به گزارش خبرنگار ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا مرور عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «معادله تغییر کرده است» نوشت: رئیسجمهور روز گذشته در تماسهایی جداگانه با رئیس دفتر جنبش سیاسی حماس و دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین گفتوگو کرد. محور گفتوگوهای آیتالله رئیسی با اسماعیل هنیه و زیاد النخاله، عملیات غرورآفرین و پرافتخار رزمندگان مقاومت علیه اشغالگران، موسوم به «طوفانالاقصی» بود. رئیسجمهور در این تماسها، تأکید کرد که پیروزی نهایی از آن ملت فلسطین است.
رئیسجمهور در تماس تلفنی با هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) ضمن تجلیل از عملیات دلیرانه و پیروزمندانه مجاهدان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی، اقتدار، عزت و افتخارآفرینی مقاومت فلسطین را مایه مباهات امت اسلامی دانست.
آیتالله رئیسی با بیان اینکه اراده پولادین ملت فلسطین و مجاهدان راه خدا، پیروزی نهایی فلسطینیان بر رژیم غاصب صهیونیستی را نوید میدهد، تصریح کرد: آنچه با عملیات پیروزمندانه مجاهدان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی اتفاق افتاد، تحقق انتظار ۷۰ ساله ملت فلسطین و امت اسلامی بود و انشاالله بهزودی در کنار هم در مسجدالاقصی نماز بخوانیم.
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «زن، زندگی، نتانیاهو» نوشت: در جریان اغتشاشاتی که سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد، برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، انگلیس، فرانسه و ایتالیا در کنار آمریکا به حمایت تمامقد از جریان آشوب و ترور در ایران پرداختند. در کنار این کشورها، رژیم صهیونیستی نیز که همواره به دنبال ضربه زدن به ایران است، روی پشتیبانی از گروههای اپوزیسیون ایران متمرکز شد. جدا از این موضوع، تعداد قابل توجهی از تیمهای تروریستی و خرابکار که در جریان آشوبها و البته در چند ماه اخیر توسط دستگاههای نظامی و امنیتی کشورمان زیر ضربه رفتند، وابسته به موساد، سرویس جاسوسی-تروریستی اسرائیل بودند. این را به وضوح میتوان در بیانیههای تبیینی دستگاههای اطلاعاتی - امنیتی ایران که در ارتباط با کشف و انهدام گروههای تروریستی خرابکار منتشر شد، مشاهده کرد.
اما در هفتههای منتهی به سالروز فوت مهسا امینی، رژیم صهیونیستی فعالتر شد و به صورت آشکار به میدان آمد تا نشان دهد پرچمداری جریان آشوب و ترور علیه ایران در دستان این رژیم کودککش است. در همین رابطه میتوان به نشست وزیر اطلاعات اسرائیل با عوامل رسانهای ضد ایرانی اشاره کرد که به فاصله چند روز پیش از فرارسیدن سالروز اغتشاشات برگزار شد.
پانزدهم شهریورماه امسال وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی که تمام سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی ذیل او فعالیت میکنند، در لندن با چند نفر از فعالان و عوامل رسانههای ضد ایرانی دیدار و گفتوگو کرد؛ دیداری که در چارچوب کمپین چند ماه اخیر اسرائیل برای ایجاد کانالهای ارتباطی با گروههای ضدایرانی انجام شد. این دیدار به وضوح نشان داد رژیم صهیونیستی کارفرمای اصلی جریان تروریستی آشوب در ایران است. پیش از این نیز مقامات اسرائیلی به صورت آشکار حمایت خود را از گروههای ضد ایرانی اعلام کرده بودند که گفتوگوی نخستوزیر رژیم صهیونیستی با شبکه تروریستی اینترنشنال که اسفند سال گذشته انجام شد، یکی از این موارد است. همچنین سفر دیکتاتور زاده پهلوی به سرزمینهای اشغالی را که اردیبهشت امسال اتفاق افتاد هم باید در همین راستا تحلیل و تفسیر کرد.
