شناسهٔ خبر: 65675132 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سینماپرس | لینک خبر

با طرح ادعای «علیرضا مفتخری مظاهری»؛

«پرویز خان» نشان سرقت ادبی را بر پیشانی «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» می‌چسباند؟!

سینماپرس: علیرضا مفتخری مظاهری کارگردان سینما و تلوزیون بیان کرد: روز ۲۱ بهمن به تماشای پرویز خان در برج میلاد نشستم و بعد از دیدن فیلم بسیار عصبی و آشفته بودم. از آن‌جایی که نمی‌خواستم فضا احساسی شود و به لحاظ قانونی پیگیری کنم، واکنشی نشان ندادم. متاسفانه وقتی به مسؤولان سازمان اوج در سالن نمایش اعتراض کردم به جای اینکه تعامل کنند به من گفتند بروید هر کاری می‌خواهید انجام دهید. من هم رفتم و شکایت کردم و در حال حاضر پیگیر مسایل قانونی شکایت هستم.

صاحب‌خبر -

به گزارش سینماپرس: علیرضا مفتخری مظاهری، یکی از کارگردانان سینما و تلویزیون در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگار سینماپرس به طرح ادعای یک سرقت ادبی توسط «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» پرداخت و با ارایه برخی مستندات مدعی شد که فیلم سینمایی «پرویزخان» با کپی‌برداری از فیلم‌نامه به نگارش درآمده توسط ایشان ساخته شده است.

«پرویز خان» نشان سرقت ادبی را بر پیشانی «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» می‌چسباند؟!

این کارگردانان سینما و تلویزیون که کارگردانی آثاری چون کلید ارثیه، منو اشتباه گرفتی و کینه سبز را در کارنامه خود دارد در خصوص روند شکل گیری ایده داستان فیلم سینمایی «پرویزخان» توضیح داد: سال ۱۳۹۳ مقدمات تحقیقات نوشتن فیلم «مثل یک سرباز» رادر خصوص وقایع تیم ملی فوتبال در دهه ۱۳۶۰ هجری‌شمسی شروع کردم؛ اتفاقاتی که افتاد و تیم ملی فوتبال ایران پوست انداخت و بازیکنان با سابقه که در جام جهانی و المپیک برای ایران افتخارآفرینی کردند کنار گذاشته شدند و جوان‌هایی گمنام توسط یک مربی که سال‌ها کنار گذاشته شده بود تیمی را تشکیل می‌دهند و حماسه‌ای ملی را می‌آفرینند. هر چند با توجه به ناداوری و مسایل دیگر نمی‌توانند به نتیجه برسند اما همین حضور جوان‌ها و مربی به میدان بازگشته که از بیماری مزمن به شدت رنج می برد و اتفاقاتی که بین آن‌ها رخ می‌دهد کاملا غرور ملی را زنده می‌کرد. در خصوص نگارش شخصیت های فیلمنامه حدود هزار ساعت مصاحبه با بازیکنان بزرگ تیم ملی از جمله(احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، حمید درخشان، ناصر محمدخانی، نادر محمدخانی، برادران فنونی‌زاده، شاهرخ و شاهین بیانی، فرشاد پیوس و... و. )انجام شد و حدود ۳ سال برای مصاحبه‌گرفتن با این عزیزان صرف شد. به دلیل اینکه این فیلم پرداکشن عظیمی نظیر استادیوم، تماشاگر و مسابقه فوتبالنیاز داشت؛ تولید آن با بودجه خصوصی امکان‌پذیر نبود و آنها انگیزه ای برای بر افراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی نداشتند و همواره بیان می کردند باید نهاد های دولتی و نظامی مانند سپاه و موسسه سینمایی اوج در تولید آن مشارکت داشته باشند به همین استدلال سیناپس فیلم‌نامه از طریق آقای دکتر فرید محمدی به سپاه قدس برای کمک ارسال کردیم که مکاتبات آن موجود است و آنها سیناپس فیلمنامه را به بنیاد سینمایی فارابی و سازمان اوج ارسال نمودند و از آن‌ها کمک خواستیم.

