به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «جورج فریدمن» بنیانگذار اندیشکده «استرتفور» در مقالهای با عنوان «همهپرسی یونان و برداشت های اشتباه اتحادیه اروپا» به بررسی نتایج همهپرسی اخیر برای سران اروپا و البته یونان پرداخت. وی در این مقاله تأکید میکند سران اروپا با اقدامات و زیادهطلبیهایشان چنین نتیجهای را برای همهپرسی اخیر یونان رقم زدند. این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه اصرار اتحادیه اروپا بر اجرای اقدامات ریاضتی سختگیرانه را اقدامی کاملا احمقانه توصیف کرد. به اعتقاد وی، سران اروپا قصد داشتند با گرفتن زهر چشمی از یونان این کشور را وادار به تسلیم در برابر خواستههایشان کنند تا درس عبرتی برای دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا که به شدت با مسائل مالی مواجه هستند، باشد، اما در این هدف خود شکست خوردند و این بار مجبور هستند از موضع ضعف با یونان وارد مذاکره شوند.
متن کامل این مقاله در ادامه آمده است.
جای تعجبی ندارد که یونانیها به رد درخواست اروپا برای اجرای اقدامات ریاضتی بیشتر در ازای فراهم کردن مقادیر بیشتری پول برای یونان و بازگشایی مجدد بانکهای این کشور، رأی دادند. سه دلیل اصلی وجود دارد که جای هیچ تعجبی در این زمینه باقی نمیگذارد. نخست اینکه، ائتلاف چپگرای حاکم و حزب «سیریزا» به این دلیل در یونان به قدرت رسید که به درک درستی از وضعیت و شرایط کنونی جامعه این کشور رسیده بود. دوم اینکه، رفتار توهینآمیز سران اروپا با نخست وزیر و وزیر اقتصاد یونان باعث شد تا مردم این کشور به این نتیجه برسند که هرکسی که مورد تمسخر و اهانت سران اروپا قرار میگیرد چندان هم فرد بدی نیست. و دلیل سوم و البته از همه مهمتر اینکه، اتحادیه اروپا، رأیدهندگان یونانی را در موقعیتی قرار داد که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشته باشند. مردم یونان باید بین دو شیوه متفاوت نابودی، یکی را انتخاب میکردند – شیوه نخست، نابودی فوری بود اما امکان رهایی از آن نیز میسر بود و دیگری خفقانی درازمدت که هیچ راه فراری نیز نداشت.
منطق اروپاییها از اول اشتباه بود
صندوق بینالمللی پول پیش از این با اتخاذ موضعی قاطع در برابر یونان تأکید کرده بود که یونانیها قادر به پرداخت بدهیها و وامهای خود و یا حتی فرار از کابوس اقتصادی فعلی نخواهند بود مگر اینکه ساختار بدهیهایشان را بازطراحی کنند به گونهای که بخش مهمی از بدهیهایشان بخشیده شده و یک راهحل چنددههای ایجاد و اجرا شود. این نهاد بینالمللی همچنین صراحتا اعلام کرد که هرگونه تلاش برای افزایش اقدامات ریاضتی، جدای از فشاری که به مردم یونان تحمیل میکند، هرگونه شانس و فرصت را برای رهایی یونان از رکود اقتصادی و یا پرداخت بدهیهایش از بین خواهد برد.
مردم یونان به خوبی این موضوع را درک میکنند. آنچه مسلم است، اقدامات ریاضتی بدون اصلاحات اساسی به طور حتم بار دیگر یونان را به قصور در پرداخت بدهیهایش دچار خواهد ساخت که البته اگر نگوییم در آیندهای نزدیک، اما به هر حال چنین روندی محکوم به شکست خواهد بود. تمرکز بیش از حد اروپا روی مسئله مستمریها اگرچه قاطعانه اما اقدامی کاملا احمقانه بود. حتی اجرای تمام اقدامات ریاضتی درخواست شده نیز پول کافی برای بازپرداخت بدهیهای یونان را فراهم نمیکرد. یونان با قرار گرفتن در این مسیر، یا مجددا دچار قصور در پرداخت بدهیهایش میشد و یا در نهایت اتحادیه اروپا مجبور میشد شرایط وامهایش را تغییر دهد.
