غلامحسین کرباسچی به انتشار سخنانش در خبرگزاری مهر واکنش نشان داد که هممیهن منتشر کرده است.
روز گذشته گفتوگویی با غلامحسین کرباسچی در خبرگزاری مهر منتشر شد که او امروز نسبت به تحریف سخنانش واکنش نشان داد و گفت: من همیشه در مصاحبه با رسانهها، خودم هم آن مصاحبه را ضبط میکنم. از جمله گفتوگویی که اخیرا با خبرگزاری ایرنا داشتهام و هنوز منتشر نشده است. اما آقای رامین عبدالله شاهی، دبیر گروه سیاسی خبرگزاری مهر که با من مصاحبه کرد، موفق شد اعتماد من را جلب کند و در نتیجه من این مصاحبه را ضبط نکردم.
وی افزود: قرار بر این بود که مصاحبه به شکل تمام و کمال کار شود. خب این اتفاق صورت نگرفت و تمام مصاحبه کار نشد. من نیز بعد از انتشار مصاحبه با تشکر از زحماتشان گفتم بخش اعظم و اهم مطالب مورد عنایت قرار نگرفته و تیغ سانسور مجموعهشان، محتوای مصاحبه را درجهت خلاف آنچه گفته شده، تغییر داده است.
این فعال سیاسی عضو حزب کارگزاران سازندگی تصریح کرد: خواستم فایل تصویر و صوت را برای من ارسال کنند. ایشان در پاسخ گفت که مصاحبه خوبی بود اما اظهار تاسف کردند که تمام مطالب من کار نشده است. اقای شاهی توضیح داد که همه گفتوگو را ارسال کرده است، اما بازنگریهای صورت گرفته مانع انتشار بخشهایی از گفتوگو شده است. توضیح آخرشان این بود که قصد توجیه ندارم اما احتمال سو استفاده شبکههای فارسی زبان از بریده سخنان شما خیلی زیاد بود و حتی مقدمه من را هم کامل منتشر نکردند. در مورد فرستادن فیلم کامل مصاحبه برای من هم پیگیری کردند و گفتند، چون لوگوی مهر دارد حتی خود ایشان هم نمیتوانند فیلم را در اختیار داشته باشند. این توضیحات با اظهار تاسف من همراه بود و خواستم اگر فرستادن فیلم امکان ندارد همان متن کاملی که پیاده کردهاند را برای من بفرستند که هنوز میسر نشده است.
کرباسچی بیان کرد: البته این مصاحبه بیشتر از ده روز قبل انجام شده و حالا پس از این مدت با تاخیر و بالا و پایین کردن و سانسور مصاحبه سرانجام به این شکل منتشر شده است. درعین حال من این مصاحبه را پس از سه هفته اصرار و تکرار درخواست خبرگزاری مهر قبول کردم.
وی افزود: به هر حال من در این مصاحبه درباره مسائل مختلفی صحبت کردم. از جمله نقدهای اساسی نسبت به عملکرد مجلس و به گفته خودشان مجلس انقلابی داشتم که هیچ کارنامه قابل ارائهای از خودشان بهجای نگذاشتهاند. انتقادهایی نیز از سایر نهادها و مسئولان داشتم که به گفته خودشان صلاح ندیدند حرفهایم را منتشر کنند. حتی درباره انتخابات نیز نکاتی را مطرح کردم. تاکید من درباره انتخابات در این مصاحبه که مجال انتشار پیدا نکرد این بود که جمعی در سیستم اجرایی و نظارت شورای نگهبان، باوجود تاکید رهبری نمیخواهند انتخابات پر شور و با شرکت حداکثری مردم برگزار شود. حتی به گونهای برخورد میکنند که بخشهای بسیار زیادی از جامعه انگیزه مشارکت در انتخابات را از دست بدهند.
