به گزارش «تابناک», روزنامههای امروز چهارشنبه ۱۵ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که بازتاب حمله تروریستی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، پیام رهبر انقلاب و وعده مجازات رژیم صهیونیستی به دست دلاورمردان، نیاز مبتلایان اوتیسم به کسب مهارت و اشتغال و آسیبشناسی تبعات اقتصاد پولی و به حاشیه رفتن تولید در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
باز کردن جعبه سیاه ترور در دمشق
مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان باز کردن جعبه سیاه ترور در دمشق نوشت: ساعتی قبل از وقوع جنایت در بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق انتشار دو خبر یکی از سوی صهیونیستها و دیگری از طرف امریکاییها قابلبحث و تحلیل بوده و ابعاد اقدام تروریستی در بلوار المزه را بهخوبی نشان میدهد؛ در ساعات ابتدای صبح ارتش رژیم صهیونیستی در یک اطلاعیه از پیش برنامهریزیشده اعلام کرد که از بیمارستان الشفاء عقبنشینی کرده است، این عقبنشینی البته به معنای خروج از مهلکه بود و حکایت از شکست امنیتی و نظامی رژیم در بیمارستان داشت.
مقاومت فلسطینی در تمام روزهای اشغال بیمارستان توانسته بود به یک سازگاری قابلتوجه میان آتش دشمن و ضربات وارده رسیده و سازمان رزم خود را نیز منظم کند، این تحولات به معنای شکست راهبردی صهیونیستها در غزه بود، همزمان با اعلام خروج متجاوزین از الشفاء یک خبر دیگر نیز منتشرشده و مقامات اطلاعاتی امریکا از برگزاری یک جلسه مشترک مجازی با طرف صهیونیست خبر دادند. این جلسه مجازی با حضور ران درمر، وزیر امور استراتژیک و تزاخی هانگبی رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل با جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا برگزارشده است.
امریکاییها هیچ توضیحی درباره این جلسه به بیرون درز ندادند، اما ران درمر مشاور ترامپ در ترسیم نقشه ترور و شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی بوده و از سویی در حال حاضر نقش جعبه سیاه نتانیاهو را در جنگ غزه دارد. امریکاییها پیش از اجرای برنامه ترور در دمشق به صورت مدام به صهیونیستها فشار وارد میکردند که تنشها در غزه را کمتر کرده تا محور مقاومت قابلکنترل گردد، از نگاه مقامات اطلاعاتی امریکایی اقدامات تصاعدی و خشونتزا در غزه نقش معکوس خواهد داشت.
همین راهبرد باعث ایجاد اختلافنظر میان رژیم صهیونیستی و امریکاییها در مدل مواجهه با رفح شده بود، امریکا در آن نقطه اعتقاد داشت که فاز سوم جنگ باید بهصورت محدود اجراشده، اما صهیونیستها بر انجام اقدامات وحشیانه پافشاری داشتند، این اختلافنظر پس از سفر گالانت (وزیر جنگ رژیم صهیونیستی) به امریکا کاهشیافته و باعث کاهش احتمال تهدید در رفح گردید.
در آن زمان مقامات امریکایی به وزیر جنگ صهیونیستها توصیه کرده بودند که اگر این رژیم یکتنه وارد رفح شود اسرائیل وارد دوران «تنهایی استراتژیک» شده و علاوه بر از دست دادن حمایت عاطفی غرب در دوره پایان این مرحله از جنگ در باتلاق اختلافات درونی و بیرونی فرو خواهد رفت.
اما صهیونیستها کاهش احتمال درگیری در رفح را به چه چیزی در دو جلسه با امریکاییها تاخت زدهاند؟ پاسخ به این سؤال با افزایش اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی در لبنان و سوریه ارتباط دارد، به عبارتی مقامات امنیتی صهیونیست در این مرحله از جنگ، کاهش تنش در غزه را با افزایش ترور در بیرون از آن معامله کردهاند. نتانیاهو با این اقدام در تلاش است از دامنه شکافهای داخلی کم کرده و با کم کردن بار لجستیکی محور مقاومت در خارج از غزه خود را برای دور جدید جنایت در آن منطقه آماده کند، امریکاییها نیز با دادن گرای اطلاعاتی و چراغ سبز به صهیونیستها برای مدتی موقت، پرونده غزه را تعویق کرده تا از اثر راهبردی آن در انتخابات آتی بکاهند.