هدف سران اروپا این بود یونان را تسلیم خود کنند اما شکست خوردند
از آنجایی که سران اروپا چندان هم احمق نیستند، رسیدن به درک درستی از بازی که به راه انداختهاند اهمیت بسیاری دارد. آنها به خوبی میدانستند که اجرای اقدامات ریاضتی درخواستیشان به روند بازپرداخت بدهیهای یونان آسیب خواهد رساند. دلیل اصرار آنها بر این نبرد در این زمان این بود که تصور میکردند این بازی را پیروز خواهند شد و نیاز داشتند تا یونان را وادار به تسلیم کنند.
در حال حاضر شرایط هیچ کشور اروپایی دیگری به وخامت اوضاع یونان نیست. با این وجود، شماری از کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه کشورهای جنوب این اتحادیه، زیر بار فشار بدهیهایی هستند که امیدوارند بتوانند با مذاکره شرایط بازپرداخت وامهایشان را به نفع خودشان تغییر دهند. عملکرد آنها در مقایسه با یونان قطعا بهتر بوده اما میزان بیکاری در این کشورها بسیار بالا است – برای مثال نرخ بیکاری در اسپانیا در ماه مه گذشته همچنان 22.5 درصد گزارش شده است – که با ادامه این روند، دو مسئله هنوز مبهم است: نخست اینکه شرایط این کشورها برای سال آینده و سالهای پس از آن چگونه خواهد بود و دوم اینکه چه دولتهایی در این کشورها روی کار خواهند آمد و مواضع دولتهای جدیدشان چگونه خواهد بود. یونان کمتر از دو درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده در صورتی که کشورهایی چون ایتالیا و اسپانیا از این لحاظ به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردارند. تغییر شرایط بازپرداخت وامها و بدهیها چنانچه برای یک کشور لحاظ شود، دیگر کشورها نیز بلافاصله خواستار آن خواهند شد. اتحادیه اروپا به هیچ عنوان نمیخواهد پایه گذار بدعتی برای وقوع بحرانهایی در آینده باشد.
اتحادیه اروپا میخواست به دیگر کشورهای عضو هشدار دهد اما نتوانست
سران اروپا هم اکنون با یک دولت چپ گرا در یونان مواجه هستند و آنها تصور میکردند با اتخاذ موضعی قاطع میتوانند روند روی کار آمدن دولتهای چپگرا در دیگر کشورهای عضو این اتحادیه را متوقف سازند. به همین دلیل نیز در خصوص تغییر شرایط بازپرداخت بدهیهای یونان هیچ انعطافی نشان نداده و خواستار اجرای اقدامات ریاضتی بیشتر و بیشتر در این کشور شدند؛ کشوری که در حال حاضر با نرخ بیکاری 25 درصد و نرخ بیکاری در میان جوانان در حدود 50 درصد مواجه است. اتحادیه اروپا در گذشته به استراتژی روانشناسی متول شده بود: ایجاد رعب و وحشت در خصوص هرگونه قصور در پرداخت بدهیها، ایجاد رعب و وحشت در خصوص پیامدهای ترک منطقه یورو و نیز فرافکنی درباره توانایی اتحادیه اروپا برای دادن امتیازات انحصاری به کشورها. راهبرد اتحادیه اروپا در گذشته بر رسیدن به توافقاتی بود که هرگز تصورش را هم نمیکرد یونان برای رهایی از مسائلی که با آنها درگیر است، همچنان به این توافقات پایبند باشد. سران اروپا خواستار اجرای اقدامات ریاضتی بودند اما این اقدام را به فرصت برای بازپرداخت بدهیها مرتبط کردند. آنها انتظار داشتند یونان نیز با آنها همراه شود. آنها متوجه نبودند که سیریزا به این دلیل به قدرت رسید که وعده داد تا این بازی را خاتمه دهد. آنها تصور میکردند این حزب تحت فشار تسلیم خواهد شد. اما سیریزا نمیتوانست تسلیم شود و این نیز تنها دلایل سیاسی نداشت. اگر این حزب وعدههای انتخاباتی خود را همانطور که سران اروپا انتظار داشتند، زیرپا میگذاشت، این ائتلاف از هم میپاشید و یک حزب چپگرای دیگر در یونان شکل میگرفت.
محاسبات سران اروپا اشتباه از آب درآمد. آنها تصور میکردند یونان انعطاف بیشتری نشان میدهد و قصد داشتند تا با استفاده از این حربه، به کشورهای دیگر نیز هشدار دهند که در صورت هرگونه تخطی، سرنوشتی مشابه یونان در انتظارشان خواهد بود. اروپاییها از ابتدا نیز نگران هرگونه توافق و سازش با یونانیها بودند. و به همین طریق شرایط را روز به روز برای خودشان سختتر و سختتر کردند.
