شناسهٔ خبر: 64270305 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

نشانه‌هاي گسيختگي از واقعيت

عباس عبدي

صاحب‌خبر -

در جوامع جديد و‌ هنگام اختلاف، واقعيت‌ و خواست ملت حكم نهايي را مي‌دهد. اگر دولتي با مخالفان خود هر دو به اين نتيجه برسند كه اكثريت مردم را دارند، به راي مردم مراجعه كرده و مردم حكم قطعي صادر مي‌كنند. يكي از نشانه‌هاي بن‌بست و گسيختگي فكري و عملي هر نيروي سياسي، زماني است كه در برابر واقعيت مقاومت مي‌كند و آن را به رسميت نمي‌شناسد و حاضر نيست كه تن به خواست اكثريت دهد. به ويژه انكار واقعيت‌هايي كه حتي نياز به سنجش هم ندارند و با چشمان غيرمسلح هم قابل ديده شدن است. اخيرا ويديويي را ديدم كه آقاي محترمي خود را طرفدار ساختار معرفي مي‌كرد به طرف مقابل خود مي‌گفت شما جامعه را نمي‌شناسيد، مردم هنوز به زيارت امامزاده‌ها مي‌روند يا در مراسم اربعين شركت مي‌كنند. اين مثل آن است كه طرف مقابل بگويد كه شما جامعه را نمي‌شناسيد، چون جامعه ضد دين شده، به‌طوري كه مردم حتي حاضرند پول‌هاي كلاني خرج كنند تا به كنسرت تتلو در استانبول بروند. به علاوه اين موارد چه ربطي به دينداري مورد نظر پيامبر(ص) و اسلام دارد؟‌ گيريم كه ربط داشت، چه ارتباطي با حمايت از ساختار سياسي موجود دارد؟ به‌طور كلي هر نيروي سياسي و اجتماعي كه با ابزارها و شيوه‌هاي فهم و سنجش واقعيت مخالفت كند، پيشاپيش از نتيجه آن سنجش نگران است و مي‌داند كه مطابق ميل او نيست و بازنده نتيجه است. اين شيوه‌ها كدام هستند؟ اولين مورد كه در دسترس است و توليد هم مي‌شود و اعتبار بالايي هم دارد، آمار ثبتي است. نهادهاي گوناگوني مشغول توليد آمار ثبتي هستند و وظيفه دارند كه آنها را در اختيار عموم قرار دهند و اغلب اين نوع آمار تا پيش از دولت جديد منتشر مي‌شد. يكي از نمونه‌هاي آن سازمان ثبت احوال است كه آمار زاد و ولد و مرگ و مير، ازدواج و طلاق را به صورت مستمر منتشر مي‌كرد، حتي به صورت هفتگي و با ريزجزييات منتشر مي‌شد. اكنون بيش از يك‌سال است كه انتشار داده‌ها متوقف شده است. از ابتداي امسال به حداقل رسيد، دو ماه اول را با اعلام ۶ رقم تولد و وفات برحسب جنسيت و ازدواج و طلاق ماجرا را ختم كردند. دو ماه دوم را هم تكرار كردند، ولي از ماه‌هاي بعد همين را هم دريغ داشتند. چرا؟ چون اين آمار معيار دقيقي براي نقد و ارزيابي برخي سياست‌هاي رسمي است. همچنين انتشار اسامي انتخابي براي نوزادان نيز به كلي حذف شده است، حتي دسترسي به اطلاعات و آمارهاي قبلي نيز ميسر نيست.
مورد دوم توليد و انتشار آمارهاي استاندارد و نوبه‌اي است كه وظيفه مركز آمار و ساير دستگاه‌هاست. برخي از آنها را نمي‌توانند منتشر نكنند، هر چند مدتي است با تاخير يا خلاصه منتشر مي‌شود، مثل آمار تورم، آمار توليد ناخالص داخلي، آمار نيروي كار و... مقايسه توليدات مركز آمار ايران در سال جاري با گذشته نشان مي‌دهد كه توليد آمار يا حداقل انتشار آنها حدود نصف سال ۱۴۰۰ شده است. همچنين اكنون 5 دي است هنوز آمار تورم آذر منتشر نشده است. احتمالا نتايجش رضايت‌بخش نيست. توليد و انتشار آمارهاي گمركي، هزينه و درآمد خانوار، اوقات فراغت، آمارهاي آب و برق و انرژي، آموزش و پرورش و دانشگاهي و... همگي دچار ركود جدي شده است، البته نسبت به اعتبار آنها هم بايد حساس بود. سومين راه، پيمايش و پژوهش‌هاست. تقريبا از پژوهش‌هاي عيني كه بازتاب‌دهنده واقعيت باشد، چيزي نمي‌بينيم. پيمايش‌ها و نظرسنجي‌ها نيز كمتر يا انتشار آنها محدود شده است. نمونه‌اش همين نظرسنجي اخير ايسپا درباره انتخابات است كه اطلاعات اندكي از آن منتشر شد. در حالي كه جزييات مهم آن زياد بوده است.
نه فقط توليد و انتشار اينها محدود شده است، بلكه اگر كسي هم بخواهد توليد كند، در عمل مجاز به انجامش نيست. اين نحوه برخورد با واقعيت كه كوششي نظام‌مند براي قلب واقعيت و معرفي نادرست از آن است در رسانه‌هاي رسمي نيز بازتاب دارد. به عبارت ديگر هميشه بخش كوچكي از واقعيت را مي‌بينند و بخش‌هاي مهمي را ناديده مي‌گيرند، گويي كه نيست.
چرا اين نيروي سياسي تن به پذيرش واقعيت نمي‌دهد از جمله هنوز به شكل عجيبي معتقدند كه دينداري مردم و‌ جوانان در حال تقويت شدن است يا مردم از سياست‌هاي رسمي با شور بالايي حمايت و استقبال مي‌كنند؟ به نظر مي‌رسد كه پذيرش واقعيت آنان را با بحران مواجه مي‌كند و بايد تبعاتي را بپذيرند كه نمي‌توانند تحمل كنند. انقلابي كه متكي به مردم بوده، چگونه مي‌تواند همچنان خود را انقلاب تعريف كند ولي مردم از آن فاصله گرفته باشند؟ فقط يك پرسش باقي مي‌ماند كه تا كجا اين نديدن و نشنيدن ادامه خواهد يافت؟ تاريخ پاسخ آن را خواهد داد.

 

نظر شما