اما نقطه پیشبینینشده ماجرا در این معاملات اطلاعاتی و تروریستی در منطقه که با داغ کردن مجدد داعش آغاز شد آن است که اجرای هر عملیات تروریستی برونسپاری شده از سوی امریکاییها مؤلفه «ترس رژیم صهیونیستی» از طرحریزی عملیات جدید را افزایش میدهد، آنچه طرفین معامله ترور در دمشق روی آن حساب نکردهاند حرکت مقاومت به راهاندازی سلسله عملیاتهایی است که شدت آن از طوفان الاقصی فراتر خواهد رفت.
رژیم صهیونیستی بهخوبی میداند که طوفان الاقصی ۲ با مدیریت امریکاییها قابلکنترل نبوده و تا سطح فروپاشی اجتماعی در شهرکهای اشغالی پیش خواهد رفت، این ضربات در سطحی است که تابآوری شهرکها از بین رفته و رژیم را بهصورت کامل غیرقابلترمیم خواهد کرد. ترور اخیر گرچه در ظاهر با هدف تضعیف اراده مقاومت صورت گرفته است، اما نشانههایی روشن از هزاران آواره شهرکنشین به سران تلآویو دارد!
از سویی کمیته امریکایی- صهیونیستی ترور در تحلیلهای نهایی خود معتقد بود که حذف تعدادی از فرماندهان ارشد محور مقاومت باعث ضربه به ستاد عملیاتی جنگ خواهد شد، درحالیکه ستاد جنگ محور مقاومت وابسته به اشخاص نبوده و سیستم ترابری فرماندهی آن بر اساس تقسیمکار سنتزی فعال است.
تروریستها گمان میکردند که با باز کردن نقشه جنگ و گستردگی جغرافیایی ورق را بهسود خود خواهند کرد، درحالیکه امروز واکنش مهندسیشده مقاومت نهتنها به جولان شمالی رسیده بلکه یک کمربند دفاعی تا عمق ۱۰ کیلومتر را در داخل خاک فلسطین اشغالی نیز ایجاد کرده است.
شکست دشمن در اجرای طرح جنگ گسترده، مذاکره سیاسی و مهار مقاومت در جنگهای فازبندی شده باعث شد تا بار دیگر تنها گزینه پیش روی راهاندازی دوباره ماشین ترور باشد، اما نشستن پشت این ماشین تبعاتی سخت برای کمیته ترور هم در تلآویو و هم در واشینگتن خواهد داشت، ترور تنها برای امکاناتی اثر دارد که دشمن از آن مطلع است. اما حالا مقاومت برگهایی روی میز خواهد گذاشت که راهبردی بوده و خطوط تدارکاتی عمیق برای آن تنظیمشده است، ازجمله زرادخانههایی در خط اول جبهه که دشمن از آن باخبر نیست، تحلیل پیام رهبر انقلاب اسلامی برای مجازات عاملان، همان نقطه راهبردی است که دشمن از آن بیخبر است!
چگونه بازی اسراییل را برهم بزنیم؟
نصرتالله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن و دیپلمات بازنشسته، طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان چگونه بازی اسراییل را برهم بزنیم؟ نوشت: تصور اینکه ایران برای بازی نکردن در زمین طراحی شده توسط اسراییل جهت کشاندن پای امریکا به این ماجرا، عکسالعملی نشان ندهد، کمی سخت است و تصور اینکه انتظار داشته باشیم ایران برای نحوه این اقدام بازدارنده به سالها قبل برگردد و مجموعهای از اقداماتش را اصلاح کند هم از سخت گذشته و عملی نیست! اما دست ایران باز است که عملیات بازدارنده را نه لزوما نظامی بداند و نه باعث خروج اسراییل از انزوا و جمع شدن دنیا پشت سر او شود. حتی قوانین بینالمللی هم باتوجه به حمله اسراییل به محلی که به عنوان مکان دیپلماتیک در کشوری به ثبت رسیده و نقض حقوق بینالمللی است، فارغ از آنکه کسی در آن مستقر است یا چه استفادهای میشود، ایران را محق به عکسالعمل میداند. اما کسب منافع حداکثری ایران و تامین اهداف سیاست خارجیاش در خاورمیانه برای حمایت از تلاشهای محور مقاومت و آینده مقاومت مشروع ایجاب میکند عکسالعمل ایران به حمله اسراییل به سر کنسولگری ایران در دمشق از انتقامی که میتواند یک عملیات انفعالی و کور باشد به اقدامی بازدارنده و تاثیرگذار تبدیل شود. در باب این واکنش باید به کم و کیف لزوم آن و نحوه اجرایش توجه کرد که یک اتفاق صرفا نظامی و علیه اهداف مشخصی در سرزمینهای اشغالی توسط اسراییل یا گسترش درگیری به کشورهای ثالث هم نباشد. در این صورت تاکید بر لزوم چنین عملیاتی دیگر نباید یک خواسته احساسی و پرتاب صرفا موشک باشد، بلکه کاملا در چارچوب نگاه به آینده مقاومت و در چارچوب اهداف سیاست خارجی ایران معنا یابد.
