شناسهٔ خبر: 65851146 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

آشنایی با علوم قرآنی؛ (۸)

اختلاف قرائت در آیات را پیدا کنید

تهران- ایرنا- قرآن مجید فقط به یک قرائت بر پیامبر(ص) نازل شده ولی به دلایلی قرائت‌های گوناگونی پدید آمد و این دلایل در علوم قرآن بررسی می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان علوم قرآنی اختلاف قرائت و تفاوت لهجه‌ها هیچ مشکلی در قرائت قرآن ایجاد نمی کند. چون اصل متن محفوظ، و کیفیت ادا، متفاوت است و در واقع همگی نص واحدی را بیان می‌کنند. در تعریف اصطلاحی قرائت، گفته شده هرگاه تلاوت قرآن به گونه ای باشد که از نص وحی الهی حکایت کند و بر حسب اجتهاد یکی از قرّاء معروف استوار باشد، قرائت قرآن، تحقق یافته است.

قرائت عبارت است از علم به کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت به ناقل و راوی آن منسوب است. از سوی دیگر، قرائت قرآن دانشی کاملا نقلی است و هدف این علم دستیابی به قرائت رسول خدا (ص) و چگونگی ادای کلمات توسط آن حضرت است و تنها راه رسیدن به آن، شنیدن و نقل از راویان مطمئن است. به همین دلیل قرائت در صورتی قابل اخذ و معتبر خواهد بود که درباره هیچ یک از راویان و ناقلان آن خدشه ای از سوی علما مشاهده نشده باشد.

رهبر معظم انقلاب دو سال پیش در دیدار با جامعه قرآنی که اول ماه مبارک رمضان برگزار شد، اشاره ای به موضوع اختلاف قرائت کرده و اظهار داشتند: «بعضی از قرّاء مصری که ما دعوت کردیم و آمدند در طول این چند سال، تقیّد داشتند که انواع و اقسام قرائت‌ها را بخوانند. حالا بنده چون خیلی مسلّط نیستم، نمی‌توانم قطعاً بگویم که اینها قرائت های شاذ (کمیاب و نادر) را هم می خواندند»

اختلاف قرائت در آیات را پیدا کنید

ایشان با بیان این که ۱۴ نوع قرائت و برخی قرائت های نادر در جهان اسلام وجود دارد، افزودند: من احتمال می‌دهم حتّی بعضی از آنها در تلاوت هایشان مقیّد بودند همین طور که پی‌درپی قرائت‌های مختلف را تکرار می‌کنند، قرائت‌های شاذ را هم بخوانند؛ این به نظر من هیچ وجهی ندارد، هیچ «ذکری» در این وجود ندارد، هیچ دعوتی در این وجود ندارد. بله، من البته خواندن اختلاف قرائت را رد نمی‌کنم، امّا محدود.

چرا اختلاف؟

محمدرضا پورزرگری داور بین المللی قرآن کریم در گفت‌وگو با خبرنگار معارف ایرنا درباره علت ایجاد اختلاف در قرائت قرآن گفت: از آنجا که در آغاز وحی و در صدر اسلام، قرائت قرآن مراحل ابتدایی خود را در جزیرة العرب طی می‌کرد و افراد معدودی امکان کتابت و توانایی خواندن و نوشتن را داشتند، بعد از نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر اکرم (ص)، افرادی به عنوان کاتبان وحی و شخصیت‌های مورد وثوق پیامبر، قرآن را بر روی پوست آهو، چوب یا پوست برخی درختان و هر چه مقدور بود، یادداشت می کردند و این نسخه‌ها جمع آوری شد.

وی افزود: برخی افراد مانند زید بن ثابت این نسخه‌ها را در نزد خودشان جمع آوری و نگهداری می کردند و برخی مانند حضرت علی (ع) که یکی از کاتبان وحی بود، نسخه های خود را به رسول خدا (ص) می سپردند. از آنجا که مراحل ابتدایی کتابت قرآن از همان آغاز نزول وحی انجام می‌شد و اعراب گذاری و نقطه‌گذاری بر روی قرآن هنوز شکل نگرفته بود، بیشتر مردم، آیات الهی را به سینه می‌سپردند و حفظ می‌کردند.