این چهره اصلاحطلب گفت: اما درخصوص آن بخش از صبحتهایم درباره رئیس جبهه اصلاحات نیز حرف من فارغ از جنسیت مطرح شده است. چون بحث شایستگی و توانایی ربطی به زن و مرد بودن ندارد. توضیح دادم که آقای بهزاد نبوی که چندین سال رئیس جبهه اصلاحات بوده، سابقهای طولانی در مبارزات سیاسی هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب داشته است. او شخصیتی است که سوابق اجرایی ارزشمندی از وزارت تا وکالت برعهده داشته و از تجربه بسیار خوب اجرایی در دولتهای مختلف و نمایندگی مجلس برخورده بوده است. در واقع موضوع صبحت من به زن و مرد بودن بر نمیگردد. منظور این است که در جبهه اصلاحات میتوانستیم کسی یا کسانی را انتخاب کنیم که در چنین سطح و ترازی قرار داشته باشند. اینکه دوستان بهصفت جنبشی که از سال گذشته در کشور به راه افتاده کسی را انتخاب کنند، خب اینکه دلیل نمیشود لزوما براساس جنسیت دست به انتخاب بزنیم. بلکه باید براساس صلاحیت انتخاب کنیم.
وی تاکید کرد: اگر عقیده داریم یک نفر از صلاحیتهای لازم برخوردار است، همان شخص را فارغ از جنسیت انتخاب کنیم. اما انتخاب براساس جنسیت استدلالی بوده که صورت گرفته و من این مسئله را رد کردم. بنابر این مسئله من سازوکار و استدلالی است که میتواند منجر به انتخاب افراد برای مدیریت در جبهه اصلاحات شود. پس توجه داشته باشید که نقد من روی شخص و حتی زن و مرد بودن نیست. بلکه منظور من این است که باید با تمرکز، دقت و حساسیت بیشتری در جبهه اصلاحات گفتوگو کنیم و انتخابهایمان نیز با پختگی بیشتر و معطوف به بهترین ها باشد. البته من در این بحث دنبال مقصریابی نیستم و نمیخواهم کسی یا کسانی را زیر سوال ببرم.
بخش هایی از گفتگو با غلامحسین کرباسچی که در خبرگزاری مهر منتشر شد را در ذیل بخوانید
* چند وقت پیش در جبهه اصلاحات انتخاباتی برگزار شد و آذر منصوری رئیس این جبهه شد. از طرفی بیشتر از حزب اتحاد ملتیها اعضای هیئت رئیسه این جبهه را تشکیل دادند. یعنی از یک طرف ویترین تغییر کرد و خانمها حضور بیشتری پیدا کردند که البته غیر طبیعی نیست ولی بیشتر به نظر میآید نوعی نمایشی باشد که تحت تأثیر اتفاقات پاییز سال گذشته شکل گرفته است؛ از طرف دیگر این شائبه وجود دارد که ابراهیم اصغرزاده، محسن امین زاده و محسن میردامادی محور تصمیم گیریهای اخیر درون این جبهه شدند. به قول آقای قوچانی، تسخیرکنندگان سفارت دوباره تسخیر کردند.
مگر جبهه اصلاحات لانه جاسوسی بوده است؟ (همراه با خنده) این تعابیر که شعر است و گاهی شعر و تحلیل با هم ادغام میشود زیرا اصلاً این دو موضوع قابل مقایسه نیست.
عبور اصلاح طلبان از بهزاد نبوی یک خسران بود
*اما همچنان این شائبه وجود دارد که این سه نفر همچنان لیدر اصلی و در حال خط دادن هستند. نظرتان را در مورد این تحولات و موضوعات بفرمائید.
بهصورت کلی اینکه بگوییم سه نفری که البته قابل احترام هستند اما افراد چندان مهمی نیستند، بتوانند بقیه را هدایتکنند و دارای نقش محوری باشند، یک توهین به جبهه اصلاحات است. اینکه بگوییم این سه نفر به آقایان خاتمی، نبوی، نوری، تاجزاده و این همه آدمهای سیاسی … که جبهه اصلاحات با آنها کار میکند، خط میدهند و روی انگشت خود میچرخانند، به نظرم این سخنان تخیلات است.
