- جامعه بنبستی از دو «قطب حامی حاکمیت» و «قطب مخالف حاکمیت» تشکیل شده است. ویژگی «قطب مخالف حاکمیت» در جامعه بنبستی آن است که هویت اصلی خود را به صورت سلبی تنها در تقابل با حاکمیت رسمی تعریف میکند و هنوز به صورت ایجابی نمیتواند تصویری از آینده غلبه خویش ارائه نماید. این ویژگی «قطب مخالف حاکمیت» به صورت پارادوکسیکال مانع از قوت گرفتن جهشی این قطب میشود اما همزمان ابهام در ساختار و ناشناخته ماندن و سیالیت نیز مانع از کنترل و متلاشی شدن آن میشود.
- دلایل مختلفی برای کنترل ناپذیری «قطب مخالف حاکمیت»، در جامعه بنبستی وجود دارد. از جمله آنکه حامیان آن، آلترناتیو و جایگزین مشخصی را برای غلبه بر حاکمیت معرفی و حمایت نمیکنند یا آلترناتیو مورد حمایت توان جلب حمایت همه طیفها را ندارد. ابهام در آلترناتیو نیز به تداوم جامعه بنبستی کمک میکند. از طرف دیگر «قطب مخالف حاکمیت» در جامعه بنبستی، هسته متمرکزی ندارد، بلکه هسته این قطب دائما در حال تغییر مکانی و تغییر کنشگران در صحنه است.
- جامعه بنبستی جامعهای خشونتپرور و تنشزا است. این جامعه ممکن است بستری برای اعتراضها، شورشها، انجام کودتا، و تحرکات تروریستی و حتی تجزیهطلبی فراهم کند. در این نوع جامعه، امنیت ملی به شدت در معرض تهدید قرار میگیرد.
- ابزارهای رسمی و دولتی کنترل اجتماعی در این جامعه به چالش کشیده میشود. همچنین برخی هنجارهای عرفی متداول نیز در جهت مقابله با حامیان حاکمیت زیر پا گذاشته میشود.
- در جامعه بنبستی حاکمیت توان مقابله و کنترل کامل قطب مخالفان خود را از نظر سختافزاری و نرمافزاری ندارد. هم از نظر اقتصاد قدرت، هزینه رصد، نظارت، کنترل، دستگیری و مجازات مخالفان بسیار سنگین و از توان حاکمیت خارج است و هم از نظر نرم افزاری، حاکمیت، توان اقناع مخالفان و جذب آنها را ندارد. در نتیجه حاکمیت رویکرد تحمل و مدارای اجباری را در برخورد با قطب مخالفان در پیش میگیرد.
- جامعه بنبستی در عصر کنونی به شدت وابسته به رسانهها به ویژه رسانههای فضای مجازی است. اما دو قطب حامی و مخالف حاکمیت در کاربرد رسانهها رویکرد متفاوتی دارند. آنها از اخبار منتشر شده تفاسیر و برساختهای چندگانه و حتی متضادی دارند. این مسئله به تدریج موجب میشود جامعه بنبستی با «بحران تمایز مرز واقعیت و دروغ» درگیر شود. تلاش حاکمیت در نشان دادن حسن نیت احتمالی نیز با این بحران راه به جایی نمیبرد.
- عمر عبور از جامعه بن بستی را به درستی نمیتوان پیشبینی کرد.
ممکن است سالها وضعیت جامعه بنبستی در یک کشور تداوم داشته باشد و زندگی مردم با وجود مشکلات و آسیبهای مختلف در جریان باشد. اما در این وضعیت جامعه بنبستی به تدریج انرژی درونی خود را تخلیه میکند و سرمایههای درونی خود شامل سرمایه اجتماعی و توان و قدرت اقتصادی و فرهنگی خود را تخریب میکند.
- آنچه آینده تغییرات جامعه بنبستی را رقم میزند علاوه بر ساختار درونی که ذاتا آماده تحول و دگرگونی است، به نقش رسانهها، و رقابتهای بینالمللی مربوط میشود. همچنین احتمال انجام اصلاحات ساختاری نیز میتواند عبور از این مرحله را
تسهیل کند.
علی میرزامحمدی
جامعهشناس