مظاهری تصریح نمود: جلسات متعددی را با مسؤولان روابط عمومی و سرمایه گزاری فارابی و اوج برگزار نمودیم و در نهایت به من گفتند به دلیل اینکه این فیلم‌نامه ایجاد شبهه و اختلافات آقای پرویز دهداری و برخی چهره‌های فوتبالی را مطرح می‌کند و به وحدت ملی آسیب وارد می کند و از طرفی نزاع سیاسی را به فوتبال وارد کرده است نمی‌توانند به این شکل در ساخت فیلم همکاری کنند ِلذا با اصلاحات بنیادین مقرر گردید این فیلم به عنوان محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و سازمان اوج ساخته شود.

وی در ادامه افزود: مشاوران به من پیشنهاد دادند اگر هدف ساخت این اثر را دارم باید اسامی شخصیت‌های فیلم‌نامه را تغییر بدهیم و داستان فیلم‌نامه را از حالت بیوگرافی خارج و تبدیل به قصه‌ای درباره حضور یک مربی به میدان بازگشته که بجای بیماری جانباز جنگ شده است و جای کنار گذاشتن بازیکنان قدیمی فوتبال مسلئه ترور آنها و سقوط هواپیمای تیم ملی و کشته شدن آنها رامطرح کنید همین طور تاکید کردند از بازی با اعراب هم چشم پوشی کنید زیرا در حال حاضر با توجه به منازعات سیاسی طرح این موضوع که دولت در ساختار فوتبال دخالت دارد می تواند بهانه ای برای تعلیق فوتبال شود پس موضوع را از تیم ملی به تیم منتخب نیروهای مسلح تبدیل کنید. از طرفی اشاره کردند چون در مورد فعالیت سیاسی مرحوم پرویز دهداری شائبه توده ای بودن وجود دارد امکان طرح شخصیت او در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. با توضیحات ایشان متوجه شدم طرح این فیلمنامه بصورت بیوگرافی و رئال امکان تولید ندارد و بنا به خواست مسؤولان مربوطه تعدیلاتی را در فیلم‌نامه «مثل یک سرباز» ایجاد کردم و سر انجام آن را در سال ۱۳۹۶ در بانک فیلم نامه خانه سینما ثبت نمودم.

علیرضا مفتخری مظاهری در ادامه این گفتگو به ماجرای انصراف سازمان اوج از تولید این اثر سینمایی پرداخت و بیان داشت: با شروع اغتشاشات ۱۳۹۶ از سوی سازمان سینمایی اوج انصراف اعلام شد و لذا شخصا سعی کردم با سرمایه بخش خصوصی این فیلم را بسازم از همین رو پروانه ساخت آن را در سال ۱۳۹۶ دریافت نمودم اما با جا زدن سرمایه گزار بخش خصوصی باز امکان ساخت آن را نیافتم. به واسطه ارتباطات با کمیسیون فرهنگی مجلس و علاقمندی اقای حسین جلالی نماینده رفسنجان به این فیلمنامه و تحت حمایت ایشان در سال ۱۳۹۸ مقرر شد شرکت ملی مس ایران اسپانسر ساخت این فیلم باشد به شرط آنکه اسم فیلمنامه از حالت نظامی خارج شود و در نهایت با مذاکرات نام آن تبدیل به فیلم‌نامه «غرش شیر» شد که کتاب آن نیز منتشر شد. لیکن پس از اخد پروانه ساخت فیلم اسپانسر اعلام کرد به جای کارگردانی من از کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یا مسعود ده‌نمکی استفاده شود ولی من نمی‌پذیرفتم زیرا هیچ‌کدام از این عزیزان ربطی به فوتبال و تیم ملی فوتبال نداشتند در حالی‌ که بنده بازیکن تیم ملی نوجوانان ایران بودم و حس و حال تیم‌های ملی فوتبال و فوتبال را می‌شناختم. این کشمکش ادامه داشت تا به دوران شیوع کرونا رسیدیم و به من اعلام شد امکان تولید فیلم به دلیل تعطیلی مسابقات فوتبال و ممنوع شدن تجمعات مردمی به دلیل ویروس کرونا وجود ندارد.

