سرویس سیاست مشرق- رسانههای اصلاحطلب و ضدانقلاب به استقبال تحرکات اخیر محمد خاتمی رفته و از قول لیدر هسته سخت اصلاحات که حاضر نشد در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رأی بدهد نوشتهاند که او گفته است که آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم و رأی ندادن را در شرایط نامطلوب کنونی وجه دیگری از رأی دادن در وضعیت حتی نسبتاً مطلوب انتخابات میدانم!
محمد خاتمی در جدیدترین اظهارات خود ضمن تلاش برای توجیه رأی ندادن خود در انتخابات مجلس شورای اسلامی بخشی از راهبردهای ترسیمی اصلاحطلبان ساختاری برای اجتماعی سازی و معنا دهی را آشکار ساخت. وی همچنین در بیان راهکارهای خود برای آنچه حل بحرانها خوانده تأکید میکند که مطلوبترین راه برای رهایی از این وضع یک مصالحه ملی است که در سایه آن اولاً جامعه نشاط خود را بازیابد و زمینه مشارکت فعال مردم را فراهم آورد.
نگاهی کوتاه به سخنان رئیس هسته سخت جبهه اصلاحات حکایت از بالا آمدن لایههای پنهان رادیکالیسم در میان اصلاحطلبان دارد، خاتمی میکوشد تا ضمن مشروعیت بخشی از رأی ندادن خود آن را به نام مردم و برای مردم تعریف کرده و بهنوعی از مسئله تحریم و عدم مشارکت قبح زدایی کند.
همچنین خاتمی در راستای توجیه راهبرد تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان تلاش دارد تا از القای جامعه ناراضیای سخن به میان بیاورد که اکثریت داشته و درگیر بحرانهای فزاینده میباشند! القای نارضایتی سیگنالهای روشنی در خود دارد، خاتمی میکوشد تا خود را بهعنوان اپوزیسیون تعریف کرده و نظام حکمرانی موجود را بهعنوان دگرخود تعریف کند.
از همپیمانی با موسوی تا آمادهسازی اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۴
موضوع رأی ندادن خاتمی تبدیل به موضوع و بحث در جریان اصلاحات تبدیلشده است. اصلاحطلبان ساختاری و رادیکالهای جریان اصلاحات رأی ندادن خاتمی را یک کنش مؤثر درزمینهٔ عادیسازی تحریم انتخابات و تبدیل این موضوع از تنبیه حاکمیتی – اجتماعی به کنش و حق انتخاب سخن به میان آورده و از جانب دیگر تأکیددارند خاتمی با این اقدام خود زمینههای رونمایی از گفتمان جدید اصلاحات بهعنوان آلترناتیو شرایط موجود را فراهم کرده است.
اصلاحطلبان ساختاری در ادامه اقدام خاتمی را در چارچوب توجه به جنبش زن، زندگی و آزادی و بنا بر ادعای خود ایستادن در کنار مردم بازنمایی کرده و از سوی دیگر تصریح دارند وی با اقدام خود موجب هژمون شدن دیدگاههای اصلاح طلبان ساختاری نسبت به اصلاحطلبان نهادی و بوروکراتیک شده است.
از جانب دیگر اما طیف اصلاحطلبان نهادی و مشارکتجو نیز بر این عقیده هستند که رأی ندادن خاتمی عمل به دستورات تاجزاده از زندان بوده و وی را از حوزه راهبر فکری جریان اصلاحات به پیرو تاجزاده و اصلاحطلبان ساختاری تنزل داده است. این بخش از اصلاحطلبان تأکیددارند در شرایط کنونی خاتمی با عمل به دستورات اصلاحطلبان ساختاری عملاً به نیمه دیگر میرحسین موسوی تبدیلشده و بدون اینکه اعلام رسمی کند در مسیر گذاریون را انتخاب کرده است.
البته بخش دیگری از اصلاحطلبان نیز در رابطه بارأی ندادن خاتمی تحلیلی ضعیف داشته و تأکیددارند، رأی ندادن او جلوی اصلاحطلبان روزنه گشا را نگرفت اما اگر رأی میداد، بخشی از اصلاحطلبان تحریمی از او عبور میکردند و به دامن براندازی میافتادند.