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «عملیات طوفانالاقصی سرمایههای اسرائیل در ایران را عزادار کرد» نوشت: یکی از دیپلماتهای سابق و از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه هممیهن گفت: «مسئله فلسطین در خاورمیانه مهم است و بخشی از معادلات منطقه تحت تأثیر فلسطین قرار دارد. اینکه منافع ملی ما تا چه میزان باید به درگیری فلسطینیها و اسرائیلیها گره بخورد، محل بحث است. ایران برای حضور در این معادلات باید سیاست همهجانبه داشته باشد و با همه طرفین بازی ارتباط داشته باشد؛ همانطور که عربستانیها، ترکها و قطریها این ارتباط را دارند و میتوانند از نتایج این بازی بهرهمند شوند. بنابراین اینکه تنها در میدان حضور داشته باشیم، چندان منافع ملی ما را تأمین نمیکند.»
این دیپلمات سابق پیش از این و در سال ۹۷ در مصاحبه با القدس العربی گفته بود: «چرخش اساسی در سیاست خارجی ایران جز از طریق وارد کردن شوک نظامی ایجاد نخواهد شد.»
واقعیت این است که منافع ملی و عزت مردم ایران هیچ جایگاهی برای طیف تندرو مدعی اصلاحات ندارد. در سال ۸۸ و در اوج فتنه، مقامات اسرائیلی از افراطیون مدعی اصلاحات با عنوان سرمایههای اسرائیل در ایران نام میبردند. حالا فعالین این طیف باز هم در اثبات این لقب، برای منافع اسرائیل خود را به آب و آتش زده و پیشنهاد رابطه با این رژیم غاصب را مطرح کردهاند. این در حالی است که تحلیلگران و صاحبنظران تاکید دارند که این رژیم کودککش و جعلی، رفتنی است.
لازم به ذکر است که «ص. ز» فعال مدعی اصلاحات نیز در صفحه شخصی خود از حمایت مردم و مسئولین از فلسطین، با ناراحتی یاد کرده است. نکته قابل تأمل اینجا است که صفحه اسرائیل فارسی، با بازنشر این مطلب، از آن حمایت کرده است.
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مهلکه موعود!» نوشت: سرزمین موعود، سرزمین هلاکت صهیونیستها شد! هزار نفر در یک روز! این حد از قدرت و اقتدار مقاومت فلسطینی، جهان را مبهوت خود کرده است. صهیونیستها و شبکههای لندنی تلاش میکنند این جنگ را غیرمستقیم یا مستقیم به ایران نسبت دهند تا از تحقیر تارومار شدن به دست یک گروه فلسطینی، خارج شوند، اما ناخواسته به قدرت ایران اشاره میکنند که با آنکه فقط در حال تماشای صحنه است، اینچنین میکند!
درعینحال آنتونی بلینکن، وزیرخارجه آمریکا میگوید «شواهدی را مشاهده نکرده است که ایران پشت حمله حماس به اسرائیل باشد.» این یعنی دموکراتها در بحبوحه طوفان بدشان نمیآید از ظرفیت ایجادشده برای حذف نتانیاهو و تقویت چپهای اسرائیل بهره ببرند، هرچند برای زمان کوتاه باقیمانده تا نابودی کامل آن! در طوفانالاقصی به گفته رسانههای صهیونیستی و نیز رسانههای مقاومت، تاکنون نزدیک به هزار تن از صهیونیستها به هلاکت رسیدهاند و این در مقایسه با گذشته حیرتانگیز است.
در جنگ ششروزه در ۱۹۶۷ با سه ارتش عربی، روزی ۱۳۰ نفر و در جنگ یوم کیپور در ۱۹۷۳ با دو ارتش عربی، روزی ۱۵۰ نفر و در جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶ با حزب الله، روزی پنج نفر از صهیونیستها هلاک شدند و، اما در طوفانالاقصی با آنکه هنوز به نیمه روز دوم نرسیده بود، خبر از هزار کشته و هزاران زخمی رسیده است. «جروزالم پست» روزنامه صهیونیستها در مطلبی مظلومنمایانه و برای تروریستی نشاندادن مهلکه نوشت «شمار تلفات اسرائیلی در حمله حماس با توجه به تعداد جمعیت اسرائیل، معادل سه حادثه ۱۱ سپتامبر است. این یک فاجعه است که اسرائیل تاکنون تجربه نکرده است!»، اما بهخوبی نشان داده است که چه احساسی از این طوفانی که بر آنها وزیدن گرفته است، دارند.