این قاری پیشکسوت ادامه داد: همچنین افرادی که از شهرهای مختلف و نقاط دور جزیره العرب با لهجه‌های مختلف می‌آمدند تا با قرآن آشنا شوند، معمولا با لهجه‌های خودشان قرآن را قرائت می کردند و بسیاری از آنها وقتی برای پیامبر یا اصحاب رسول خدا (ص) قرآن می خواندند، آنها به توصیه پیامبر اکرم (ص) این تلاوت‌ها را قبول می کردند.

تعیین یک قرآن واحد

وی اضافه کرد: به همین دلیل اختلاف لهجه‌ها و اختلاف قرائت‌ها به وجود آمد تا این که قرآن یک بار بعد از رحلت پیامبر (ص) توسط حضرت علی(ع) و یک بار نیز به دستور خلیفه اول توسط زید بن ثابت جمع‌آوری شد و این قرآن در دوران خلافت خلفا در دارالحکومه ماند تا این که در زمان خلیفه سوم به دلیل جنگ‌هایی که اتفاق افتاده بود و تعداد زیادی از حافظان و قاریان قرآن به شهادت رسیده بودند، یک قرآن و مصحف واحد را ملاک قرار دادند.

پورزرگری افزود: البته دلیل دیگر اختلاف قرائت، تعدد قرائتی بود که به دنبال کشورگشایی‌ها و توسعه اسلام در قرن اول اتفاق افتاد و برای جلوگیری از اختلاف قرائت، یک قرآن واحد با یک امام القرائه یا قاری به مراکز اسلامی اعزام می‌شد و مردم مجبور بودند از آن مصحف امام پیروی کنند و به دنبال آن بقیه مصاحف جمع‌آوری شد و همه سعی کردند به صورت واحد و همان شکلی که الان مشاهده می‌کنیم قرآن را قرائت کنند. یعنی همان‌گونه که ابتدای قرآن سوره حمد و بقره قرار دارد تا سوره ناس که به پایان می رسد.

اختلاف قرائت در آیات را پیدا کنید

جمع آوری قرائت ها توسط ابن مجاهد

داور بین المللی قرآن کریم افزود: در این میان قرائت‌ها به تعدد رسید و افراد صاحب نام از علمای اسلام و افراد مورد وثوق و کسانی که قرائتشان به صحابه پیامبر می رسید، برخی از این قرائت ها را تلاوت می کردند تا این که در قرن چهارم شخصی به نام ابن مجاهد به دستور خلیفه وقت موظف شد این قرائت ها را جمع آوری کند و از بین همه آنها معتبرترین و موثق ترین را انتخاب و به جامعه اسلامی معرفی کند. بر همین اساس قراء سبعه یعنی قاریان هفت‌گانه انتخاب شدند که از بین شاگردان آنها دو نفر از راویانی که اعتبار و شهرت بیشتری در جامعه اسلامی داشتند، به عنوان راویان امام القرائه معرفی شدند و قرائت سبعه در جهان اسلام ترویج شد ولی این نکته هم اعلام شد که هر کسی هر کدام از این قرائت ها را تلاوت کند، قابل قبول است و مشکلی ندارد که البته بقیه قرائت ها جزو قرائت های شاذ (کمیاب) و نادر است.

وی ادامه داد: تا این که در قرن هفتم علامه ابن الجزری سه قاری دیگر را به این هفت قاری اضافه کرد که برخی از آنها از میان همان راویان قاریان هفت گانه بودند و این گونه بود که تعداد قاریان به ۱۰ نفر رسید و قراء عشره انتخاب شدند و هر کدام نیز دو روایت دارند و در مجموع ۲۰ روایت متواتره به جامعه اسلامی معرفی شد و هر کسی طبق این قرائت ها به تلاوت قرآن بپردازد، قرائتش مورد وثوق است.

نمونه‌هایی از اختلاف قرائت

در پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی از ابتدایی بودن خط، بی نقطه بودن حروف، عاری بودن کلمات از علائم و حرکات و همچنین نبودن «الف» در کلمات به عنوان مهمترین دلایل اختلاف قرائت در کلام الهی یاد شده و برخی از آیات مورد اشاره به عنوان نمونه آمده است:

۱. ابتدایی بودن خط

خط در جامعه عربی آن روز در مراحل ابتدایی خود بود، اصول کتابت استوار نشده و مردمِ عرب، فنونِ خط و روش نوشتن صحیح را نمی دانستند و بسیاری از کلمات را به مقیاس تلفظ می نگاشتند. امروزه، هنوز آثاری از آن نحوه کتابت در رسم الخط باقی مانده است. در آن رسم الخط، کلمه به شکلی نوشته می شد که به چند وجه قابل خواندن بود؛ نونِ آخر کلمه را به شکلی می نوشتند که با «ر» فرقی نداشت و نیز شکل «و» با «ی» یکی بود. گاهی حروف یک کلمه را جدا از یکدیگر می نگاشتند. «ی» را از کلمه جدا می کردند، مانند «یَسْتَحْی‌ی» و «نُحی‌ی» و «اُحی‌ی» یا اینکه «ی» را حذف می کردند. چنان که «ایلافهم» به شکل «إلافهم» نوشته می شد که خود برای خواننده ایجاد اشکال می کرد.