خاورمیانه لرزانتر از آن است که نظمپذیر باشد. جنگ پس از توفانالاقصی به وضعیت شکننده حاکم دامن زده است. اسراییل در غزه همانگونه که پیشبینی میشد، گیر افتاده، نتانیاهو در فشار داخلی و خارجی است و پایان جنگ غزه بدون پایان حماس که وعده داده بود، مرگ سیاسی وی را رقم میزند. نخستوزیری که میکوشد زمین بازی را تغییر و گسترش دهد و طرف جنگ را از فلسطینی-اسراییلی به ایرانی-امریکایی تبدیل کند! این حمله میتواند نشاندهنده رسیدن نتانیاهو به خطوط پایانی باشد که چنین ریسک بزرگی را کرده است! برای بررسی اقدام احتمالی ایران به دو تصویر نیازمندیم: تصویر بزرگ اسراییل و ایران از اوضاع کنونی و آینده، تصویر ایران از اقدامی که به اندازه کافی بازدارندگی لازم و مقطعی را داشته باشد تا جنگ اسراییلی- فلسطینی در بستر و ظرفیت خود بماند. ایران در طراحی خود باید تلاش کند که به جامعه جهانی بقبولاند اسراییل تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی است و این اقداماتش در حمله به مکانهای دیپلماتیک میتواند سبب گسترش جنگ در منطقه شود. اسراییل سابقه طولانی در حمله به محافل دیپلماتیک دارد و در سایر کشورها دست به این اقدامات زده است و برهمین اساس اکنون ترس آنچنانی از تبعات حقوقی یا دیپلماتیک این موضوع ندارد. اسراییل از هر عملیاتی که بتواند دست برتر عملیاتی این رژیم را بالا نگه دارد، جنگ روانی در سایه آن به راه بیندازد و ایران را به واکنش وادارد، استقبال میکند.
فضای به وجود آمده پس از درگیریهای لفظی و تلفنی میان جو بایدن و بنیامین نتانیاهو و تصویب قطعنامه در شورای امنیت ملل متحد جهت برقراری آتشبس فوری در غزه پس از چندینبار وتوی امریکا ناشی از بدترین وضع روابط این دو و یأس امریکا از نتیجهبخش بودن تداوم جنگ غزه بود و یک ضربه سیاسی و دیپلماتیک به اسراییل و شخص نتانیاهو وارد کرد. گرچه اسراییل در مجموع توجهی به قطعنامههای سازمان ملل متحد ندارد، اما تصویب چنین قطعنامهای عاملی است برای فشار روانی بر اسراییل و از وجاهت افتادن اقداماتش علیه مردم غیرنظامی غزه و کنترل او. شکلگیری اعتراضهای جدی به نتانیاهو در داخل اسراییل به دلیل بیهوده بودن هزینههایی که او بر دوش اسراییل و امریکا گذاشته، درحالی که گفته میشود ۴۰ درصد از توانایی نظامی حماس به قوت خود باقی است و نتیجهای از اقدامات و جنایات اسراییل در غزه، رفح و بیمارستانهای در محاصره عاید نتانیاهو نشد، وی با این حمله درصدد تغییر جهت جریان خبری است. بالاخص آنکه اخباری از تماسهای غیرمستقیم میان ایران و ایالاتمتحده در مسقط برای مدیریت تنش منتشر شد. نتانیاهو از هرگونه تماس و گفتوگوی ولو غیرمستقیم ایران و امریکا عصبانی میشود و برای تخریب آن دست به هر حرکتی میزند.