اینکه اصلاحات از نبوی عبور کرد و یک خانم را در این مقام از حزب اتحاد گذاشت، یک خسران برای اصلاح طلبان است البته بنده هیچ وقت در بخش شورای جبهه اصلاحات و در آن مجموعهشان نبودهام اما آن چیزی که هست این است که آقای بهزاد نبوی یک انسان پخته و با تجربه ۶۰ سال سابقه سیاسی و مبارزاتی است و یک فرصت مغتنمی برای این جبهه بوده است و اینکه اصلاحات از نبوی عبور کرد و یک خانم را در این مقام از حزب اتحاد گذاشت، یک خسران برای جبهه اصلاحات است.
البته بنده هیچ گونه قوم و خویشی با آقای نبوی و با خانم آذر منصوری ندارم و مشکلی با هیچکدام از این افراد ندارم، اما بالاخره تجربهی یک شخصیت سیاسی که ۱۰ تا ۱۲ سال زندان قبل از انقلاب و مبارزه چریکی در آن دوران و بعد از انقلاب حضور در وزارتخانههای مختلف از جمله در دولت آقای رجایی و در مجلس را تجربه کرده است و جبهه اصلاحات شخصیتی مانند آقای نبوی را رها کرده و کسی که تازه اسمش مطرح شده را انتخاب کند، یک کار سطحی است؛ زیرا این دو شخصیت برای نمایندگی از یک مجموعه سیاسی و ارتباطات مورد نیاز آن قابل مقایسه نیستند. فرض کنید از جبهه اصلاحات برای جایی نمایندهای بخواهند حالا آقای نبوی با این سابقه برود و نمایندگی کند یا کسی که اسمش به تازگی در مسائل سیاسی مطرح شده است؟ حالا چه ساز و کار و استدلالی در زمان انتخابات بوده است و چون حالا گفتند زن، زندگی، آزادی، یک زن باید نماینده بشود، بهنظر من کار خیلی سطحی است و خیلی کار پختهای نیست.
* گویا آذر منصوری تنها کاندیدای انتخابات ریاست جبهه اصلاحات بوده است و در حالی که افراد دیگری نیز تمایل داشتند کاندیدا شوند اما در جبهه اصلاحات اجازه داده نشده است؟
خیلی در اینباره اطلاعی ندارم و دنبال نمیکنم چون فکر نمیکنم بتوانند نقش مهمی در جامعه ایفا کنند.
احمدی نژاد سرش را بالا بگیرد و بگوید وزیر زن داشتم
* حضور چند نفری بانوان در جبهه اصلاحات هم مربوط به زن، زندگی آزادی میشود؟
دولت آقای احمدی نژاد میتواند سرش را از این جهت بالا بگیرد و بیاید و بگوید من به هر شکلی که بود توانستم یک خانم را وزیر کنم بله دیگر حالا اگر کسی بخواهد به مجموعه بانوان اهمیتی بدهد، در این خصوص دولت آقای احمدی نژاد میتواند سرش را از این جهت بالا بگیرد و بیاید و بگوید من به هر شکلی که بود توانستم یک خانم را وزیر کنم.
* گویا آقای خاتمی مخالف بودهاند در این زمینه اطلاعی دارید؟
نه نمیدانم. من هیچ صحبتی در این زمینه با آقای خاتمی نداشتم اما به نظر من کار پختهای نبوده است.
