به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، اسفندماه ۱۴۰۱ و زمانی که فیلمهای اکران نوروز روانه پرده سینماها میشدند، کمتر کسی تصور میکرد که سینمای ایران، سالی رویایی را آغاز کرده است. سالی که نه فقط از نظر ریالی، گیشه سینماها رکورد «هزار میلیارد تومان» را به نام خود ثبت کردند که از نظر تعداد مخاطبان هم سالنهای سینمایی با گذر از ۲۸ میلیون مخاطب، سالی درخشان را پشت سر گذاشتند.
با این همه اما هر سال سینمای ایران، مجموعهای از ناکامیها و دستاوردها را در کنار یکدیگر تجربه میکند که ثبت و بازخوانی آنها میتواند پشتوانهای برای تضمین توفیقات بیشتر در آینده باشد.
در آغاز سال جدید و به بهانه بسته شدن پرونده «اکران ۱۴۰۲» در قالب «ترینها» به مرور بخشی از این تجربیات پرداختهایم.
پرفروشترین فیلم؛ فسیل
کارگردان «فسیل» کریم امینی است، خودش هم قطعا تصور نمیکرد که «فسیل» بتواند عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک بکشد اما حالا «فسیل» تبدیل به پدیده ای شده است که تا سالهای سال برای او آورده دارد و بعید است به این زودیها فیلمی بتواند به آمار و ارقامش برسد.
امینی اما در کنارش ابراهیم عامریان را داشت؛ تهیهکنندهای که حالا به یک قطب در عرصه اکران تبدیل شده است. هم او بود که این فیلم تا آن زمان گمنام را در شرایطی روی پرده برد که بسیاری به دلیل تقارن نوروز با ماه رمضان برای نمایش آثارشان تردید داشتند اما «فسیل» اکران شد تا به یک قدمی آمار مخاطبان «عقابها» برسد اما قاچاق مانع از آن شد.
«فسیل» اما چگونه توانست عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را به خود اختصاص دهد؟ این فیلمی است که قریب به یک سال روی پرده بود، مدت زمانی طولانی نمایش «فسیل» حالا باعث شده بود تا دیگر رقیبش یعنی صاحبان «هتل» در گفتوگوهای رسانهای عنوان کنند که توقع دارند بهاندازه «فسیل» فرصت اکران داشته باشند؛ فیلمی که علاوه بر این موضوع، در هر فصل اکران، تعداد زیادی از سانسها را در اختیار داشت تا سازندگان بسیاری از فیلمها زبان به گلایه و البته انتقاد باز کنند.
دیگر دلیلی که اما به فروش «فسیل» سرعت بخشید و به آن ضریب داد تبلیغات انبوه ماهوارهای بود، این فیلم گرچه تیزرهای تبلیغاتی از رسانه ملی نداشت و البته ابراهیم عامریان یکبار در مصاحبهای عنوان کرد به این تیزرها احتیاجی ندارد، اما با بهرهگیری از ظرفیت غیررسمی شبکههای ماهواره ای برای ترغیب مخاطبان به سالنهای سینما توانست رکوردی را در گیشه به ثبت برساند و با فروشی بالغ بر ۳۲۰ میلیارد از پرده کنار برود.
کمفروشترین فیلم؛ میان صخرهها
گیشه ۱۴۰۲ در میان اعداد و ارقام مختلفش که قله آن رسیدن به فروش هزار میلیاردی تومانی بود اما شگفتیهای دیگری هم داشت، فیلمهایی که یکی پس از دیگری بیآنکه موفقیتی نه از منظر گیشه و از لحاظ مخاطب به دست آورند بعد از ورود به چرخه اکران، از پرده کنار میرفتند تا تنها به آمار فیلمهای اکران شده بیفزایند و نامی در جدول نمایش از آنها باقی بماند.
