موضوع را يك آسيب بدانيم واقعا نمي‌دانم كه با چه قدرتي و در چه مدتي مي‌شود اصلاح يا جبران كرد. پيش از آنكه وارد جزیيات شوم، عنوان كنم كه اگر بناست در ارائه يك اثر هنري خلاقيت و نوآوري داشت چه به صورت اساسي چه براي ارائه، بايد دانش لازم را كسب كرد نه آنكه هر چيزي را به عنوان كار نو معرفي كرد. 
برمي‌گردم به بحث پيشين؛ بعد از دوبس دوبس‌ها، داستان‌سرايي‌ها و گريزها و مقتل‌سازي‌ها و ضجه‌مویه‌هاي ساختگي افرادي كه پاكت‌هاي نجومي داشتند، رسيد. در اين برهه ديديم كلي آهنگ‌هاي شش و هشتي كه با ترانه‌هاي خودشان مجوزي براي ارائه نداشتند، حتي پخش آن آهنگ‌ها بدون كلام هم مورددار بود، با تغيير كلام كه مدح و نوحه شد، همه‌گير شد. جالب آنكه به مساجد و تكايا هم رسيد. هنر تعزيه و تعزيه‌خواني روز به روز به محاق رفت، موسيقي آييني به فراموشي سپرده شد و همين دوبس دوبس‌ها و موسيقي‌هاي بي‌پايه رواج يافت. رواج يافتن يك بخش است و رسمي شدن بخش ديگر! من مثالي در اينجا خواهم آورد كه بي‌ارتباط به موضوع بحث ما نيست. در همين ماه رمضان كه به تازگي پشت سرش گذاشتيم، اتفاقي در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران افتاد كه در نوع خودش عجيب بود. اگرچه اين رسانه مدت‌هاست تكليفش مشخص است اما به عنوان مصداقي براي گفته‌هايم آن را نقل مي‌كنم. در شبكه دو سيماي ملي جمهوري اسلامي ايران كه فيلتري مانند شوراي عالي قرآن در آن فعاليت مي‌كند كه اگر در واژه‌اي به جاي «ح»، «ه» تلفظ شود، اصل دعا يا اذان را به كلي خط مي‌زند و پخشش ممنوع مي‌شود و جالب است كه از موذن، رزومه و سابقه همه‌جانبه هم طلب مي‌كنند، عجيب است كه از رزومه خواننده‌اي كه بارها به خاطر رعايت نكردن كپي‌رايت مورد سرزنش هنرمندان قرار گرفته، آن‌هم كپي‌اي بسيار نازل؛ راضي بوده‌اند كه ايشان مورد تاييد قرار گرفته و به برنامه تلويزيوني دعوت مي‌شود، آن‌هم برنامه‌اي كه روي آنتن زنده است، اذان مي‌گويند! اين همان اذاني است كه آن شورا كه پيش‌تر عرض كردم، موذن‌هاي حرفه‌اي را به خاطر كوچك‌ترين تلفظ نزديك به اشتباه، مانع پخش اثرشان می‌شوند ولي آنهایی که  با غلط‌ترين شكل تلفظ‌ها روي آنتن زنده مي‌روند، ما مي‌مانيم كه اين تناقض را كجاي دل‌مان بگذاريم.
پس از اين مصداق كه نمايانگر تناقض‌هاي مديريتي و نبود ساختار است، را اشاره‌اي خواهم داشت به پژوهش‌هايي كه سال‌هاست به آن مشغولم و بخشي از آن به اذان ايراني مربوط مي‌شود. از سال 1379 كار پژوهش و اجرا را در حوزه موسيقي ايراني آغاز كردم، سعي من بر اين بود كه پژوهش‌هايم با رويكرد كاربردي انجام شود و بايد نتيجه آن منجر به محصولي براي مصرف عمومي شود يا به اصطلاح عامل ارتقاي فرهنگ عامه باشد كه نتايج ارزشمندي هم برايم حاصل شد. 