نویسنده فیلم‌نامه «مثل یک سرباز» افزود: مجموعه این حوادث و عدم حمایت مدیران سینمایی و حتی ملی و اقتصادی و نظامی سبب شد ساخت فیلم «غرش شیر» تا سال ۱۴۰۰ معلق ماند. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری دوباره شروع به تامین منابع کردیم. فراموش کردم که بگویم در نهایت در آن مقطع سازمان سینمایی اوج به من اعلام کرد که اولویت‌های سازمان تغییر کرده و اولویت‌شان موضوعات دفاع‌مقدس و ۸ سال جنگ تحمیلی است و پرداختن به قهرمان ملی در زمینه ورزشی اولویت‌شان نیست. این انصراف سبب شد ما رفتیم به سراغ اسپانسر خصوصی و «مس ایران» در این زمینه حضور پیدا کرد و شروع به پیش‌تولید فیلم کردیم که اتفاقات پاییز سال گذشته رخ داد و کار چندماهی متوقف شد و اسپانسر نیز منصرف شد. به دنبال جذب اسپانسر جدید بودیم و چاره ای نداشتم جز آنکه ساخت فیلم را به صورت انیمیشن انجام دهم و شروع به ساخت آن با بودجه شخصی نمودم

مفتخری مظاهری در ادامه سخنان خود با پاسخ به این سوال که آیا از ساخت فیلم پرویزخان توسط سازمان اوج اطلاعی داشتید؟ بیان داشت: خیر. در ماه دی سال جاری خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه فیلمی ساخته شده که بیوگرافی درباره پرویز دهداری و فوتبال است. من از این اتفاق استقبال کردم که خوب است درباره فوتبال و شخصیت‌های فوتبالی فیلم ساخته شود ولی سوالم این بود که چگونه اجازه ساخت فیلم درباره پرویز دهداری داده شده در حالیکه که به من در سازمان اوج می‌گفتند نباید درباره این شخصیت فیلم بسازید زیرا عقاید سیاسی متفاوتی نسبت به ما دارد. در نهایت به این نقطه رسیدم که بروم فیلم «پرویزخان» را ببینم. روز ۲۱ بهمن به تماشای پرویز خان در برج میلاد نشستم و بعد از دیدن فیلم بسیار عصبی و آشفته بودم.

نویسنده فیلمنامه «غرش شیر» تاکید کرد: از آن‌جایی که نمی‌خواستم فضا احساسی شود و به لحاظ قانونی پیگیری کنم، واکنشی نشان ندادم. متاسفانه وقتی به مسؤولان سازمان اوج در سالن نمایش اعتراض کردم به جای اینکه تعامل کنند به من گفتند بروید هر کاری می‌خواهید انجام دهید. من هم رفتم و شکایت کردم و در حال حاضر پیگیر مسایل قانونی شکایت هستم. ماده ۲۳ قانون مولفین می‌گوید حتی اگر بخشی از آثار یک نفر را بدون اجازه استفاده کنید محکوم هستید چه برسد به اینکه کل یک اثر را استفاده کنید. سازمان اوج می‌گوید این فیلم ربطی به فیلم‌نامه «غرش شیر» ندارد.