* برخی جریانات اصلاحات نگاه تندی نسبت به انتخابات دارند. در ایام هر انتخاباتی بحث نظارت استصوابی را مطرح و بعد نتیجه گیری میکنند که حضور ما در انتخابات بیفایده است که البته این روش همیشگی آنها در هر انتخاباتی بوده است؛ حالا برای انتخابات مجلس بهانه جدیدی هم پیدا کردند و آن اغتشاشات سال گذشته است و به جای تلاش برای رفع مشکلات مردم میگویند مردم ناامید هستند و در انتخابات شرکت نمیکنند و …، شما این را میپذیرید که این یک روش و تاکتیک است که دیگر فایدهای ندارد و با توجه به واقعیتهای میدانی که مشاهده میکنند آنها را ادامه میدهند؟
ایجاد این روحیه و این جهتگیری بیشتر معلول حرکت نظام است، چون وزارت کشور، شورای نگهبان و قانون مجلس به گونهای با هم تنظیم میشوند که کسی غیر از افرادی که مد نظر خودشان است و صالح میدانند در انتخابات فرصتی پیدا نکند. مخصوصاً این قانون جدیدی که تصویب شده و گفتند تا این تاریخ پیش ثبت نام انجام دهید. در حالی که هنوز در جریانات سیاسی رایزنیهای انتخاباتی آغاز نشده بود. این در واقع یک هشداری است برای مجموعه که بعدش به همین منوال است.
اگر انتخابات را کنار بگذاریم چه باید بکنیم
البته نمیشود درباره عملکرد شورای نگهبان، قضاوت کرد چون شورای نگهبان در هر دورهای برخوردهای متفاوتی داشته است، یعنی بعضی دورهها سختگیریها بیشتر بوده بعضی دوره کمتر بوده است از آن طرف من در برخی جلسات از دوستان اصلاحطلب سوالی را پرسیدم؛ ما اگر انتخابات را هم کنار بگذاریم چه باید بکنیم؟ یا باید از کار سیاست کنارهگیری کنیم یا باید به یک شیوهای حرف خودمان را بزنیم. اگر بخواهیم متوسل به تظاهرات و خیابان شویم که این کار سیاسی نمیشود. حالا یک وقت تظاهرات موردی پیش میآید، اتفاقی میافتد و مردم به هیجان میافتند که بحث آن جدا است ولی یک جریان سیاسی که نمیتواند بگوید که من میخواهم همه کار سیاسی خود را با تظاهرات و در خیابان انجام دهم!
*و با صندوق قهر کند؟
بله؛ در واقع تمام همت جمهوری اسلامی و حتی از قبل آن از زمان مشروطه تا حالا این بوده است که ما کاری کنیم که در کشور انتخابات باشد و برگزار شود. حالا کاری ندارم انتخابات را عدهای در دست بگیرند و بخشهایی مانند شورای نگهبان سخت گیریهای بی مورد انجام دهند و دستگاههای امنیتی دخالت بکنند، که اینها کار غلطی است و ما آنرا قبول نداریم؛ ولی از آن طرف هم بهطور کلی نباید کاری کنیم که کلاً مفهوم انتخابات در کشور از بین برود و پیچ و مهره انتخابات را نباید شل کنیم.
راه اصلاح اگر انتخابات نیست پس چیست؟
در هر شرایطی بهنظر من اگر کسی معتقد باشد نظام جمهوری اسلامی با همه انتقادها و ایرادهایش بالاخره باید اصلاح شود، راه اصلاح اگر انتخابات نیست پس چیست؟ اینکه بگوییم این دوره در انتخابات شرکت نمیکنید پس بعدها انتخابات ریاست جمهوری را چه کار میکنید؟ اگر ما اینقدر به مجموعه بد بین هستیم باید انتخابات ریاست جمهوری و حتی کار سیاسی را هم باید کلاً رها کنیم. اصلاً جبهه اصلاحات خیلی شیرین است این جبهه اصلاحات در دوره قبل تشکیل شد برای اینکه گروههای سیاسی را برای انتخابات هماهنگ کند تاریخچه آن را نگاه کنید و نامهای که نوشتند و به وزارت کشور مراجعه کردند، اشاره داشتند که این گروه برای امر انتخابات تشکیل شده است بعد تصمیم گرفتند که در انتخابات شرکت نکنند و بعداً آن را هم ادامه دادند.