در اين مسير يكي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي پژوهشي من رسيدن به تاريخ ضبط اذان در دوران ضبط صفحه از سال 1291 هجري شمسي بود. اين تحقيق من را به مجموعه‌اي مشتمل بر پنج صفحه حد فاصل سال‌هاي 1291 تا 1336 در حدود نيم قرن سبقه تاريخي مستند رسانيد كه بزرگاني شامل جناب دماوندي، تاج اصفهاني، سعادتمند قمي، سيدجواد ذبيحي و ملوك ضرابي در اين صفحات اذان گفته بودند كه همگي در مايه بيات ترك و گوشه روح‌الارواح خوانده شده‌اند و درنهايت در سال 1334 استاد رحيم موذن‌زاده اردبيلي در راديو اذان شاهكار خود را مي‌خواند كه تا سال 1345 چند بار ديگر بازاجرا شد كه اين اذان نيز در مايه بيات ترك و گوشه روح‌الارواح بود. 
در دهه 30 خورشیدی، سيدجواد ذبيحي اذان‌هايي در سه‌گاه و بيات اصفهان نيز در راديو اجرا كرد كه در كنار مناجات‌هاي سحر و ربناي او بسيار مقبول ايرانيان بود و سپس در دهه 60 استاد صبحدل نيز اذان‌هايي خواند كه اذان ماهور او را نيز در بعضي اوقات شرعي مي‌شنويم. 
اين پيشينه ارزشمند در اذان‌گويي با نغمات موسيقي اصيل دستگاهي ايراني ذوق هنري من را برانگيخت تا اين مسير را ادامه بدهم و از حوالي سال 1396 ساخت نغمه‌هاي اذان را در مايه‌ها و دستگاه‌هاي مختلف ايراني آغاز کردم و در سال 1402 توانستم پرونده ثبتي اذان‌گويي با نغمات موسيقي اصيل دستگاهي ملي ايران را در وزارت ميراث فرهنگي در دفتر ميراث ناملموس ملي با شماره ثبت 2935 به تاريخ دوم بهمن ماه در فهرست ميراث ناملموس ملي ايران ثبت کنم كه در حال آماده‌سازي پرونده ثبت جهاني اين موضوع در يونسكو نيز هستم كه به ياري خداوند و مساعدت استاد بهروز وجداني و ساير همراهان در ميراث فرهنگي در سال 2025 بتوانيم اين پرونده را ثبت جهاني کرده و افتخاري بين‌المللي براي ايران كسب کنیم. با طرح اين موضوع با جناب دكتر خاموشي و درك و مساعدت و حمايت ايشان در سازمان اوقاف و امور خيريه پروژه اذان‌هاي ايراني و برنامه شب اذان‌هاي ايراني در ارديبهشت ماه سال جاري را در دست انجام و اجرا دارم كه در پرونده ثبتي ميراث فرهنگي نيز اين ثبت به صورت مشترك بين من و سازمان اوقاف و ايشان (دكتر خاموشي) ثبت شده است.
مهم‌تر اينكه مشغول تقرير و تدوين نامه‌اي براي مديركل سازمان ملل متحد هستم تا روزي را به عنوان روز اذان ايراني اعلام كنند تا به اين وسيله هنر ملي موسيقي اصيل ايراني كه شاخه‌اي از آن همين هنرهاي مذهبي و آييني است و نغمات معنوي اذان كه با آواز اصيل ايراني اجرا شده است به گوش سفراي جهان نيز برسد و اين نغمه غني و معنوي بيشتر شنيده و ارج نهاده شود. 
