شناسهٔ خبر: 63271632 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

یقه‌گیری مدعیان به سبک شهرستانی‌ها

عجب پتانسیلی دارند این تیم‌های شهرستانی! افسوس که «گه‌گاهی» آن را بروز می‌دهند و صد افسوس که «کم‌توجهی شدید و کمبود امکانات» مانع بالفعل‌شدن آن می‌شود، یا آماده‌خوری تیم‌های متمول و سرشناس دسترنج آنها را می‌بلعد. آنچه در این هفته از لیگ برتر دیدیم، خود می‌گوید که اگر تقسیم عادلانه (نه حتی برابر) امکانات باشد، چقدر به پویایی و جذابیت لیگ کمک می‌کند، چه تیم‌هایی که می‌توانند مدعی شوند، چه بازیکنان و مربیانی که شکوفاتر می‌شوند و چه جایگاه‌هایی که به لرزه می‌افتد یا جابه‌جا می‌شود.

صاحب‌خبر -

عبدالله دارابی: عجب پتانسیلی دارند این تیم‌های شهرستانی! افسوس که «گه‌گاهی» آن را بروز می‌دهند و صد افسوس که «کم‌توجهی شدید و کمبود امکانات» مانع بالفعل‌شدن آن می‌شود، یا آماده‌خوری تیم‌های متمول و سرشناس دسترنج آنها را می‌بلعد. آنچه در این هفته از لیگ برتر دیدیم، خود می‌گوید که اگر تقسیم عادلانه (نه حتی برابر) امکانات باشد، چقدر به پویایی و جذابیت لیگ کمک می‌کند، چه تیم‌هایی که می‌توانند مدعی شوند، چه بازیکنان و مربیانی که شکوفاتر می‌شوند و چه جایگاه‌هایی که به لرزه می‌افتد یا جابه‌جا می‌شود.

ملوان که روزگاری قطب سوم فوتبال ایران و بهترین تیم شهرستانی بود، هفته قبل و درحالی‌که می‌توانست پرسپولیس را با شکست بدرقه کند، این تیم را متوقف کرد و این هفته نیز در اصفهان سپاهان را شکست داد تا نگاه‌ها را بیشتر معطوف خود کند و روزگار آن ملوان دوست‌داشتنی را یادآوری کند.

در قزوین، شمس‌آذر به یقه‌گیری‌های خود ادامه داد و نشان داد به نام تیم‌های مقابل نمی‌اندیشد؛ بلکه اندیشه‌اش معطوف به بهره‌گیری از توانایی‌های خود است و همین موضوع تیمی تازه‌وارد به لیگ برتر را نترس و جذاب کرده است. سعید دقیقی که در دوران بازیگری، مهاجمی زیرک، کوشا و گل‌زن بود و البته در سایه نام‌ها به آنچه باید نرسید، اینک در قامت سرمربی نیز تیمی شجاع، کوشا و هجومی ساخته است. دقیقی که چند هفته قبل‌تر در تلویزیون، تیم استقلال را از دید خود مدعی قهرمانی ندانست و شاید بابت این اظهار‌نظر، مورد هجمه نیز قرار گرفت و قبل از مصاف با آبی‌پوشان نیز از بازی هجومی و آتش‌بار تیمش در برابر صدرنشین لیگ سخن گفت، نشان داد که این سخنان، کری‌خوانی نبود و او در عمل تیم استقلال را به‌خوبی می‌شناسد و راه ضربه‌زدن به آن را می‌داند و مهم‌‌تر اینکه این شناخت را به‌درستی با تکیه بر توانایی‌های تیم جوان و بی‌نام و نشان؛ اما پرتلاشش ممزوج کرد. تیم شمس‌آذر در برابر استقلال صدرنشین، لحظه‌ای پا پس نکشید و اهمیت کار آنها وقتی بیشتر جلوه می‌کند که دو بار عقب افتادند؛ ولی با شجاعت و تلاش موفق به جبران شدند. شاید خیلی‌ها این دیدار را برای استقلال ساده تصور می‌کردند؛ اما بازی خلاف این را نشان داد. هرچند استقلال در نیمه اول و سوای گلش، چندین موقعیت جدی را نزد؛ ولی شمس‌آذری‌ها نیز کم‌ موقعیت خطرناک خلق نکردند و آنها نیز یک پنالتی سوخته از داور طلبکارند، ضمن اینکه گل دوم استقلال نیز روی اشتباه و بی‌تجربگی مدافع و دروازه‌بان قزوینی‌ها رقم خورد؛ آن‌هم در لحظاتی که از حملات استقلال خبر چندانی نبود و شمس‌آذر سوار بازی بود و شاید اگر آن اشتباه را نمی‌کردند، با توجه به روند بازی می‌توانستند برنده نیز از زمین خارج شوند.