راه اصلاح اگر انتخابات نیست پس چیست؟ اینکه بگوییم این دوره در انتخابات شرکت نمیکنید پس بعدها انتخابات ریاست جمهوری را چه کار میکنید*این یک پارادوکس است دیگر!
یعنی اگر مفهوم تشکیل یک جبهه برای انتخابات است برای اینکه طبق قانون احزاب هم ما جبهههای سیاسی را در زمان انتخابات تشکیل میدهیم و گروههایی که میخواهند امر انتخابات را پیش ببرند با هم یک جبهه تشکیل میدهند تا با هم هماهنگ باشند. این گروه جبهه اصلاحات هم برای همین تشکیل شده است حالا میخواهد بگوید در انتخابات شرکت نمیکنیم و اصلاً این چگونه توجیه دارد؟
* آیا این دوقطبیسازی و برای گرفتن امتیاز نیست؟ عدهای از اصلاح طلبها گفتند نمیخواهیم در انتخابات شرکت نمیکنیم و عدهای هم میگویند حالا فعلاً پیش ثبت نامها را انجام دهیم تا بعداً ببینیم چه میشود؟
من نمیدانم، به هر حال من نیت خوانی که نمیتوانم انجام دهم. اگر ما احساس کنیم که مردم در انتخابات علاقهای به شرکت ندارند به دلیل عملکرد مجموعهای که هست که الان وجود دارد یا مجموعه قبلی که بوده است ولی به هر حال ما راهی بجز انتخابات نداریم . بهنظر من این یک موضوع انفعالی است و یک گروه سیاسی که احساس میکند در جامعه دارای جایگاهی بوده و برای مردم قابل احترام است و مورد قبول مردم قرار دارد، باید در انتخابات فعال باشند؛ البته یک وقت شرایط جامعه به گونهای است که مردم از اصولگرایان و اصلاح طلبها عبور کردهاند مانند همان شعار اصولگرا اصلاح طلب دیگر تمام ماجرا که مطرح شد لذا اگر آقایان فکر میکنند که ماجرا تمام شده است پس دیگر کار سیاسی معنا ندارد.
اما اگر بنا باشد کار سیاسی انجام شود پس فضای انتخابات فضای کار سیاسی است. اگر ما احساس کنیم که مردم در انتخابات علاقهای به شرکت ندارند به دلیل عملکرد مجموعهای که هست که الان وجود دارد یا مجموعه قبلی که بوده است ولی به هر حال ما راهی بجز انتخابات نداریم.
جبهه نیروهای انقلاب آنقدر قوی شده که فرمایش رهبری را کنار می گذارد
*به رهبری اشاره فرمودید. امسال رهبری خیلی زودتر از انتخاباتهای پیشین درباره این رویداد صحبت کردند و چهار شاخص را مطرح کردند.
اما کسی گوش نداد.
* برای اولین بار رهبری بحث رقابت را به صورت مستقل از مشارکت و البته در کنار آن موضوع سلامت و امنیت انتخابات را مطرح کردند. در گذر زمان این تأکیدات ایشان را داشتیم مثلاً در سال ۱۳۹۲ رهبری آمدند از رأی مردم به عنوان حق الناس یاد کردند و این شاخص را مطرح فرمودند و برخلاف تصور برخی گروهها، حسن روحانی انتخاب شد لذا آیا شما فکر نمیکنید که نباید پیش داوری کرد؟
میبینند که ایشان یک فرمایشاتی میکنند و از این طرف مجلس و دولت و شورای نگهبان کار خودشان را میکنند. ما نمیتوانیم بپذیریم یک مجموعهای به نام جبهه نیروهای انقلابی اینقدر در کشور قوی هست که رهبری فرمایشی را بکنند، اما اینها هم «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» کار خودشان را بکنند لذا از این جهت شبهه ایجاد میشود.