شناسهٔ خبر: 65262638 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

خاطرات الرجال

صاحب‌خبر -

ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.

هزینه گزاف حفاظت از شاه
من پس از تشکیل «گارد جاویدان» نقشی در گسترش و توسعه‌اش نداشتم و فقط بنیان‌گذار آن بودم... بعدها و به تدریج گارد خصوصی محمدرضا تغییراتی کرد و متشکل از دو گردان داوطلب به نام گارد جاویدان با 700 پرسنل و دو گردان وظیفه با 700 پرسنل و یک گردان تانک و یک واحد هلیکوپتر شد که حدوداً رقمی قریب به 2 هزار نفر را در بر می‌گرفت و هزینه آن مافوق تصور بود. علاوه بر تشکیلات فوق در تهران یک لشکر کامل وجود داشت که از زمان اویسی لشکر یک گارد نامیده شد. لشکر یک گارد وظیفه نگهبانی کاخ‌ها را نداشت و این عنوان «گارد» فقط یک عنوان بود... فرماندهان گارد همه یا از دوستان من بودند و یا بعداً دوست می‌شدند. این فرماندهان عبارت بودند از ارتشبد شفقت، ارتشبد قره‌باغی، سرلشکر ضرغام، سپهبد محوی، ارتشبد نصیری، سرلشکر نشاط، سپهبد بدره‌ای. به این ترتیب محمدرضا برای برای حفاظت خود و کاخ‌هایش تشکیلات وسیعی ایجاد کرد که بودجه آن بار سنگینی بود بر دوش ارتش، خاصه این‌که برنامه خانه‌سازی هم شروع شد و لشکر یک مرکز هم «گارد» نامیده شد، یعنی هرچه نیرو در مرکز بود برای حفاظت محمدرضا و کاخ هایش اختصاص یافت. برایم مقدور نیست که رقم هزینه آن را تخمیناً بنویسم، ولی در بودجه ارتش موجود است. به رغم تمهیداتی که برای حفاظت محمدرضا به کار گرفته شد، او چند بار مورد سوءقصد قرار گرفت و در جریان کشف سازمان نظامی حزب توده مشخص شد که دو نفر از افسران گارد جاویدان عضو حزب توده هستند. یکی سرگردی بود که نامش را فراموش کرده‌ام و از نظر من بهترین افسر گارد بود و دیگری سرگرد ناظر. در این جریان ایرادی به من وارد نشد چون از رکن 2 ستاد ارتش کتباً درباره کلیه پرسنل گارد جاویدان جداگانه سوال شده بود و جوابیه رکن 2 در مورد این دو نفر حاکی بود که هیچگونه سوابق مضره سیاسی ندارند. لذا به سرتیپ دیهیمی-معاون وقت دفتر نظامی شاه- دستور داده شد که موضوع را تحقیق کند. نتیجه تحقیق این بود که در پرونده هر دو سوابق مبهمی از موضوع وجود داشته و رکن 2 نباید آنان را بدون سوابق مضره سیاسی اعلام می‌کرد. به رئیس رکن 2 ایرادی وارد نشد، ولی شاید کارمند مسئول پرونده مورد مواخذه واقع شده باشد. به رغم تمام این پیش‌بینی‌های حفاظتی، که محمدرضا با صرف هزینه سنگین و پرسنل زیاد برای حفظ خود تدارک دید، همه چیز مانند برف در مقابل سیل منظم مردم بی‌سلاح آب شد و او کشور را ترک کرد. این یکی از مواردی است که من توانستم قدرت انقلاب را تصور کنم و این تازه یکی از تجلیات قدرت مردم بود.

نظر شما