مخاطرات جدید اتحادیه اروپا
یونان شاید غیرمسئولانه به قرض گرفتن پول مبادرت ورزیده باشد اما اقدام دیگر اروپاییها نیز در قرض دادن و وام دادن به این کشور چندان اقدام مسئولانهای نبوده است. بانکهایی که به یونان وام دادند به خوبی به شرایط اقتصادی یونان واقف بودند. اینکه گفته شود یونان چشم بانکداران را بسته بود، حرف چندان معناداری نیست. زمانی که بانکدارها به یونان وام دادند به سودی فکر میکردند که دست آخر نصیبشان میشد. بنابراین موسسات اروپایی نیز که این وامها را از بانک ها خریدند در حقیقت به این بانکها کمک اقتصادی کردند. و در این میان تنها این واسطهها بودند که سود بردند. در رابطه با یونان نیز، نکته مهم اینجاست که این دولت فعلی یونان نبوده که این وامها را گرفته است. و حالا اروپاییها یا باید به این بازی ادامه دهند و انتقادهای مطرح شده در بالا را به جان بخرند و یا اینکه با یونان سازش کنند؛ اقدامی که پیش از برگزاری این همهپرسی اروپا زیر بارش نمیرفت. به نظر میرسد که اروپاییها به گفتوگوها با یونان ادامه میدهند اما اینبار دستشان بستهتر خواهد بود و از موضع ضعف وارد مذاکرات خواهند شد.
سران اروپا با دستان خود این وضعیت را بوجود آورند. بخشی از آن به این دلیل بود که نمیتوانستند تصور کنند دولتی که زیر بار تسلیم شدن به اتحادیه اروپا، آلمان و دیگر کشورها نمیرود، در یونان روی کار باشد و بخش دیگر نیز به این دلیل که فکر نمیکردند مردم یونان متوجه قصور در پرداخت بدهی نباشند. به هر طریق، سران اروپا دغدغههای مردم یونان را دست کم گرفتند. دو مسئله مهم برای مردم یونان وجود داشت. نخستین مسئله این بود که چطور میتوانند توافقی را که به آن نیاز دارند بدست آورند. به هیچ عنوان نیز بحث التماس مطرح نبود بلکه آنها با متقاعد کردن اروپاییها میخواستند به هدفشان برسند. دومین مسئله نیز همانطور که هر مذاکره کننده خوبی میداند، بحث ضرورت آمادگی برای اقدام است و نه صرفا ادعا کردن. سیریزا با سرمایهگذاری روی این مسئله جلو آمده بود که یونان منطقه یورو را ترک نخواهد کرد اما دولت با استفاده از رأی منفی مردم در همهپرسی می تواند درباره توافقی بهتر با سران اروپا وارد مذاکره شود.
یونانیها به خوبی میدانستند که اگرچه قصور در پرداخت بدهیها میتواند بحران شدید نقدینگی در کوتاه مدت به دنبال داشته باشد، اما با کنترل واحد پولی و بهرهگیری از یک واحد پولی جدید تحت کنترل و نظارت دولت کشورشان قادر خواهند بود این بحران را پشت سر بگذارند. معمولا در شرایط بحرانی اقدامات بهتری صورت میگیرد تا در وضعیت عادی.
گزینههای پیشروی یونان در وضعیت خروج از منطقه یورو
چنانچه یونان از اتحادیه اروپا خارج شود، اثرات آن بر واحد پولی یورو چندان قابل توجه نخواهد بود. برخی ادعا میکنند که خروج یونان از اتحادیه اروپا اثرات فاجعه باری بر یورو خواهد داشت اما نمیدانم دلیل آنها برای اصرار بر این موضوع چیست. فاجعه واقعی ترک یورو و نجات از بحران است، اگر نگوییم شکوفایی اقتصادی به دنبال ترک یورو. یونانیها همچنان دلمشغولی اتحادیه اروپا به عنوان یک منبع مالی را دارند و این فرضیه مطرح میشود که درصورت قصور در پرداخت بدهیها، یونان مجبور به ترک بازار مالی جهانی شود، اما این فرضیه هنوز مبنا و اساس درستی ندارد.