اختلاف قرائت در آیات را پیدا کنید نمونه ای از قرائت ورش

۲. بی نقطه بودن حروف

یکی از عواملی که در قرائت قرآن مشکلات فراوانی ایجاد نمود، بی نقطه بودن «حروف مُعجَمه»؛ (نقطه دار) و جدا نساختن آن از «حروف مُهمَله»؛ (بی نقطه) بود. لذا میان «س» و «ش» در نوشتن هیچ فرقی نبود. هم چنین میان «ب»، «ت» و «ث»؛ «ج»، «ح» و «خ»؛ «ص» و «ض»؛ «ط» و «ظ»؛ «ع» و «غ»؛ «ف» و «ق»؛ «ن» و «ی» تفاوتی وجود نداشت. خواننده باید با دقت در معنای جمله و ترکیب کلامی تشخیص می داد که حرف موجود، جیم است یا حا و یا خا. هم چنین حرف مورد نظر «با» است یا «تا» و «ثا»، «نون» است یا «یا». از این جهت در سوره «حجرات» در قرائت «کسائی» آمده‌ است «إنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاءٍ فتثبّتوا» و در قرائت دیگران «... فَتَبَیَّنُوا». «ابن عامر» و «کوفیون» خوانده اند: «نُنْشِزُها ...» و دیگران «نَنشرها ...». «ابن عامر» و «حفص» خوانده اند «وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ ...» و دیگران «نکفّر ...».

۳. عاری بودن از علایم و حرکات

در مصاحف اولیه، کلمات عاری از هر گونه اِعراب و حرکات ثبت می شد. وزن و حرکت اِعرابی و بِنائی کلمه مشخص نبود، لذا برای خواننده غیر عرب مشکل بود تا تشخیص دهد وزن و حرکت کلمه چگونه است. حتی برای کسانی که با زبان عربی آشنا بودند دشوار بود تا بدانند هیأت کلمه چگونه است. مثلا مشخص نبود «اعلم» فعل امر است یا فعل متکلم مضارع و احیانا افعل التفضیل یا فعل ماضی از باب اِفعال.

«حمزه» و «کسائی» آیه «قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» را به صیغه فعل امر خوانده اند و دیگران به صیغه فعل مضارع متکلم. کما اینکه «نافع»، آیه «وَ لَا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ» را به صیغه نهی و دیگران به صیغه فعل مضارعِ مجهول خوانده اند.

۴. نبودن «الف» در کلمات

خط عربی کوفی از خط سریانی نشأت گرفته است. در خط سریانی مرسوم نبود که الف وسط کلمه را بنویسند و آن را اسقاط می کردند. چون قرآن در ابتدا با خط کوفی نگاشته می شد، الف های وسط کلمه مانند «سماوات» را نمی نوشتند (به این صورت: سموت). بعدها که علائم مشخصه ایجاد شد، الف را صرفا با علامت الف کوچک در بالای کلمه مشخص می ساختند، مانند «سموت». این امر (اسقاط الف وسط کلمه) بعدها در بسیاری از موارد منشأ اختلاف قرائت شد. مثلا «نافع» و «ابوعمرو» و «ابن کثیر»، «مَا یَخْدَعُونَ» را «وَ ما یخادعون اِلّا اَنْفُسَهُمْ» خوانده اند. به دلیل آنکه این کلمه در صدر آیه با همین وزن و اسقاطِ «الف» نوشته شده است، پس گمان برده اند این کلمه هم همان گونه است؛ در صورتی که مقتضای معنای آیه، بدون «الف» است.

خلاصه، این گونه عوامل که به برخی اشاره شد، موجب گردید که قُرّاء بر سر رسیدنِ به قرائت، با هم اختلاف کنند و هر یک طبق اجتهاد خود و دلایلی که در دست دارد، قرائت خود را توجیه کنند.

نظر شما