ما بنا داريم كه شب اذان‌ ايراني را برگزار كنيم كه در بخش نخست، برنامه‌هاي خاص هنري و معنوي خواهيم داشت و نمونه‌هايي از اذان‌ها اجرا مي‌شوند و همزمان با تقدير از راويان اين اذان‌ها كه در يك نسخه سي‌دي حاوي 22 اذان ساخت و تهيه و تدوين شده است. در آن شب تجليل از استاد زنده‌ياد رحيم موذن‌زاده اردبيلي و تقديم لوح يادبود به نماينده‌اي از خانواده ايشان را خواهيم داشت و در بخش ويژه تجليل و حضور استاد احمد مراتب دره التاج اصفهاني را شاهد هستيم كه ايشان بعد از بلال حبشي تنها ايراني مسلماني است كه بر بام كعبه اذان گفته و به اين مقام دست يافته كه اين خاطره را از زبان خود استاد مي‌شنويم. لازم است اينجا ذكر كنم كه در سال 1400 با پيشنهاد من و تشكيل پرونده ثبتي توسط من و با مساعدت استاد بهروز وجداني و ساير اساتيد در وزارت ميراث فرهنگي توانستم استاد احمد مراتب را به عنوان ميراث زنده بشري و نادره كاران فرهنگ و هنر ايران در پرونده‌اي به شماره 53 به تاريخ يكم تير ماه 1401 ثبت کنم كه افتخاري بود در زندگي هنري من. در قسمت دوم برنامه قطعاتي با اشعار مناجات‌گونه و معنوي كه از ساخته‌هاي خودم هستند با تنظيم و اركستراسيون دوست هنرمندم جناب ايمان ملكي با اركستر نيايش و همچنين اركستر خودم، اجرا خواهد شد كه خوانندگان اين بخش همان راويان مجموعه اذان‌هاي ايراني خواهند بود تا بتوانيم به ابهت و اصالت موسيقي ملي اصيل ايران بيشتر افتخار كنيم. با اين همه كه گفتم و هنوز بخش عمده‌اي از محتواي اين پژوهش و اين پروژه ناگفته مانده است، بايد تاكيد كنم اين حوزه انسان‌هاي بزرگي دارد، كساني كه عمر و وقت خود را صرف كرده‌اند، موذناني كه بهترين اذان‌ها را گفته‌اند و من تعجب مي‌كنم از مديران و تهيه‌كنندگاني كه در رسانه‌اي كه عنوان «ملي» را يدك مي‌كشد و براي اذان‌گويي موذنان اين همه رزومه و كارنامه مي‌خواهد، بدون هيچ تحقيق و تفحصي و بدون اهميت دادن به ميراث ملي اذان، چه عربي و چه ايراني، كه البته ايراني‌اش به لحاظ تخصصي موسيقايي بسيار مهم‌تر است از آن جهت كه نغمه و موسيقي‌اش ايراني است، مي‌روند سراغ خواننده پاپ كه بارها آثارش در همان حوزه موسيقي پاپ هم مناقشه‌برانگيز بوده و نازل خوانده شده است.
در اصل چنين اقداماتي حتي اگر از دست مديران در رفته باشد كه البته قابل توجيه نيست و از سويي اين، ازدست در رفتن‌ها و عذرهاي بدتر از گناه بارها درباره هنر موسيقي و بسياري مسائل ديگر كه اينجا جاي بحثش نيست، در صدا و سيما تكرار شده و ديگر مشخص است كه برنامه‌اي براي اصلاح نيست كه اگر بود باز هم تنها به عذرخواهي گاه و بي‌گاه از ساحت فرهنگ و هنر اين سرزمين و ايرانيان نبايد بسنده مي‌شد و لازم بود اقدامي شود و اصلاحي؛ نه آنكه عذر خواسته شود و افراد سر جاي‌شان باقي!
در‌نهايت اميدوارم كه بتوانيم با همكاري عزيزاني كه نام نيك‌شان رفت و من اطمينان دارم كه دغدغه ايشان رشد و تعالي است، ارديبهشت ماه 1403 نخستين شب اذان‌هاي ايراني را برگزار خواهيم كرد و هر سال به شرط دوام و حيات اين شب نغمات اذان ايراني را خواهيم داشت و پذيراي انفاس گرم و قدسي راويان نغمه ايراني اذان هستيم تا بتوانيم در چند سال مجموعه‌اي غني و صد البته جدي از نغمات اذان ايراني گردآوري و نشر كنيم و اين كاروان خير نوراني كه از سال 1291 شمسي به سبب اسناد موجود آغاز شده است را به نيكي به نسل‌هاي بعد بسپاريم. اين مهم بدون ترديد نيازمند گام‌هاي اساسي است و انديشه‌هايي كه دغدغه هنر ايراني را دارند. بايد بدانيم و ايمان داشته باشيم كه موسيقي ايراني وسعت زيادي دارد و براي رشد آن در هر شاخه تلاش كنيم. در همين شاخه موسيقي آييني و مذهبي كه نغمات اذان ايراني با اين سابقه بيش از يك قرن اين همه مي‌توان كار كرد اما متاسفانه به آن بي‌توجهي مي‌شود و موسيقي نازلي تحت عنوان موسيقي مذهبي رواج يافته و رسميت مي‌يابد؛ ما همچنان در اين مسير خواهيم ماند و معتقديم روزي اين دغدغه‌ها و تلاش‌ها تاثير خودش را بيش از پيش خواهد گذاشت.
* طراح، آهنگساز و مجري طرح اذان‌هاي ايراني

نظر شما