بر اساس این دیدگاه این طیف رادیکال تحت تأثیر تحرکات تحریمی خاتمی به بیانیهٔ ۱۵ مادهای او رضایت دادند درحالیکه سال گذشته حامی بیانیهٔ رفراندوم موسوی بودند، خاتمی این بار هم با این «یک رأی» واسطهٔ رادیکالها با جمهوری اسلامیشده است و احتمالاً میتوان در انتخابات بهار ۱۴۰۴ نتیجهٔ آن را پای صندوق رأی دید.
البته این نگاه کمی ساده باورانه است، خاتمی با تاکید بر کلیدواژههای «زندگی» ، «نجات کشور» و «اصلاح نظام حکمرانی» عملاً میکوشد که جریان اصلاحات تحولیافته و مبتنی بر بیانیه ۱۵ مادهای خود را بهعنوان آلترناتیو موجود تعریف کند.
همچنین خاتمی دالهای گفتمانی زندگی، نجات کشور و اصلاح نظام حکمرانی را در فضای رسانهای- سیاسی اجتماعی سازی نماید و از این طریق اصلاحطلبان را مجهز به کنش رسانهای فرای انتخابات ۱۴۰۴ نماید. به عبارتی ادعای کاهش تابآوری اجتماعی از سوی لیدر اصلاحات به معنای آن است که خاتمی تلاش دارد تا جبهه براندازی را جهت اعمال فشار بهنظام منسجم سازد، این تلاش بهطور قطعی اهداف انتخاباتی در آینده نخواهد داشت.
اصلاحطلبان: خاتمی به ما خیانت کرد!
نزدیک شدن خاتمی به هسته سخت اصلاحات جناح چپ را به دو شقه تقسیم کرده و اختلافات عمیق میان طرفین را علنیتر از گذشته کرده است، بررسیها نشان میدهد از خلال نزاعهای اصلاحطلبان مشارکتجو و اصلاحطلبان تحریمی واقعیتهای قابلتوجهی ظهور و بروز کرده است.
در شرایطی که اصلاحطلبان تحریمی در مطالب مختلفی تلاش دارند تا هژمونی تحلیلی- انتخاباتی خود درزمینهٔ مشارکت را در برابر اصلاحطلبان مشارکتجو برجسته کنند، در آنسو برخی از اصلاح طلبات مشارکتجو تأکید میکنند که در اصلاحطلبان تحریمی که به تمسخر دموکراسی در حال تلاش برای فرار به جلو هستند.
این افراد تأکیددارند که اصلاحطلبان تحریمی در تحلیلها و ارزیابیهای خود مشارکت در کل کشور را ۲۰ و در تهران زیر ۱۰ درصد مطرح کرده و مانع از هرگونه مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات میشدند، اما نتایج انتخابات نشان میدهد که دیدگاه اصلاحطلبان رادیکال با واقعیت فرسنگها فاصله داشته است.
اصلاحطلبان مشارکتجو بابیان اینکه اصلاحطلبان تحریمی با همین تخمینهای غلط خاتمی را بهسوی عدم مشارکت سوق دادند، تصریح میکنند اصلاحطلبان ساختاری و تحریمی در شرایط کنونی بدون اینکه اشارهای به تخمین اشتباه خودنمایند میکوشند همین میزان مشارکت قابلقبول ۴۱ درصدی را یک شکست جلوه دهند تا هم بهنظام فشار بیاورند و هم مانع از شکلگیری حمایتها از اصلاحطلبان مشارکتجو شوند.
بر اساس دیدگاه اصلاحطلبان میانهرو، پیشبینی مشارکت دقیق بود و برخلاف فرض بسیاری از حامیان تحریم و عدم مشارکت نه زیر ۳۰ درصد که ۴۱ درصد شد. نامزدهایی که از طریق یکی از فهرستهای میانه در سراسر کشور وارد مجلس خواهند شد بیش از ۴۰ نفر خواهند بود و لااقل ۲۵ نفر آنها برای تشکیل یک فراکسیون میانهٔ مؤثر میتوانند سازماندهی و تغذیه شوند؛ اما گردشبهچپ خاتمی برای تحریم انتخابات (تحت تأثیر رادیکالها) مانع از تشکیل چنین فراکسیونی شد و اینیک خیانت بزرگ به اصلاحطلبی بوده است!
نظر شما