این فیلمنامه نویس و کارگردان در ادامه استدلال‌های خود برای ادعای این سرقت صورت گرفته بیان کرد: اگر پرویز خان به غرش شیر هیچ ربطی ندارد؛ پس چرا سکانس شروع فیلم به مانند فیلم‌نامه «غرش شیر» در استادیوم است؟ چرا سکانس دوم جلوی کیوسک روزنامه‌فروشی است؟ چرا عینا کاراکتری را که من از مربی ساختم که با موتور به دنبال بازیکن می‌رود استفاده کردند؟ در حالیکه پرویز دهداری اصلا این‌گونه رفتار نمی‌کرد. اینکه مربی احمدرضا عابدزاده را در عشایر پیدا می‌کند زاییده ذهن من بوده نه واقعیت. احمدرضا عابدزاده در واقعیت نماینده منتخب اصفهان بود که در تهران بازی کرد و توسط دهداری انتخاب شد. جواد زرینچه بازیکن تیم ژاندارمری بود که آمد در ورزشگاه شیرودی با تیم فوتبال دارایی بازی کرد و دهداری او را دید و انتخاب کرد. اینکه مربی با موتور زمین می‌خورد، به پادگان می‌رود و سرباز انتخاب می‌کند، به نقاط مختلف می‌رود و بازیکن انتخاب می‌کند، همه ساخته ذهن من بود. شخصیت نظامی در فیلم ساخته ذهن من بود و وجود خارجی نداشت. مگر یک سرهنگ می‌تواند در یک کشور تیم ملی را متوقف کند؟ داستانی فرعی به فیلم اضافه شده که به مربی گفته می‌شود اگر ببازید عملیات بچه‌ها در جبهه لو می‌رود و همه شهید می‌شوند که این داستان قصه فیلم‌نامه را خراب کرده است. در حالیکه منطق روایی داستان اصلی کاملا دراماتیک بود و پی‌رنگ‌های قصه در آن وجود داشت ولی سازمان اوج یک میکس هچل‌هفت تولید کرد و در کمال تعجب عین کاراکترها و سکانس‌هایی را که من ساخته بودم استفاده کردند. حتی وقتی من با مسؤولان اوج صحبت کردم گفتم که اگر می‌گویید بیوگرافی ساخته‌اید به من بگویید که شخصیت «حمید کامیاب»، «سرهنگ» و دیگر شخصیت‌ها چه کسانی هستند؟ پاسخی نداشتند زیرا این شخصیت‌ها را من ساخته بودم و وجود خارجی ندارند. متاسفانه این برخوردها زیبنده نیست و من تا احقاق حقوق خود از پای نخواهم نشست.

علیرضا مفتخری مظاهری در پایان گفت و گو درخصوص روند پیگیری قضایی خود نیز بیان داشت: جالب است پروانه فیلم را ارشاد صادر می کند اما اعلام می کند توانایی توقیف آن را به دلیل سازمان مستقل بودن ندارد. شکایت اینجانب در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ در دادسرای فرهنگ و رسانه ثبت شد لیکن تا همین امروز و بعد از قریب یک ماه در ثنا وارد نشده است در حالیکه در موارد مشابه ظرف ۳ روز شکایت به جریان می افتد.

پ‌ن۱: شواهد حاکی از آن است که طرح و فیلمنامه فیلم پرویزخان توسط ایشان با نام «مثل یک سرباز» به نگارش درآمده و طبق ادعای وی جهت اخذ سرمایه گذاری و مشارکت به سازمان اوج تحویل داده شده بود. همچنین فیلمنامه ایشان در سال ۹۶ در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت شده بوده است. اما بنا به اقتضائاتی ساخت فیلم به تعویق افتاد و هیچگاه این همکاری رقم نخورد و نهایتا در سال۱۴۰۲ و در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، فیلم پرویزخان به کارگردانی علی اکبر ثقفی و با سرمایه گذاری سازمان اوج ساخته شد. اتفاقی که در پی آن ادعای سرقت ادبی_سینمایی «پرویز خان» از سوی علیرضا مفتخری مظاهری در محاکم قضایی مطرح گردید.

پ‌ن ۲: اگر چه تا کنون مسئولان «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» پاسخ مناسبی نسبت به پیگیری‌های صورت گرفته در این باره نداشته‌اند؛ اما خبرگزاری «سینماپرس» همچنان آماده شنیدن پاسخ ایشان در این باره می‌باشد.

پ‌ن ۳: مستندات ارایه شده توسط «علیرضا مفتخری مظاهری» در اختیار خبرنگار «سینماپرس» قرار گرفته و در صورت نیاز قابل ارایه و انتشار می‌باشد.

نظر شما