نمیشود از پرفروشترین فیلم سال صحبت کرد و در کنارش از کمفروشترین فیلم سال سخن نگفت. «میان صخرهها» حالا با ۵۹۵ مخاطب و ۲۷ میلیون تومان، مهر کمفروشترین فیلم سال را بر پیشانی دارد. این اولین فیلم مختار عبدالهی است، فیلمی که در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان دو جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر را از آن خود کرده بود.
اما چرا «میان صخرهها» نتوانست در جدال گیشه تاب بیاورد؟ اگر واکنشهای مخاطبان آن دوره از جشنواره فیلم کودک را رصد کنید اتفاقاً با این گزاره مواجه میشوید که این فیلم توانسته بود طیفی از مخاطبان را با خود همراه کند این اما تمام ماجرا نیست. آنچه باعث وضعیت نامطلوب در میان صخرهها در گیشه شد این بود که مختار عبدالهی در اولین تجربه کارگردانیاش ترجیح داده بود سراغ ظرفیتهای بومی برود این یعنی اینکه این فیلم کودکانه هیچ ستارهای نداشت تا بتواند بهواسطه آن به سطحی از فروش برسد.
نکته دوم اما فقدان تبلیغات برای این فیلم بود. همه این موارد دست به دست هم داد تا فیلم بدون اینکه عایدی چندانی داشته باشد، در سکوت از رقابت به کناری رود و صدرنشین فهرست «کمفروشترین فیلمهای سال» باشد.
پرفروشترین بازیگر مرد؛ پژمان جمشیدی (شهر هرت، هتل، ویلای ساحلی، بیمادر)
حالا هر بار که فیلمی روی پرده دارد کنجکاوی مخاطبان و البته منتقدان را بر میانگیزد، بازیگری که ابتدا با فیلمهای طنز پا به عرصه سینما گذاشت و البته بعدها سویه دیگری دنیای بازیگری را هم آزمود و ایفاگر نقشهای جدی شد تا هر بار درخشش حضورش باعث شود در گمانهزنیها او را در فهرست واجدین دریافت جایزه بگنجانند.
چهار فیلم گیشه ۱۴۰۲ به نام پژمان جمشیدی ثبت شده است تا با مجموع عایدی «هتل» با بالغبر ۲۷۰ میلیارد تومان، «شهر هرت» با بالغبر ۷۷ میلیارد تومان، «ویلای ساحلی» با بیش از ۶۳ میلیارد تومان و «بیمادر» با ۶ میلیارد تومان، سهمش از گیشه هزار میلیارد تومانی نزدیک به ۴۰ درصد و چیزی در حدود ۴۲۰ میلیارد تومان باشد. از همین رهگذر است که حالا حضورش در هر فیلمی متضمن بخشی از فروش آن است.
او البته در یکی دو سال گذشته حضورهای پرتکراری در سینما داشته است تا آنجا که بخشی از این موضوع را به مشکلات مالیاش منتسب کرده است، او در گفتوگویی که ابتدای سال ۱۴۰۲ با عادل فردوسیپور داشت عنوان کرد: «این یکی، دو سال، فیلم زیاد بازی کردم اما از یکی دو سال دیگر کمکارتر میشوم. قبول دارم صد درصد بینشان فیلمهایی بوده که خوب نبوده. دلیل اصلیاش این بود که مدتی پیش یک اتفاق مالی عجیبوغریبی را تجربه کردم و به زیر صفر رسیدم. بدهیهای عجیب و غریبی داشتم که فقط با کار میتوانستم جبران کنم. فقط شبها یکی دو ساعت میخوابیدم اگر کار نمیکردم نمیشد. این یکی، دو سال من را تحمل کنید.»
پژمان جمشیدی حالا در ویترین نوروز هم حضوری پروپیمان دارد. از یک سو سریال او با عنوان «زیرخاکی ۴» روی آنتن می رود و از سوی دیگر با دو فیلم «تمساح خونی» و «بی بدن» به سینماها آمده است.
