شناسهٔ خبر: 62686942 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

اعتراف به قتل نگهبان کوهستان با همدستی همسر مقتول

روزنامه جوان

راننده خودرویی که متهم است پس از ارتباط پنهانی با زنی جوان، شوهرش را با همدستی او به قتل رسانده در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد.

صاحب‌خبر -

شهریور‌ماه امسال زن و مردی در تهران از عروس جوانشان به اتهام قتل پسر ۳۷ ساله‌شان به نام پیمان شکایت کردند.
زن میانسال گفت: «پسرم نگهبان کوهستان بود و شغل آبرومندانه‌ای داشت و همراه همسر و پسر نوجوانش زندگی می‌کرد. پسرم و همسرش با هم اختلاف داشتند، اما فکر نمی‌کردیم این اختلاف باعث شود عروسم شوهرش را به قتل برساند. اواخر خرداد‌ماه عروسمان به ما خبر داد سعید حالش بد شده و به بیمارستان منتقلش کرده است. وقتی به بیمارستان رفتیم، عروسمان مدعی شد پیمان مشروب خورده و حالش بده شده است و ساعتی بعد هم پسرمان فوت کرد. پسرم مشروب‌خوار نبود، اما به اظهارات عروسمان مشکوک نشدیم تا اینکه چند روز قبل متوجه شدیم عروسمان شهین از چند ماه قبل با مرد جوانی ارتباط دارد و الان هم احتمال می‌دهیم او با نقشه‌ای از پیش‌طراحی شده شوهرش را به قتل رسانده و از او به اتهام قتل شکایت داریم.»
ارتباط پنهانی
با شکایت زن میانسال، پرونده به دستور قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسی پرونده بالینی مرد فوت شده نشان داد روز حادثه همسرش وی را به بیمارستان منتقل و ادعا کرده که او مشروب خورده و حالش بد شده است. همچنین مشخص شد وی زمانی که به بیمارستان منتقل می‌شود، قادر به صحبت کردن نبوده و تیم پزشکی هم در معاینات اولیه اعلام کرده‌اند مرد جوان بر اثر مسمومیت دارویی به کام مرگ رفته است. مأموران پلیس در شاخه دیگری از بررسی‌های فنی و میدانی دریافتند شهین چند ماه قبل از مرگ شوهرش با پسر جوانی به نام پژمان ارتباط پنهانی داشته و پس از فوت شوهرش هم ارتباطش را چند ماهی به صورت مشکوک قطع کرده است و الان دوباره با هم ارتباط دارند.
ادعای عجیب
تحقیقات حکایت از آن داشت زن جوان به خاطر ارتباط پنهانی‌اش در مرگ شوهرش دست داشته است، به همین دلیل مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی او را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. شهین در بازجویی‌ها با انکار جرمش در ادعایی عجیب گفت: «من و پیمان با هم دوست بودیم و ۱۵ سال قبل ازدواج کردیم و الان هم یک پسر نوجوان داریم. او مشروب می‌خورد و وقتی هم مست می‌کرد، مرا کتک می‌زد. از رفتارهایش خسته شده بودم تا اینکه مدتی قبل به عنوان مسافر سوار یک خودرو شدم. پسر جوانی به نام پژمان راننده آن خودرو بود. با او درد‌دل کردم و پس از آن با هم ارتباط دوستانه برقرار کردیم. مدتی گذشت و من ارتباطم را با پژمان قطع کردم تا اینکه خردادماه شوهرم مشروب خورد، حالش بد شد و در بیمارستان به کام مرگ رفت. من در مرگ او دخالتی نداشتم.»
اعتراف به قتل
مأموران پلیس در ادامه پژمان را شناسایی و بازداشت کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا جرم خود را انکار کرد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد به رابطه پنهانی‌اش با شهین اعتراف کرد، ولی مدعی شد در قتل نگهبان کوهستان دخالتی نداشته است.
پس از ادعای دو متهم، مأموران دست به تحقیقات تخصصی زدند و مدارکی را در ارتباط با دست داشتن دو متهم در قتل مرد جوان به دست آوردند. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران دوباره از پژمان تحقیق کردند و او چند روز قبل به ناچار در بازجویی‌ها به قتل پیمان با همدستی شهین اعتراف کرد.
پژمان گفت: «شهین می‌گفت از رفتار‌های شوهرش خسته شده و تصمیم دارد او را به قتل برساند. او از من خواست برایش مقداری قرص و دارو فراهم کنم تا با آن شوهرش را مسموم کند و من هم مقداری قرص و دارو از بازار خریدم و در اختیار شهین قرار دادم تا اینکه به من خبر داد شوهرش فوت کرده است.»
وی ادامه داد: چند ماه قبل شهین را به عنوان مسافر سوار خودرویم کردم. او می‌گفت آرایشگر است و شوهر ندارد، به همین دلیل به حرف‌هایش اعتماد کردم و با هم آشنا شدیم. ما با هم ارتباط داشتیم تا جایی که به هم علاقه پیدا کردیم، اما مدتی بعد فهمیدم او شوهر دارد. شهین می‌گفت تصمیم دارد از شوهرش جدا شود و با من ازدواج کند. او همیشه از شوهرش بدگویی می‌کرد و می‌گفت او مشروب می‌خورد و کتکش می‌زند. شهین می‌گفت به زودی از شوهرش جدا می‌شود، اما بعد از مدتی ادعا کرد شوهرش او را طلاق نمی‌دهد. او می‌گفت از دست رفتار‌های شوهرش خسته شده و می‌خواهد او را به قتل برساند. سرانجام به سراغ من آمد و گفت تصمیمش را گرفته و راهی جز از بین بردن شوهرش برای او باقی نمانده است. شهین از من خواست برایش قرص و دارو بخرم تا پیمان را مسموم کند و به این شیوه او را به قتل برساند. من فریب او را خوردم و چند روز قبل از حادثه، ۲۰ عدد قرص خاص برای او خریدم و تحویلش دادم. چند روز بعد هم با من تماس گرفت و گفت شوهرش بر اثر مسمومیت در بیمارستان فوت کرده است. سپس از من خواست مدتی ارتباطم را با او قطع کنم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد و کسی به ما مشکوک نشود تا بتوانیم دوباره با هم ارتباط برقرار کنیم. چند ماهی گذشت و ما دوباره با هم ارتباط برقرار کردیم و فکر می‌کردیم مأموران پلیس را فریب داده‌ایم، اما وقتی دستگیر شدم، فهمیدم دستم رو شده و الان هم پشیمان هستم.
با اعتراف متهم، تحقیقات برای روشن شدن زوایای پنهان حادثه وارد مرحله تازه‌ای شد و شهین بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت، اما او همچنان قتل شوهرش را انکار می‌کند و مدعی است پژمان دروغ می‌گوید. تحقیقات درباره این حادثه تا برملا شدند زوایای پنهان آن ادامه دارد.

نظر شما