فرشاد گلزاری
حدود پنج ماه پیش یعنی در اوایل ماه مارس 2023 و در بحبوحه جنگ اوکراین، الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهوری بلاروس به چین سفر کرد و به نوعی این اقدام او تا چند روز زیر ذرهبین تحلیلگران سیاسی و نظامی اتحادیه اروپا و آمریکا قرار داشت.
او در دیدار با شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین بر تحکیم روابط دو جانبه تاکید کرد و رسانههای بلاروس هم اعلام کردند که دو طرف همچنین نگرانی عمیق خود را نسبت به مناقشه مسلحانه در منطقه اروپا و تمایل خود برای برقراری هر چه سریعتر صلح در اوکراین ابراز کردند.
چین عموماً میخواهد از این مانور وزیر دفاع خود یک بهرهبرداری سیاسی کند و در نهایت یک گزارش میدان با چاشنی دیپلماتیک از درون سفر یک مقام نظامی به بلاروس بیرون بکشد و از آن به عنوان یک اهرم سود ببرد
هر دو رئیس جمهور در کنفرانس خبری مشترک خود اذعان کردند که بلاروس و چین مایل به کاهش بحران بوده و آماده هستند هر تلاشی برای بازگشت صلح و نظم به منطقه انجام دهند. در آنموقع شی گفت که با توجه به «بیثباتی و تلاطم در عرصه بینالمللی» چین مایل است اعتماد و همکاری میان پکن و مینسک تقویت شود.
این اظهارات رئیس جمهوری چین در حالی عنوان شد که پکن طرح صلحی را برای اجاد آتشبس در اوکراین مطرح کرده بود و لوکاشنکو در همان سفر با اشاره به اقدامات چین گفت که این طرح «در زمانی بسیار پیچیده» ارائه شده و برای جلوگیری از سقوط کنترلنشده به ورطه تقابل جهانی که هیچ برندهای ندارد ضروری است.
در پایان همان روز خبرگزاری شینهوا درباره نتایج سفر لوکاشنکو به چین گفت که در این سفر چندین سند همکاری در زمینه اقتصادی، تجاری، صنعتی، کشاورزی، علمی، فناوری، بهداشتی، گردشگری و ورزشی امضا شد و سپس وزارت اقتصاد بلاروس گفت که یکی از این توافقنامه درباره ایجاد یک منطقه تجاری و سرمایهگذاری میان دو کشور است. آنچه در این میان از نظر بسیاری از رسانههای مطرح دنیا مغفول ماند، این است که دو طرف بر سر همکاریهای دفاعی و امنیتی و همچنین مبارزه با انقلابهای رنگی با یکدیگر توافقنامه همکاری امضا کردند. این مساله بدان جهت اهمیت دارد که بدانیم توافقهایی که میان پکن و مینسک منعقد شد، در اصل نشان میدهد که اشتراکاتی میان دو طرف از حیث ماهوی و شکلی وجود دارد، اما نکته مهم این است که حلقه وصل این دو به یکدیگر کسی نیست جز ولادیمیر پوتین. زمانی که جنگ اوکراین شروع شد، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اعلام کردند که این منازعه بدون شک یکباره گسترده میشود و به سمتی خواهد رفت که بلوکبندی و ائتلافهای جدید در دنیا ظاهر میشود. این تحلیل کاملاً درست بود؛ چراکه بلاروس و در کل لوکاشنکو بدون اجازه پوتین حتی یک قدم به جلو یا عقب برنمیدارند و این سفر هم مطمئناً با چراغ سبز کرملین انجام شد. لذا در این مقطع زمانی به صورت کامل شاهد آن هستیم که قطببندی مذکور به صورت تمام و کمال خود را عیان کرده است؛ به عبارتی دیگر اوکراین به عنوان زمین بازی تحت حمایت اروپاو آمریکا قرار دارد و از سوی دیگر بلاروس به عنوان کشور همسایه اوکراین و هممرز با این کشور تحت حمایت روسیه و سپس چین است.
قطببندیها به جایی رسیده که اوکراین به عنوان زمین بازی، تحت حمایت اروپا و آمریکا قرار دارد و از سوی دیگر بلاروس به عنوان کشور همسایه کییف و هممرز با آن تحت حمایت روسیه و سپس چین قرار گرفته است
یک سفر و دو پیام!