یونان سه منبع مالی جایگزیین دارد. نخستین آن، روسیه است. یونانیها و روسها روابطی دارند که دستکم به دهه 1970 میلادی بازمیگردد؛ روابطی که در آن زمان برای آمریکا و اروپا چندان خوشایند نبود، اما حقیقت داشت. و حالا روسها بار دیگر به دنبال اعمال نفوذ برای استفاده از این رابطه علیه آمریکاییها و اروپاییها هستند. یونان برای روسیه حکم یک جایزه استراتژیک را دارد. یونانیها و روسها با یکدیگر گفتوگو کردهاند اما نتیجه آن نامعلوم است. نشست قدرتهای نوظهور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی روز ششم ژوئیه در روسیه برگزار شد و یونانیها نیز به عنوان ناظر حضور داشتند. روسیه صراحتا اعلام کرده که وام مستقیم به یونان نخواهد داد اما غیرمستقیم درنظر دارد تا ادامه پروژه خط لوله گاز از مسیر ترکیه را از یونان عبور دهد. اگرچه کمک مالی روسیه به یونان فرصتی طلایی در اختیار مسکو قرار خواهد داد تا در عملیات ناتو بار دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد و حضور خود را در منطقه ای جدید به جز اوکراین نیز به نمایش بگذارد.
دیگر منبع مالی برای یونان، البته با احتمال کمتر، چین و برخی دیگر از شرکای این کشور است. چینیها با اقتصادی در حال ضعیف شدن و بدون برخورداری از ارتشی جهانی سعی دارند تا خود را به عنوان یک قدرت جهانی واقعی معرفی کنند. از همین رو، اقدام یکجانبه چین و یا با همکاری برخی دیگر برای کمک به یونانیها چندان اقدام دور از ذهنی نیست چرا که چنین مسئلهای میتواند به طور حتم برای چین یک نفوذ منطقهای با هزینهای بسیار اندک ایجاد کند. با این وجود چنین اقدامی میتواند هزینهای سیاسی برای چین در پی داشته باشد و فاصله این کشور با اتحادیه اروپا را افزایش دهد به همین خاطر هرگونه کمک مالی از سوی چین چشمانداز بسیار ضعیفی دارد.
گزینه آخر برای یونان، شرکتهای خصوصی و صندوقهای سرمایهگذاری آمریکایی است. این شرکتها و صندوقها به دلیل جذب سرمایهها از چین، خاورمیانه و اروپا پول بسیاری را در اختیار دارند و تقریبا بهره ای نیز پرداخت نمیکنند. آمریکا نیز به دلیل اینکه نگران افزایش نفوذ چین و روسیه و نیروهای آنها در شرق مدیترانه است به نظر میرسد که تلاش نمیکند این شرکتها و صندوقها را از فکر کردن به یونان منصرف کند.
در حال حاضر یونان فرصت خوبی برای سرمایهگذاری به نظر میرسد. اما سران اروپا این بار مجبور شدهاند در قضیه یونان تا حدی عقب نشینی کنند؛ عقب نشینی که هیچ گاه تصورش را هم نداشتند. چنانچه سران اروپا موضع کنونی خود را حفظ کنند، آن زمان است که این فرضیه تقویت میشود که کشورهای عضو اتحادیه اروپا حتی پس از خارج شدن از این اتحادیه نیز میتوانند همچنان به حیات خود ادامه دهند که البته این فرضیهای است که سران اروپا هرگز قصد ندارند به آن دامن بزنند. بنابراین این احتمال وجود دارد که اروپاییها با درک این موضوع که سیریزا قصد تسلیم شدن در برابر خواستههای اروپا را ندارد، توافقی را با یونان به مذاکره بگذارند که این کشور نیز بتواند آن را بپذیرد. اما در این صورت نیز باز هم اتفاقی افتاده است که اتحادیه اروپا هرگز انتظار آن را نداشت.
فرای تمام این مسائل، آلمانیها نیز آینده اتحادیه اروپا را زیر نظر دارند. نگرانی آنها درباره یورو و یا بدهیهای اروپا کمتر از منطقه آزاد تجاری است که بخش مهمی از صادرات آنها را شامل میشود. یونان پس از قصور در پرداخت بدهیهایش بازار بسیار کوچکی برای آنها است که از دست خواهند داد. بنابراین، آخرین خواست آنها شاید تلاش برای نجات یونان و حفظ این بازار کوچک باشد. و از همینرو به نظر میرسد اهمیت آلمان در این جریان، بیش از یونان باشد. آلمان در مرکز رهبری اتحادیه اروپا قرار گرفته و به نظر میرسد این عقب نشینی اتحادیه اروپا بیش از آنکه منافع اروپاییها را تأمین کند، در جهت تأمین منافع آلمان است.
انتهای پیام/.
∎