پرفروشترین بازیگر زن؛ الناز حبیبی (فسیل)
الناز حبیبی حالا چند سالی میشود که خودش را بهعنوان یک کمدین زن در سینمای ایران جا انداخته و در این حوزه موفق هم بوده است. از او احتمالاً نقشهای جدیتر را هم به یاد دارید؛ ابتدای سال ۱۴۰۲ بود که سریال «حیثیت گمشده» با شمائلی متفاوت از او در شبکه نمایش خانگی توزیع شد تا ابعاد دیگری از بازیگری او را ببینیم. او در این مجموعه ایفاگر نقش زنی بود که قربانی نگاه مردسالارانه برادر، پدر و همسرش شده بود اما بعد از مدتی در پی انتقام برمیآید.
او حالا مسیر تازهای را در عرصه سینما آغاز کرده است. حضور در فیلم سینمایی «فسیل» که بهدرستی از ظرفیت او استفاده شده، نشان از همین امر است.
الناز حبیبی در این فیلم ایفاگر نقش فرنگیس است که شخصیت اصلی فیلم با بازی بهرام افشاری دلداده اوست و از منظر یکی نقشهای اصلی را ایفا میکند. بهویژه که بخشی از سکانسهای جذاب فیلم مربوط به دیالوگ دونفره آنهاست. الناز حبیبی بعد از «فسیل» انتخابی هوشمندانه دیگر داشته، او سراغ «تمساح خونی» هم رفته است که تاکنون پرچمدار گیشه و البته مدعی اصلی گیشه نوروزی ۱۴۰۳ است.
پرتکرارترین حضور روی پرده؛ پژمان بازغی
پژمان بازغی حالا در کنار اینکه عنوان «پرتکرارترین حضور» را به خود اختصاص داده است، میتوان به او لقب متخصص همه فیلمهای نفروش را هم داد. در سالی که گذشت ۵ فیلم از او به چرخه اکران پیوست تا زنجیره ناکامیهایش ناگسستنی باشد.
«جوجهتیغی» با بازی او که نزدیک به ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان عایدی داشت و میتوان گفت به لطف روایت طنزش فروش نسبتاً موفقی را تجربه کرد. باقی فیلمهایش یعنی «بچههای طوفان»، «توچال»، «خورشید آن ماه» و «بچههای طوفان» همه و همه فروشی کمتر از ۵۰۰ میلیون تومان را به خود اختصاص دادند تا سهم این بازیگر ۱۳.۵ میلیارد از گیشه باشد و شکستی مطلق به نامش ثبت شود. این در حالی است که «بچههای طوفان» در یکی از بهترین فصلهای اکران یعنی نوروز به نمایش درآمد اما باز هم خللی در روند شکستش وارد نشد.
این اما مسیری نیست که پژمان بازغی بهتازگی آغاز کرده باشد؛ اگر نگاهی به دیگر فیلمهای او در یکی، دو سال گذشته داشته باشید متوجه میشوید که این بازیگر، وسواسی در انتخاب فیلمهای کممخاطب دارد. «هفتهای یکبار آدم باش»، «سلفی با دموکراسی» و... چند نمونه از این آثار هستند. کار در همین جا متوقف نمیشود او یک فیلم نفروش دیگر در صف اکران دارد. فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» که در جشنواره چهل و دوم به نمایش درآمد، دیگر فیلم اوست که بعید است بتواند اکرانی موفق را پشت سر بگذارد.
شکستخوردهترین فیلم؛ چرا گریه نمیکنی؟
کارگردانش علیرضا معتمدی است همان که پیش از این فیلم سینمایی «رضا» را در گروه «هنر و تجربه» به نمایش گذاشته و اتفاقاً یکی از موفقترین اکرانها را پشت سر گذاشته بود. معتمدی البته بیش و پیش از اینکه در قامت یک کارگردان ظاهر شود، بهعنوان بازیگر در آثار حضور داشته است.