درباره واکنش ایران به این حمله براساس روشی که ایران از ابتدا در پیش گرفته و استراتژی عدم مداخله مستقیم در جنگ غزه باید تحلیل کرد. به باورم که این به اصطلاح صبوری استراتژیک در عدم حمله مستقیم به اسراییل باتوجه به مشکلات و اهداف نتانیاهو باید ادامه پیدا کند. اسراییل خواهان عکسالعمل ایران و تشدید وضعیت و گسترش دامنه جنگ است، اما منافع ایران در درگیری مستقیم نیست. پاسخ به ترورهای رو به تزاید اخیر، گذشته از نیاز به تشدید عملیات حفاظت اطلاعات از نیروهای انسانی نباید از جنس یک اقدام منفعلی، دفعی و مقطعی باشد؛ بلکه طراحی و اجرای سلسله اقداماتی منسجم، مستمر و ایجابی از عملیات نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و حتی اقتصادی است که خروجی آن باید تغییر نظام محاسباتی اسراییل و حامیانش در پیشبینیپذیری و مهار محور مقاومت باشد، زیرا اینگونه عملیات بیشتر برای لطمه وارد کردن به لجستیک گروههای مقاومت اجرا میشوند و ضربه زدن به اراده ایران برای حمایت از آنها، ولی چنانچه اقدامات بازدارنده ایران موثر نیفتد، بحث هدف قرار گرفتن هرگونه منافع اسراییل در هر کجا طبعا از انتخابهای روی میز ایران است، اما از نظر دیپلماتیک و فعالیت سیاسی و تبیین اهدافی که اسراییل از این حمله دنبال میکرده، ایران باید فعالانه وارد میدان شود و با شکایت به سازمان ملل یارگیری نماید.
اگرچه در چنین شرایطی اسراییل احتمالا اینگونه حملات را بیشتر به عنوان یک عامل بازدارنده میداند که اگر در چنین وضعیتی به آتشبس تن دهد، تهدید موجود نه تنها کاهش پیدا نخواهد کرد، بلکه بیشتر هم میشود، اما اینکه ایران نمیخواهد وارد یک جنگ منطقهای شود، ممکن است موجب شود تا اسراییل احساس برد کاذب داشته باشد و به این نتیجه برسد که اگر حملات خود را علیه تاسیسات و نیروهای ایرانی در سوریه که عامل اصلی پشتیبانی و لجستیک گروههای مقاومت است افزایش دهد، احتمالا بدون هزینه به خواستههای ادعاییاش دست خواهد یافت. اگر ایران پاسخ دهد و تلافی کند هم بهانه موجهی برای گسترش جنگ خواهد بود. این وضعیت ایران را در یک موضع متناقض قرار میدهد که با طراحی مطلوب میتواند از آن خارج شود. اینگونه حملات اسراییل دست گروههای مقاومت را برای مبارزه خود بازتر خواهد کرد تا هم منافع و اهداف اسراییل و هم نیروهای امریکایی موجود در منطقه را مورد هدف قرار دهند، اما مهمترین ضربه زمانی خواهد بود که اسراییل نتواند کالا و سوخت مورد نیاز خود را از طریق دریا وارد یا صادر کند. این مقوله به فعالیت سیاسی، دیپلماتیک، همراه کردن کشورها و اقدامات اطلاعاتی و نظامی قوی نیاز دارد.
۵ نکته مهم در حاشیه واقعه دمشق
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود به حمله تروریستی رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق پرداخت و نوشت: درباره حمله موشکی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق، نکات مهمی باید مورد توجه قرار گیرند.
۱- کارشناسان و تحلیلگران از همان ساعات اول بعد از وقوع جنایت، به سراغ تخلف رژیم صهیونیستی از مقررات بینالمللی و عبور از قوانین مربوط به مصونیت اماکن دیپلماتیک رفتند و گفتند این اقدام رژیم صهیونیستی به این دلیل محکوم است.