شکی وجود ندارد که اقدام پنج ماه پیش لوکاشنکو و سفر وی به چین در اصل پیریزی برای اجرای یک سناریوی مهمتر بود و حالا امروز مشخص شد که چین در حال انجام چه نوع تحرکی است. چند روز پیش پایگاه خبری سی.جی.تی.ان اعلام کرد که لی شانگفو، وزیر دفاع چین برای دومین بار در سال جاری در میانه آگوست به روسیه سفر خواهد کرد و در همین مدت بلافاصله به بلاروس خواهد رفت.
بر اساس بیانیه وزارت دفاع چین، دیدار با مقامات عالی رتبه وزارت دفاع ملی روسیه و بازدید از ادارات نظامی بلاروس از برنامههایی است که در سفر وزیر دفاع چین به این منطقه گنجانده شده است. توجه داشته باشید که ماه گذشته روسیه و چین در دیدار لی شانگفو، وزیر دفاع چین و دریاسالار نیکلای یومنوف در پکن وعده تقویت روابط نظامی دو کشور را دادند. پیش از آن نیز در پایان ماه ژوئن وزیران امور خارجه دو کشور جلسه مشورتی درباره دفاع ضدموشکی برگزار کرده بودند و آگاهان امر، همکاریهای نظامی چین و روسیه را بیانگر ائتلاف غیررسمی دولتهای این کشورها علیه نظم جهانی لیبرال به رهبری آمریکا عنوان میکنند. به هر ترتیب وزیر دفاع چین که حالا در مینسک به سر میبرد به نوعی به دنبال آن است که همکاری امنیتی در سازمان همکاری شانگهای (SCO) و همکاری دفاعی با ایران و بلاروس را تقویت کند و این دقیقاً همان صحبتی است که او دو روز پیش در یازدهمین کنفرانس امنیت بینالمللی در مسکو به زبان آورده است. حال سوال اصلی این است که چرا در برهه زمانی کنونی چینیها دست به چنین اقدامی زدهاند؟ واقعیت امر این است که از سفر وزیر دفاع چین به بلاروس دو دلیل عمده استنباط میشود. نخست آنکه او با این اقدام و حضور در مسکو و سپس در مینسک، به دنبال آن است تا به دنیا بگوید هنوز از همان مشی چپگرایی در سیاست خارجی خود استفاده میکند. این اقدام پکن بدون تردید یک پیام مشخص به غرب و به خصوص ایالات متحده دارد. چین با این اقدام آنهم در زمانی که گفته میشود روسها به دنبال اجرای یک عملیات جدید پس از ضدحمله اوکراین هستند، در حقیقت و بر خلاف آنچه که پکن میگوید، نوعی جانبداری به نفع روسیه و شرکای آن به حساب میآید و فاز دوم نوعی پیام مستقیم به ایالات متحده است. اما دلیل دوم بحث طرح صلح چین برای اوکراین است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که هدف وزیر دفاع چین به مسکو و مینسک نظامی نیست و او صرفاً برای مقاصد سیاسی به روسیه و بلاروس سفر کرده، باید به این مهم اشاره کرد که چین عموماً میخواهد از این مانور وزیر دفاع خود یک بهرهبرداری سیاسی کند و در نهایت یک گزارش میدان با چاشنی دیپلماتیک از درون سفر یک مقام نظامی به بلاروس بیرون بکشد. از منظری دیگر نباید یادمان برود که چین و آمریکا در پروندههای دیگر با هم درگیر هستند. این در حالیست که تمام این تحرکات نه تنها از سوی غرب رصد میشود، بلکه آنها از این اقدامات خشنود نیستند. به عنوان مثال روز گذشته (چهارشنبه) ودانت پاتل، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت که ما نگرانیهای خود را نسبت به روابط نزدیک روسیه و چین و همچنین اقدامات آنها صراحتاً اعلام کردهایم و به درستی به دنبال کردن این روابط و اقدامات روسیه و چین ادامه میدهیم. حال باید دید که یارکشی پکن علیه کییف خواهد بود یا به نفع آن!
نظر شما