به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، روزنامه والاستریت ژورنال هفته گذشته خبر داد که آمریکا، انگلستان و اتحادیه اروپا در راستای اقداماتشان علیه مسکو، امارات متحده عربی را به دلیل صادرات برخی کالاهای دو کاربردی به روسیه تحت فشار قرار دادهاند. پیش از این نیز امارات به دلیل رشد ۶۸ درصدی مبادلات تجاریاش با روسیه طی یک سال اخیر و شش برابر شدن حضور شرکتهای روس مورد انتقاد مقامات غربی قرار گرفته بود.
در اسناد افشا شده پنتاگون هم گزارشهایی درباره همکاری اطلاعاتی روسیه و امارات منتشر شده بود که در آمریکا جنجال سیاسی برای دولت این کشور ایجاد کرد. البته این تنها مشکل نبود و اماراتیها به دلیل همکاریهای نظامی و امنیتی با چین هم تحت فشار قرار گرفتهاند و در جلسه استماع اعزام سفیر جدید به ابوظبی، نمایندگان کنگره سیاستهای امارات در این زمینه را مورد انتقاد قرار دادند. بر اساس گزارش روزنامه واشنگتن پست، چین در نظر داشت در امارات پایگاه نظامی و امنیتی در خلیج فارس ایجاد نماید ولی تحت فشار آمریکایی ها، ابوظبی فعلا از این طرح عقبنشینی کرده است.
امارات متحده عربی طی سالهای اخیر سیاست گرایش به آسیا را به طور گسترده مدنظر قرار داده و نه تنها روابطش با کشورهای ژاپن، کره جنوبی و هند (محور مهار چین) را تقویت کرده بلکه رابطه با روسیه و چین را نیز به طور قابل توجهی گسترش داده است، بطوری که درحال حاضر در زمینه انرژی و تجارت شریک اول این کشور در خلیج فارس محسوب می شود. امارات همزمان با رشد روابط اقتصادی اش با این کشورها روابط سیاسی اش با این کشورها را نیز تقویت کرده و حتی وارد حوزههای همکاریهای امنیتی شده است لکن در پی جنگ اوکراین و سیاستهای ایالات متحده برای مهار و فشار به چین، این سیاست آسیاگرایی امارات با دشواری مواجه شده است.
آمریکا و مجموعه بلوک ناتو در امتداد سیاستهای مداخله گرایانهشان تلاش دارند تا مانع از نزدیک شدن متحدان سنتی خود در جهان عرب، به چین و روسیه شوند و این درحالی است که کشورهای آسیایی بویژه چین و روسیه همکاری اقتصادی، تجاری و سیاسی قابل توجهی با ابوظبی دارند. مساله اینجاست که علاوه بر امارات و عربستان، مصر هم رابطه نزدیکی با این دو کشور دارد و عربستان در اوپک پلاس همسو با سیاستهای روسیه در بازار انرژی گام برمیدارد و مصر هم بر اساس اسناد افشا شده پنتاگون همکاری نظامی با روسیه دارد. در این میان حتی رژیم صهیونیستی که متحد شماره یک آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود، رابطه مستحکمی با مسکو و پکن دارد و حتی پروژه بندر حیفا که قرار بود چین اجرایش کند، مورد انتقاد واشنگتن بود و تل آویو برای لغو این پروژه تحت فشار کاخ سفید قرار داشت.
در نتیجه برای کشوری مثل امارات شرایطی پیچیده ایجاد شده و سیاست خارجی این کشور باید همزمان با تلاش برای حفظ روابط با چین و روسیه، مانع از ناخرسندی متحدان سنتیاش در غرب شود. این موازنهسازی زمانی دشوارتر و خطرناکتر مینماید که در دهههای پیشین بویژه در دوره جنگ سرد، متحدان آمریکا که به بلوک مقابل نزدیک میشدند، توسط سیا و ام.آی.6 مجازات میشدند. اگرچه شرایط کنونی روابط بینالملل با دوره جنگ سرد تفاوت کرده ولی رویکرد تهاجمی آمریکا و انگلستان حتی در مواجه با متحدان تفاوت نکرده است.
از جنبه دیگر سیاستهای ابوظبی هم تا حدی ماجراجویانه مینماید و به طور منطقی کشوری با مختصات امارات که به طور سنتی همواره در مدار غرب قرار داشته است. چراکه امارات هم مانند عربستان سعودی و مصر از جنبه امنیتی، سیاسی و اقتصادی عمیقا وابسته به آمریکا و انگلیس بوده و هست و نمیتواند اینگونه بیمحابا سیاست موازنهگری در پیش بگیرد. البته امارات تلاش دارد با سیاست موازنه مثبت شرایط جدید روابط بین الملل که در حال حرکت به سوی تشدید رقابت و تخاصم است، مدیریت نماید ولی اقدامات بلوک غرب در جهت تقویت حضور نظامی در دریای چین (اعزام زیردریایی و کشتی جنگی)، تنگه هرمز (اعزام سه هزار نیرو و جنگنده های F16 و F35)، شرق سوریه (اعزام دو اسکادران F22 و A10) و جبهه اوکراین (ارسال بمبهای خوشهای و تسلیحات اتمی ضعیف شده) نشان میدهد که شرایط بینالملل به سوی تعمیق شکافها و رقابتها حرکت میکند و در این شرایط موازنهگری هر لحظه دشوارتر خواهد شد.
در همین چهارچوب می توان ادعا کرد که کشورهای همچون امارات، عربستان سعودی و مصر باید دست به انتخاب بزنند و بین استمرار اتحاد با محور غرب یا همکاری با قدرت های شرقی بویژه روسیه و چین یکی را انتخاب نمایند. هرچند سیاست موازنه مثبت به طور تئوریک سیاستی جذاب برای کشورها در برهههای تشدید رقابتها مینماید ولی مخاطرات جدی هم دارد و ممکن است تبعات امنیتی و سیاسی پیشبینی نشدهای در بر داشته باشد.
پایان پیام/ص
نظر شما