به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران، مرحوم حاج نورالله خدادادی، پدر روحانی شهید سلمان خدادادی از شهدای دفاع مقدس شهرستان ساری دعوت حق را لبیک گفت و پس از سالها تحمل فراق به فرزند شهیدش پیوست.
آیین تشییع پدر شهید خدادادی، دوشنبه از منزل مرحوم به سمت گلزار شهدای روستای تیرکلا شهرستان ساری برگزار شد. همچنین مراسم سوم این پدر گرانقدر چهارشنبه ۲ اسفندماه از ساعت ۱۵ در حسینیه روستای تیرکلا برگزار می شود.
شهید سلمان خدادادی تیرکلائی متولد ۱۳۴۵، دوازدهم تیرماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی مهران شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی در گلزار شهدای تیرکلای ساری آرام گرفت.
طلبه شهید سلمان خدادادی تیرکلایی در اولین روز از آبانماه سال ۱۳۴۵ در روستای تیرکلا از توابع شهرستان شهیدپرور ساری در خانوادهای مذهبی، چشم به جهان گشود و پس از گذراندن سالهای کودکی، تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز کرد و تا پایان مقطع راهنمایی با موفقیت ادامه داد.
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله کسانی بود که در مقابل گروهای الحادی و ضد انقلاب به مبارزه پرداخت به طوری که چندین بار مورد آزار و اذیت و آنها قرار گرفت او با قلب پاک و روح بلندی که داشت، حقیقت این دنیای فانی را خوب شناخت و از همان ابتدای نوجوانی، سعی میکرد تا خود را به مظاهر فریبنده این دنیا آلوده نکند.
وی دروس حوزوی را سال ۱۳۶۱ در مدرسه علمیه امام صادق (ع) کوتنای قائمشهر آغاز و پس از مدتی با لبیک به فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر آمادگی نیروهای بسیج در مقابل شرارتهای ضد انقلاب، به منطقه کردستان شتافت و بهعنوان نیروی رزمی - تبلیغی در مریوان به جهاد با معاندان انقلاب اسلامی پرداخت.
سلمان پس از پایان مأموریت به شهر مقدس قم رفت و تا پایان مقدمات علوم اسلامی در حوزه علمیه این شهر به کسب معارف الهی پرداخت. سرانجام با نواخته شدن شیپور جنگ، علم و عمل را در صحنه کاروزار در هم آمیخت و قدم در وادی عشق گذاشت. سرانجام این سرباز فداکار در منطقه عملیاتی مهران (مرحله سوم عملیات کربلای ۱ ) در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) در حالی که با سلاح آر پی جی قلب دشمن را نشانه گرفته بود، نماز عشق را با سلام شهادت به پایان رساند.
در بخشی از وصیتنامه شهید سلمان خدادادی تیرکلائی آمده است؛
«بنده حقیر سلمان خدادادی، فرزند نورالله خدادادی دارای شماره شناسنامه ۷۶۶ متولد ۱۳۴۵ ساکن تیرکلا شهادت میدهم که خدای ما، معبود ما، معشوق ما، محبوب ما و مأنوس ما، یکتای بیهمتا است و حضرت محمد (ص) فرستاده اوست و حضرت علی (ع) با ۱۱ فرزندش امامان معصوم ما میباشند و شهادت میدهم به قیامت و روز رستاخیز و بهشت و جهنم و هر آنچه که به رسول خدا (ص) نازل شده است...
پدر و مادرم! اگر شهید شدم سعی کنید خودتان را در پیش مردم معرفی نکنید که من پدر یا مادر شهیدم و هیچ منتی بر سر مردم نگذارید که من شهید دادم. برادرم ابوذر! امیدوارم در پناه حق در کارهای روزمره خود موفق و مؤید باشید و امیدوارم از ته قلب حلالم کنید. برادرم ابوذر! تمام چشم امیدم به شماست و اگر میخواهی روح مرا شاد کنی، درست را بخوان و قلم افتاده مرا بردار و راه مرا ادامه بده و در جوار علم، تقوا را سرلوحه زندگی خود قرار بده که همچون دوبال کبوترهستند که اگریک بال او از بین رود قابل پرواز نیست. شماای خواهرانم! در هر لحظه به یادخدا باشید و حجاب اسلامی را رعایت نمایید و درسهای خود را بخوانید و برایمگریه و زاری نکنید که موجب سرور دشمنان اسلام خواهد شد...
همیشه در صحنه حضور داشته باشید و در نماز جمعهها شرکت کنید. همیشه به یاد خدا باشید. در ضمن مرا در روستای تیرکلا ودر جوار قبر شهید حبیب الله پرندک دفن نمایید تا این که در شب اول میهمان حبیب باشم و از فشار قبر در امان باشم؛ و السلام خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.»
نظر شما