به گزارش ایسنا، علیرضا تقوی نیا در سرمقاله روزنامه خراسان نوشت:
اکنون نیز ممانعت نیروهای مسلح یمن از تردد کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ و محیط پیرامون آن، کار را برای تلآویو و پایتختهای حامی آن دشوار کرده است، به طوری که اقدامات اخیر یمن یکی از مؤلفههای مؤثر بر محاسبات آمریکا، انگلیس، رژیم اسرائیل و همپیمانان آن ها در قبال جنگ و بحران غزه به شمار میآید.
در آخرین تحول «اسکاینیوز عربی» به نقل از یک مقام وزارت دفاع آمریکا خبر داد که ایالات متحده در تلاش است ۴۰ کشور را به ائتلاف بینالمللی دریایی ملحق کند. به گفته این مقام آمریکایی «نیروی دریایی یادشده، منطقهای به وسعت سه میلیون مایل از آبهای بینالمللی را زیر نظر خواهد گرفت و شامل کشورهای عضو فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) میشود.»
با توجه به سرنوشت ائتلافسازیهای قدیمی آمریکا از هم اکنون شکست ائتلاف دریای سرخ را هم میتوان پیشبینی کرد؛ بهویژه این که ائتلاف یادشده در برابر یمنی است که از آزمون سخت جنگ هشتساله با مدرن ترین ارتشهای منطقه سربلند بیرون آمده و امروز تحلیلگران اذعان دارند که نمیتوان نقش یمن را در تعیین سرنوشت منطقه نادیده گرفت. اما در این بین، وزیر دفاع کشورمان در واکنش به تشکیل ائتلاف دریایی برای مقابله با محاصره دریایی اسرائیل در دریای سُرخ علیه ارتش یمن اعلام کرد : «دریای سُرخ منطقه ماست و روی آن تسلط داریم و در این منطقه کسی نمی تواند مانور بدهد».
در خصوص اظهارات صریح وزیر دفاع ایران چند نکته باید ذکر شود:
۱- منظور امیر آشتیانی از جمله «دریای سُرخ منطقه تحت تسلط ماست»، احتمالا این است که جمهوری اسلامی و متحدانش بر این دریا سیطره نسبی دارند و می توانند با ائتلاف بین المللی دریایی جهت حمایت از اسرائیل مقابله نمایند. نکته دیگر این است که این اولین بار است که مقامات رسمی ایرانی این گونه درباره تسلط خود بر دریای سُرخ سخن می گویند؛ دریایی که حدود ۲۰۰۰ کیلومتر با سواحل ایران فاصله دارد.
۲- دکترین دفاعی جمهوری اسلامی از دهه ۹۰ شمسی به بعد، بر حضور و تاثیرگذاری در آبهای بالای مدار ۷ درجه شمالی در محدوده اقیانوس هند و دریای سُرخ تاکید دارد و به نظر می رسد با توجه به اتحاد راهبردی ایران و دولت نجات ملی یمن، این تاثیرگذاری چشمگیر و قابل توجه گشته است تا جایی که ارتش یمن توانسته تا حد زیادی مانع از تجارت اسرائیل در دریای سُرخ شود.
۳- در سالهای اخیر شناورهای جنگی ایرانی حضور پرشماری را در آبهای دریای سُرخ و خلیج عدن داشتهاند و ترکیب دریانوردی آنان در این نقطه و همکاری با نیروی دریایی یمن میتواند اثر قابل توجهی درپی داشته باشد.
۴- ایران از طریق متحدانش ظرفیت بالایی برای تاثیرگذاری در دریای سُرخ پیدا کرده است و با تقویت آن ها اجازه نمیدهد کنترل تنگه باب المندب از دست دولت نجات ملی یمن خارج شود.
۵- روزانه حدود ۶۰ کشتی غول پیکر از تنگه باب المندب و دریای سُرخ عبور می کنند و با توجه به قابلیت های نیروی دریایی یمن شامل موشک های کروز و قایق های تندرو و مین ریز ، بعید است ائتلاف مدنظر آمریکا به اهداف خود دست یابد و اطمینان امیر آشتیانی نیز با اطلاع از این توانایی ها ناشی میشود.
۶- آمریکا و متحدانش هیچ راهی برای توقف ارتش یمن در دریای سُرخ ندارند جز این که از طریق عملیات های آبی-خاکی سواحل یمن را تصرف کنند که آن هم در شرایط کنونی برای واشنگتن امکان پذیر نیست.نکته مهم این جاست که سواحل تحت کنترل ارتش دولت نجات ملی یمن هم طولانی بوده و نیز عوارض طبیعی زیادی دارد که بعید می نماید ایالات متحده از طریق بمباران هوایی بتواند سکوهای موشکی و شناورهای تندروی نظامی آن را نابود کند.
۷- یکی از مولفههای قدرت هر کشور، تسلط با واسطه یا بی واسطه بر نقاط مهم راهبردی و تنگههای آبی است که میتواند هم پرستیژ بین المللی یک کشور را بالا ببرد و قدرت چانه زنی آن را در معادلات بین المللی افزایش دهد؛ و نیز از جنبه گسترش حوزه نفوذ امنیتی ، می تواند سهم یک دولت را در برقراری امنیت تجارت بین الملل فزونی داده و به تبع آن منافع سیاسی و اقتصادی بیشتری را نصیب آن کند. در نهایت باید گفت استراتژی جمهوری اسلامی در حمایت از متحدانش در نقاط مهم ژئوپلیتیکی منطقه غرب آسیا، موفقیتهای بسیاری در پی داشته و ایران سعی دارد این دستاوردها را حفظ کند و گسترش دهد.
انتهای پیام
نظر شما