همین هم شد که همزمان با کارگردانی «چرا گریه نمیکنی» در آن به ایفای نقش پرداخته است. در کنار او اما طیفی از ستارههای سینما در این فیلم حضور دارند، فرشته حسینی، باران کوثری، هانیه توسلی، علی مصفا، مانی حقیقی، لیندا کیانی و... تنها برخی از بازیگران این فیلم هستند که میتوانست فروشی قابلتوجه داشته باشد اما قربانی خصومت و اختلاف سازندگانش شد تا حالا به بزرگترین شکستخورده گیشه سال گذشته تبدیل شود.
«چرا گریه نمیکنی؟» میتوانست فروشی قابلتوجه داشته باشد اما قربانی خصومت و اختلاف سازندگانش شد تا حالا به بزرگترین شکستخورده گیشه سال گذشته تبدیل شود
همه ماجرا اما از جشنواره چهل و یکم آغاز شد، همان جایی که سیدرضا محقق تهیهکننده این فیلم پیش از حضورش در جشنواره فیلم فجر به بیان مواضعی صریح علیه بازیگران و کارگردان این فیلم پرداخت. او عنوان کرد: «همواره کارگردان و بازیگران یک فیلم در اختیار تهیهکننده هستند و این تهیهکننده است که برای یک فیلم تصمیم میگیرد. بازیگر در فیلم بازیاش را کرده و حق و حقوقش را هم گرفته است. این بازیگران چرا شبکه نمایش خانگی که ماهیانه دو، سه میلیارد از آن درآمد دارند را تحریم نمیکنند؟ آیا شبکه نمایش خانگی جزو سینما نیست؟ چرا فیلمهای خودشان را تحریم نمیکنند؟ اگر قرار بر انصاف است باید اینها را جواب بدهند. من فیلمی ساختهام که برایش زحمت کشیدهام و کسی حق ندارد به من بگوید که اجازه دارم کارم را به جشنواره بدهم یا ندهم!»
همین گفتهها سرآغاز مسائل مختلف «چرا گریه نمیکنی؟» شد. فیلمی که بهرغم دریافت بازخوردهای مثبت از سوی منتقدان و مخاطبان آن دوره از جشنواره، اما به دلیل اختلافات درونگروهی صاحبانش در نهایت در سکوت و بدون تبلیغات به سینماها آمد اما با چیزی نزدیک به ۳۹۵ میلیون تومان گیشه را ترک کرد تا این گزاره را به اثبات برساند که کیفیت یک فیلم بهتنهایی نمیتواند مخاطبان را به خود جلب کند.
غافلگیرکنندهترین پدیده؛ بچه زرنگ
بعد از توفیق «بچه زرنگ» و بهدستآوردن مخاطبی نزدیک به ۲ میلیون و فروشی بیش از ۶۲ میلیارد تومان، سازندگانش اعلام کردند که قصد دارند دنبالهای بر آن بسازند و حالا «بچه زرنگ ۲» در حال نگارش است.
«بچه زرنگ» را میتوان غافلگیرکنندهترین پدیده اکران برشمرد. این انیمیشن را گروه هنر پویا به سرانجام رساندهاند؛ گروهی که پیش از این «شاهزاده روم» و «فیلشاه» را راهی اکران کرده و اتفاقاً همان زمان هم توانسته بودند روی خوش مخاطبان کودک و خانوادهها را ببیند.
همین گروه بعد از چندسال، «بچه زرنگ» را به سرانجام رساندند و در جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشتند تا اولین گام موفقیتشان دریافت سیمرغ بهترین انیمیشن از آن دوره از جشنواره باشد.
«بچه زرنگ» با آنکه سعی کرده المانهایی از ایران را داشته باشد و مناسبات زندگی در این کشور را نشان دهد اما باز هم منتقدانی به خود میدید. از این منظر که این انیمیشن نتوانسته است کاراکتر بومی ایرانی را به نمایش بگذارد. آنچه اما در کنار قصه این فیلم توانست مخاطبان کودک را با خود همراه کند درخشش صداپیشگان آن بود؛ هومن حاجی عبداللهی که حالا سابقهای در صداپیشگی دارد، دوبلور کاراکتر ببری است بهطوری که حالا ببری به یکی از شخصیتهای محبوب کودکان تبدیل شده است.