تکیه بر چنین مطلبی در عین حال که در چهارچوب عرف بینالملل معمول و مقبول است، درباره رژیم صهیونیستی نه کاربرد دارد و نه مشکلی را حل میکند، زیرا اولاً اصل وجود این رژیم خلاف قانون است و هیچ رژیم اشغالگر و نژادپرستی را نمیتوان مشروع دانست و ثانیاً رژیم صهیونیستی در طول بیش از ۷۵ سال عمر نامشروع خود به هیچیک از قوانین و مقررات بینالمللی پایبندی نشان نداده که تازهترین آن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل درباره آتشبس فوری در غزه است. بنابراین، نباید با چنین رژیمی به زبان مقررات و قانون سخن گفت.
۲- تکیه بر اصل انحرافی و نامشروع بودن رژیم صهیونیستی با هدف اخراج آن از سازمان ملل و منزوی ساختن آن در جهان به عنوان مقدمهای برای زوال این غده سرطانی باید در دستور کار قرار گیرد. عملکرد کشورها به ویژه کشورهای عربی و اسلامی در ۶ ماه اخیر که رژیم صهیونیستی بیسابقهترین جنایات را در غزه مرتکب شده، نشان داد بنای زایل کردن این رژیم از طریق جنگ را ندارند. این خودداری به هر دلیل باشد، به این معناست که از نظر آنها برای نجات دادن منطقه از شر صهیونیستها باید به ابزار دیگری غیر از جنگ متوسل شد. در این زمینه هرچند بعضی کشورهای عربی نظر مساعدی ندارند و سران آنها مهرههای سرسپرده صهیونیسم هستند، ولی خوشبختانه بسیاری از کشورهای غیراسلامی در سطح جهان برای به انزوا کشاندن رژیم صهیونیستی همراهی میکنند و میتوان روی آنها حساب کرد. آن دسته از دولتهای عربی و اسلامی که دارای انگیزه کافی برای پیمودن این راه تا رسیدن به نتیجه نهائی هستند باید برنامهای جامع و مجموعهای کاردان از نیروهای مسلط بر مقررات بینالمللی را برای به نتیجه رساندن این هدف در نظر بگیرند و با پیگیریهای مستمر زمینه تحقق آن را فراهم سازند.
۳- دولت آمریکا حامی شماره یک رژیم صهیونیستی در جنایات غزه و جنایتهای این رژیم در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی ازجمله جنایت حمله به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق است. ارتش رژیم صهیونیستی با هواپیماهای اف ۳۵ آمریکائی مرتکب جنایت دمشق شده و بدین ترتیب دولت آمریکا هم شریک این جنایت است. این همراهی ایجاب میکند تمام اقداماتی که برای منزوی ساختن رژیم صهیونیستی صورت میگیرد، علیه دولت آمریکا نیز انجام شود. در شرایط کنونی که مردم آمریکا با سیاستهای حامیانه دولت بایدن از رژیم صهیونیستی مخالفند، وادار ساختن دولت آمریکا به فاصله گرفتن از رژیم صهیونیستی امکانپذیر است.
۴- حوادث چند ماه اخیر که منجر به شهادت تعداد قابل توجهی از نیروهای زبده سپاه پاسداران به دست رژیم صهیونیستی در سوریه و لبنان شده، متاسفانه هنوز منجر به اتخاذ تدابیر موثری برای حفاظت از جان نیروها نشده است. بعد از هر جنایتی که رژیم صهیونیستی مرتکب میشود با صدای بلند اعلام میکنیم انتقام سختی خواهیم گرفت. حتی اگر انتقام هم بگیریم، نیروهای از دست رفته را به دست نخواهیم آورد. چرا برای حفاظت از جان این نیروها که سرمایههای ارزشمندی هستند اقدامات امنیتی موثری صورت نمیگیرد؟ چرا به قدرت اطلاعاتی و عوامل نفوذی رژیم صهیونیستی توجه نمیشود؟
۵- و نکته آخر اینکه بعد از هر حادثهای از قبیل جنایت کنسولگری دمشق، افرادی در داخل با زبان یا قلم به سراغ اقدامی میروند که بوی ورود ایران به جنگ میدهد. این، دقیقاً همانست که رژیم صهیونیستی میخواهد. مسئولان باید در این زمینه هوشیار باشند و تحت تاثیر عناصر افراطی قرار نگیرند. عواقب عمل به چنین توصیههای خطرناکی بر کسی پوشیده نیست. برای مقابله با جنایات رژیم صهیونیستی راههای دیگری وجود دارند که اگر با دقت، جامعیت و قاطعیت پیموده شوند، نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد.
نظر شما