دختری جوان که بعد از قتل پدرش سعی داشت راز جنایت را پنهان کند عاقبت به قتل اعتراف کرد.
به گزارش سایت جنایی، کشف راز این قتل پنجشنبه گذشته در دستور کار بازپرس جنایی تهران قرار گرفت و او با حضور در صحنه جنایت تحقیقات را آغاز کرد. ابتدا ماموران یکی از کلانتریهای شرق تهران کشف جسد مردی را به بازپرس کشیک قتل گزارش دادند و گفتند زنی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران تلفن کرده و از کشته شدن شوهر ۵۲ساله خود در خانهشان خبر داده است.
به این ترتیب وحید ناصری، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، به محل حادثه رفت و با جسد مرد ۵۲ساله که هدف 18 ضربه چاقو قرار گرفته و در قسمت هال طبقه زیر همکف افتاده بود، مواجه شد.
بعد از شروع تحقیقات بازپرس جنایی به همسر و دختر مقتول مظنون شد و دستور بازداشت آنها را صادر کرد اما دو زن اتهام قتل را رد کردند و همسر مقتول گفت شوهرش در درگیری با همسایهای که در نیمطبقه پشت بام زندگی میکند، کشته شده است.
در این میان مرد همسایه نیز اتهام قتل را رد کرد و گفت مقتول و همسرش اختلاف داشتند و احتمالاً قتل به همین موضوع مربوط است.
در حالی که شواهد از مخفیکاری مادر و دختر خبر میداد تحقیقات با تمرکز روی صحنه قتل ادامه یافت. جسد مرد کشتهشده در هال و روی مبلی افتاده بود که روبهروی تلویزون قرار داشت و هنگام حضور ماموران و بازپرس صدای تلویزیون همچنان بلند بود و در چند قدمی محل قتل تشکی پهن بود که خانواده گفتند محل استراحت و خواب پسر معلول خانواده است، به این ترتیب بازپرس جنایی پی برد اگر پسر معلول در زمان قتل در جای خود بوده قطعاً جزییات قتل را به وضوح دیده است. بنابراین ماموران سعی کردند با او ارتباط برقرار کنند اما نتیجهای حاصل نشد.
از طرفی دختر خانواده در اظهاراتی جدید گفت: زمان قتل فقط من و برادرم خانه بودیم و من در اتاق بودم که متوجه صدایی از حیاط شدم و بعد هم به پذیرایی آمدم که دیدم مردی تنومند با قد ۱۸۵ سانت که صورت خود را پوشانده بود، وارد خانه شد و مستقیم سراغ پدرم رفت، بعد هم با چاقویی که در دستش بود شروع کرد به ضربه زدن به پدرم. در حالی که ضربه میزد سر چاقو خم شد و دیگر قابل استفاده نبود برای همین چاقوی دیگری از جیبش درآورد و باز هم ضربه زد.
دختر مقتول مدعی شد: مرد مهاجم حدود ۳۰ دقیقه در خانه بود و بعد از قتل پدرم شروع به صحبت کرد و گفت اگر پدرت به خوابت آمد به او بگو ما هنوز سر اعتقادات خود هستیم، بعد هم از همان راه ورودی که آمده بود به حیاط رفت و فرار کرد.
این دختر در ادامه گفت: پدرم یک صفحه توییتر داشت که در آن مسائل اعتقادی خودش را مینوشت و به همین خاطر خیلی تهدید به قتل میشد. فکر میکنم کسی که او را کشته همان کسی است که در توییتر پدرم را تهدید میکرد. تهدیدکننده ناشناس برای پدرم مینوشت، بالاخره کارت را میسازم.
با توجه به تناقضگوییها و تغییر چندباره حرفهای دختر جوان، تحقیقات ادامه یافت و از او پرسیده شد چرا در مدتی که مرد مهاجم در خانه بوده، کاری نکرده است؟
دختر جوان در پاسخ گفت: برادرم در چند قدمی پدرم دراز کشیده و خواب بود و آن مرد تهدید کرد اگر حرکتی بکنم برادرم را هم میکشد.
یکی از نکات مشکوک در این پرونده پوشش عجیب دختر مقتول در صحنه قتل بود، چون او لباس زمستانی آستینبلند به تن داشت. این دختر در پاسخ به چرایی موضوع گفت: از ترس دچار لرز شدم، برای همین لباس آستینبلند پوشیدم.
از طرفی بریدگی دو انگشت دختر توجه تیم تحقیق را جلب کرد و دختر در این باره هم گفت این زخم رد چنگ گربه است.
این دختر که بهتدریج به مظنون اصلی ماجرا تبدیل میشد در مورد حضور مادرش نیز گفت: مادرم رفته بود برای گربههایم غذا بخرد و وقتی آمد که قتل اتفاق افتاده بود.
در ادامه با تنپیمایی دختر مظنون به قتل، روی بدن او آثار خون، کبودی و ضرب و جرح مشاهده شد. این در حالی بود که روی دیوار خانه مقتول جای دست وجود نداشت در حالی که دیوار سیمان سفید داشت و اگر کسی از آنجا به داخل میپرید، حتماً جای دستش باقی میماند.
کارآگاهان بعد از به دست آوردن این نتایج مادر خانواده را بار دیگر بازجویی کردند. او گفت: مرد همسایه که در نیمطبقه پشت بام زندگی میکند کارتنخوابی بود که ما به او جا دادیم اما الان که میخواهند خانه را بفروشند و تخریب کنند مخالف است، برای همین با شوهرم اختلاف داشت و مرتکب قتل شد.
در حالی که این پرونده به کلاف سردرگم تبدیل شده بود، کارآگاهان یک بار دیگر سراغ پسر معلول خانواده رفتند که این بار او لب به سخن گشود و گفت خواهرش قاتل است و به همراه دوستپسرش دست به این قتل زده است.
به این ترتیب ماموران تحقیقات را برای یافتن دوستپسر دختر خانواده آغاز کردند اما فهمیدند دوستپسری که پسر معلول میگوید وجود خارجی ندارد. پس بار دیگر پسر معلول تحت بازجویی قرار گرفت و این بار گفت خواهرش بهتنهایی مرتکب قتل شده و او از ترس جانش سکوت کرده است. او گفت: خواهرم نقشه قتل را از دو ماه قبل طراحی کرد، زمانهایی که پدرم حمام یا دستشویی بود یا گوشی دم دستش نبود با اکانت توییتری که به نام او درست کرده بود، اعتقادات تندی را منتشر میکرد و بعد هم خودش با اکانت دیگری به آنها جواب میداد تا صحنهسازی کند و این قتل را انجام دهد. خواهرم از قصد میخواست وانمود کند یک نفر که تعصبات اشتباهی دارد پدرم را کشته. حتی روز قتل هم مادرم را به بهانه غذای گربه به بیرون از خانه فرستاد و بعد هم در حالی که پدرم در خواب بود با دو چاقو به جان او افتاد و او را کشت.
با این اظهارات پسر معلول خانواده، پرونده وارد مرحله جدیدی از تحقیقات شد و در نهایت دختر جوان به جرمش اعتراف کرد. اکنون تحقیقات برای افشای انگیزه او از این جنایت ادامه دارد.