یدیعوت آحارونوت، دیگر روزنامه صهیونیستی هم نوشت «این جنگ، توهین و تحقیر بزرگی است که ارتش اسرائیل نظیر آن را مشاهده نکرده بود. نخستین تحقیر، اطلاعاتی بود. تحقیر بعدی، عبور آسان نیروی حماس از دیوار حائل بود. تحقیر سوم، بازگشت آسان به غزه به همراه دهها اسیر اسرائیلی بود و تحقیر چهارم هم تأخیر اسرائیل در پاسخ به این نفوذ.» حماس نیز اعلام کرد «به عمق رژیم صهیونیستی نزدیک شدهایم و با چشماندازی روشن در حال انتقام از صهیونیستها هستیم. ما در آغاز جنگ قرار داریم و قادر به ادامه جنگ برای روزها و ماههای طولانی هستیم. خونریزی اسرائیل ما را مجبور خواهد کرد دایره حملات را گسترش دهیم. ساعات آینده نیز خبرهای خوبی برای ملت خود داریم.»
روزنامه فرهیختگان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سرزمینها بعد از ذهنها آزاد میشوند» نوشت: «اندیشه دولت یهود از اساس مقولهای ناهنجار و غیرعادی است… چرا ما باید تنها ناهنجاری تاریخ دوران مدرن را به رسمیت بشناسیم؟»
ماجرای فلسطین یک چالش تاریخی است یا تقابل مذهبی؟ دعوای حقوقی بر سر حق مالکیت زمین است یا محصول طراحی غرب برای این بخش از جهان؟ ریشه در مفاهیم الهیاتی دارد یا نمادی تاریخی از استعمار مدرن است؟ و دهها سوال دیگر. تاکنون درباره مساله فلسطین چگونه فکر میکردید؟ از زاویه اخبار تلویزیون ایران که با ادبیاتی یکسان و کسلکننده از «مقاومت» نیروهای جهادی فلسطینی میگوید یا از زاویه قصههای تخیلی رسانههای غربی؟ فکر میکنید این رویارویی بزرگ در منطقه ما اساساً چه ربطی به ایران و زندگی ما دارد؟ آیا با فرض یک طرحواره تاریخی تحولات سرزمینی را که در اشغال صهیونیستها است بهطور مستقیم مؤثر بر زندگی و زمانه ما میدانید؟ اصلاً چگونه ممکن است مردمانی با دینی خاص با خرید آرام آرام زمینهای مردم بومی یک منطقه آنجا را تصرف کنند؟ انگلیسیها در زمانی که سوار بر اسب مراد بودند و جهان را اداره میکردند، چه نقشی در خلق داستان امروز ما داشتند؟ این سوالها هر کدام بر اساس پیشفرضهایی ایجاد میشود که اگر آنها را دستکاری کنیم، پاسخها نیز عوض میشوند.
رابطهای پیچیده و بعضاً گمراهکننده میان وضعیت فعلی ایران در میانه سال ۱۴۰۲ و سوالهای بالا وجود دارد که نمیتوانیم از آنها بهسادگی عبور کنیم؛ هرچند نسبتیابی ایران با مساله فلسطین از نظر جغرافیایی و مذهبی یک رابطه غیرقابل انکار است اما تقلیل ماجرا به مجاورت جغرافیایی و دینی هم معقول بهنظر نمیرسد. چه آنکه با همان نگاه تقلیلگرایانه هم تشکیل یک نیروی معارض علیه تمامیت ارضی کشور در فاصلهای کم با مرزها امری ساده و عادی نیست. حال آنکه نمیتوانیم از مسألهای که تمام ابعاد فکری، تاریخی، سیاسی و اجتماعی آن بهنوعی به ایران گره خورده بهراحتی گذشت و باید بهدنبال چهارچوبی از مفاهیم گشت تا بهصورت حداکثری پاسخگوی سوالات اساسی و نیازهای تاریخی ما باشد.