سومین یقه‌گیری مدعیان از سوی شهرستانی‌ها در ورزشگاه آزادی رخ داد؛ جایی که صنعت نفت آبادان با آن حال نزارش نَسَخ پرسپولیس را در حضور هوادارانش گرفت. شاگردان ویسی برخلاف انتظار با ارائه یک بازی منسجم و فکورانه که از آنالیز درست برآمده بود، گل اول را زدند و نیمه اول را درحالی‌که 10 نفره طی کردند، با پیروزی به رختکن رفتند. در نیمه دوم یک یار کمتر باعث عقب‌نشینی آبادانی‌ها از همان ابتدا شد. همین مسئله و اشتباه کاپیتان باتجربه‌شان، قرمزپوشان را به گل تساوی رساند و متعاقب آن باز اشتباه فاحش داور و اعلام نادرست هند پنالتی به کمک شاگردان گل‌محمدی آمد و پرسپولیسی‌ها را ۲ بر ۱ جلو انداخت. هرچند صنعت نفت در معدود حملات و شاید تک حمله جدی خود در نیمه دوم و در لحظانی که گزارشگر بازی مکرر از تعداد باخت‌های ویسی برابر گل‌محمدی (بدون در نظر گرفتن شرایط نابرابر رقابتی دو سرمربی) می‌گفت، توانست در لحظات پایانی، بازی را به تساوی بکشاند؛ اما چه‌بسا اگر آن دو اشتباه تأثیرگذار علی صفایی- داور بازی- نبود، آبادانی‌ها مزد تلاش و بازی فکورانه خود را به تمامی می‌گرفتند و با سه امتیاز راهی خانه می‌شدند. این بازی هم نشان داد کف میدان چمن، میزان لیاقت تیم‌ها را نشان می‌دهد؛ هرچند شهرستانی‌ها از خیلی بایدها که قطعا می‌تواند به بروز بیشتر لیاقت‌شان بینجامد، متأسفانه محروم‌اند؛ آن‌هم بی‌دلیل یا به دلایل واهی.

به هر حال این سه بازی و تقابل جانانه سه تیم شهرستانی کم‌بضاعت یا بی‌بضاعت با سه تیم مدعی، سرشناس و کم‌و‌بیش متمول، عرصه بروز پتانسیل والای شهرستانی‌ها بود؛ شهرستانی‌هایی که کل بودجه تیم‌شان با قرارداد یک یا دو بازیکن تیم مدعی مقابل‌شان برابری می‌کند؛ اما توانایی و لیاقت‌شان... بگذریم! فقط کاش برخی مسئولان تیم‌های مدعی، متمول و همیشه طلبکار، وقتی که بر اثر خودبرتر‌بینی مغرورانه و البته کاذبانه، خود و تیم‌شان را تافته جدا‌بافته فوتبال این کشور تلقی می‌کنند و با خودشیفتگی مغرورانه، تحکم به احترام دیگران به خود و تیم‌شان حتی در قبال داوری‌هایی که به سود آنها و به ضرر بقیه تمام می‌شود، می‌کنند، یادشان بیاید که لیاقت و جایگاه هر تیمی را کف مستطیل سبز رقم می‌زند، البته با شرایط رقابتی عادلانه دست‌کم درون زمین، که‌ ای کاش فراهم شود.