جوان آنلاین: زنی که متهم است با همدستی یکی از دوستانش شوهرش را به قتل رسانده، آخرین جزئیات حادثه را توضیح داد. 
عصر روز یک‌شنبه، اول بهمن قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از قتل مردی در خانه‌اش باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. 
تیم جنایی داخل پذیرایی خانه‌ای در خیابان هاشمی با جسد مرد ۲۸ ساله‌ای به نام کیوان روبه‌رو شد. بررسی‌ها نشان داد همسرش به نام ساناز با همدستی دوست صمیمی‌اش فریبا، کیوان را به قتل رسانده و موضوع را هم مادر ساناز به پلیس خبر داده است. 
دو متهم که از سوی مأموران پلیس در محل حادثه بازداشت شده بودند، در قتلگاه مرد جوان به قتل اعتراف کردند. 
 درد بی‌کسی 
ساناز صبح دیروز در دادسرا مقابل بازپرس پرونده در توضیح ماجرا گفت: «من بچه طلاقم و در دوران کودکی پدر و مادرم از هم جدا شدند و مادربزرگم از من نگهداری می‌کرد. چند سال قبل از شهرستان به خانه دختر خاله‌ام به تهران آمدم. برای خرید تلفن همراه به مغازه موبایل‌فروشی رفتیم که با کیوان آشنا شدم. او فوق‌دیپلم برنامه‌نویسی داشت و در آنجا کار می‌کرد. هفت سال با او دوست بودم و سه سال قبل باهم ازدواج کردیم. او هم بچه طلاق بود و همراه مادرش زندگی می‌کرد، اما پس از ازدواج برای خودمان خانه‌ای اجاره کردیم. شوهرم متادون مصرف می‌کرد و هر چه تلاش کردم ترک کند، فایده‌ای نداشت. شش ماه بود خانه را اجاره کرده بودیم و چهار ماه هم اجاره خانه‌مان عقب افتاده بود. وقتی به شوهرم گفتم دوستم فریبا از شهرستان به تهران آمده و در پانسیون خانه‌ای اجاره کرده است، پیشنهاد داد برای زندگی به خانه ما بیاید و اجاره پانسیون را به ما بدهد تا بتوانیم اجاره عقب افتاده را پرداخت کنیم. او دو سالی بود ازدواج کرده بود، اما با شوهرش اختلاف داشت و می‌خواست از وی جدا شود و به تهران آمده بود تا دوره آرایشگری ببیند. فریبا به خانه ما آمد و با ما زندگی می‌کرد که متوجه شدم شوهرم با او ارتباط پنهانی دارد. خواستم او را از خانه بیرون کنم، اما شوهرم اجاز نمی‌داد و دست بزن هم داشت و وقتی اعتراض می‌کردم، مرا به باد کتک می‌گرفت. بی‌کس و تنها بودم و جایی برای رفتن نداشتم و مجبور بودم بمانم و بسوزم. شب حادثه متوجه شدم او با فریبا درگیر شده است. وقتی علت درگیری را سؤال کردم، مرا به دیوار کوبید و سراغ فرزند دو ساله‌ام رفت و گفت اگر حرفی بزنم او را خفه می‌کند. گلوی طفلم را گرفته بود که همراه فریبا او را به داخل پذیرایی کشاندیم. آنجا مرا دوباره به دیوار کوبید که فریبا به هواخواهی من چاقویی از آشپزخانه برداشت و دو ضربه از پشت به او زد. فریبا چاقوی ضامن‌دار شوهرم را از روی میز برداشت و به دست من داد و من هم ضربه‌ای به گردنش زدم. شوهرم به طرف آشپزخانه رفت تا چاقویی بردارد که از ترس، من و فریبا ضربات دیگری به او زدیم. وقتی فوت کرد، موضوع را به مادرم خبر دادیم و او هم به پلیس خبر داد.»
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت.