شناسهٔ خبر: 61867649 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

حميدرضا جلايي‌پور درباره اتهامات سهم‌خواهي به جريان اصلاحات توضيح مي‌دهد

ضربات مهلک راديكال‌های راست به نهاد انتخابات

برخی تندروها شخصیت‌های سیاسی واقع گرا و اخلاقی را به سخره می‌گیرند

صاحب‌خبر -

گروه  سياسي

«جريان اصلاحات در انتخابات 98 و 1400 نتوانست كنشگري فعال داشته باشد چون ردصلاحيت‌ها و ساير محدوديت‌ها اجازه كنشگري به آنها نداد.» اين ماحصل و جانمايه اظهاراتي است كه حميدرضا جلايي‌پور در گفت‌وگو با «اعتماد» به آنها اشاره مي‌كند، زماني كه با اين پرسش خبرنگار «اعتماد» مواجه مي‌شود كه «آيا جريان اصلاحات به دليل سهم‌خواهي قادر به مشاركت فعال در انتخابات 98 و 1400 نشد؟ ابهامي كه اين روزها برخي افراد و رسانه‌ها ايجاد كرده و رسانه‌هاي تندروي جناح راست هم به آن تمسك مي‌جويند تا با دامنه‌دار كردن آن، پوششي براي تندروي‌هاي خود در انتخابات ايجاد كنند.

اما دشمني طيف‌هاي تندرو و افراطي و افراد قدرت‌طلب با گفتمان اصلاحات برآمده از واقعيت‌هايي است كه در سرنوشت جامعه ايراني نهفته است. افراد و جريانات راديكال در جناح راست به خوبي مي‌دانند كه سرنوشت محتوم اين كشور و اين مردم، حركت در مسير اصلاحات و تحقق گزاره‌هايي چون آزادي، مردمسالاري، رشد تشكل‌هاي مدني، تنش‌زدايي، شايسته‌سالاري، تعامل با جهان و... است، بنابراين همه توان خود را به كار مي‌گيرند تا گفتمان اصلاحات را خدشه‌دار و بي‌اعتبار ساخته و مدتي بيشتر در قدرت بمانند. با آغاز هر انتخاباتي، هفت‌خواني از مصايب و موانع پيش روي جريان اصلاح‌طلبي قرار داده مي‌شود تا امكان كنشگري سياسي از مردم و اين جريان سلب شود. اما تندروها تنها به اين موانع اكتفا نكرده و اتهامات بسياري هم به چهره‌هاي اصلاح‌طلب وارد مي‌سازند. براي آگاهي از كم و كيف بخشي از اين اتهامات گفت‌وگويي با حميدرضا جلايي‌پور برنامه‌ريزي كرديم تا به برخي از اين اتهامات پاسخ داده شود، ضمن اينكه نوري به چرايي عدم كنشگري فعال سياسي اصلاح‌طلبان در انتخابات هم تابانده شود.

 

موضوع انتخابات و نحوه كنشگري اصلاح‌طلبان در آوردگاه‌هاي اخير به خصوص پس از سال ۸۸ بحث مهمي است، برخي اظهارنظرها مطرح شده كه اصلاح‌طلبان به دليل سهم‌خواهي در برخي برهه‌ها ازجمله انتخابات ۱۴۰۰ حاضر به ورود فعال نشدند اين گزاره از نظر شما درست است؟

اين سهم‌خواهي دروغ محض است. همه مي‌دانيم در جريان انتخابات ۱۴۰۰ به خاطر اتفاقات عجيب انتخاباتي، اصلاح‌طلبان به دو بخش تقسيم شدند. يك بخش گفتند، اينها (شوراي نگهبان) حتي به لاريجاني هم رحم نكردند و تمام نامزدهاي اصلي ما مثل جهانگيري را رد صلاحيت كردند. بنابراين اين دسته ديگر نتوانستند در انتخابات فعال شوند. بخش دوم هم كساني بودند كه خوب مي‌دانستند ورود «دولت يكدست» چه هزينه‌هاي سنگيني براي ايران دارد. لذا اين بخش، حتي با عده و نفرات كم در انتخابات از آقاي همتي دفاع كردند و زمينه كسب 2 ميليون و 400 هزار راي‌ را فراهم كردند. واقعيت آن است كه هر دو بخش سهم‌خواهي نداشتند بلكه بيشتر نگران آينده كشور بودند. اين دو سال هم نشان داد كه آن نگراني‌ها درست بوده است، چراكه زندگي مردم بدتر شده است.

اما به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان از سال ۸۸ به جز انتخابات هيچ كلاسه موضوع ديگري براي خود تعريف نكرده‌اند. در هر دوره با نزديك شدن به انتخابات، اصلاح‌طلبان رخ نمايان كرده و دست به كار مي‌شوند و بعد از پايان انتخابات و حصول شكست يا پيروزي به درون خويش فرو مي‌روند تا انتخابات بعدي. موضوعاتي چون گفتمان‌سازي، نقد درون گفتماني و... كمتر مورد توجه جريان اصلاحات قرار دارد. اولا بفرماييد آيا اين گزاره درست است؟ اگر بله، جريان اصلاحات چگونه مي‌تواند جدا از انتخابات، نقشي براي خود تعريف كند؟

ببينيد در دو دهه گذشته چه اتفاقي افتاده است؟ ما هر قدر جلو آمديم هسته اصلي قدرت از «جمهوريت» جمهوري اسلامي فاصله گرفته به طرف «امارت» اسلامي حركت كرده است. آخرين نمونه‌هاي آن، فاجعه انتخابات ۱۴۰۰ بود. اينك در برابر اين وضعيت به‌تدريج در بين اصلاح‌طلبان دو گرايش تحليلي ايجاد شده است. يك عده مي‌گويند حكومت مشكلات ساختاري دارد، بنابراين در وهله نخست، بايد مشكلات ساختاري (حكومت) را حل كرد بعد به دنبال حل مشكلات سياستي و رفتاري مثل تورم، كم‌آبي و... رفت. يك عده ديگر هم مي‌گويند درست است كه حكومت مشكلات ساختاري دارد، اما به‌رغم مشكلات ساختاري حكومت، خوب است اول يك‌سري سياست‌ها براي بهبود وضعيت فعلي دنبال شوند، سپس زمينه براي اصلاحات ساختاري هم پيش مي‌آيد.

شما طرفدار كدام‌يك از اين رويكردها هستيد؟

من خودم شخصا طرفدار راه دوم هستم. ولي به هر حال بسياري هم طرفدار ايده اول هستند و براي همين اختلافات، اصلاح‌طلبان بين دو انتخابات (98 و 1400) چندان فعال نبودند و بين آنها در اتخاذ راهبردها براي روبه‌رو شدن با انتخابات تفاوت‌هايي مشاهده مي‌شود.

برخي اما به دنبال سوءاستفاده از اين تفاوت‌هاي طبيعي هستند؛ اخيرا مطرح شده كه چون همتي در انتخابات رياست‌جمهوري 1400 پيشنهاد اصلاح‌طلبان براي وزير ارشاد شدن محمدرضا جلايي‌پور و حضور ستاري براي سازمان برنامه و بودجه و... را نپذيرفته، جبهه اصلاحات رسما حاضر به حمايت از همتي نشده است، واقعا اين‌طور است؟

من در يادداشتي كه ديروز در كانالم منتشر شد به دقت درباره اين تهمت‌ها توضيح دادم. گفتم اين يك حرف سست و دروغي است كه زده شده است. من شخصا از ابتدا تا انتهاي كمپين انتخاباتي آقاي همتي حضور داشتم. اغلب مطالبي كه محمدرضا براي آقاي همتي آماده كرد، ايشان در مناظره‌ها به كار بردند. ضمن اينكه كسي (نه محمد و نه فرد ديگري از جنبش اصلاحات) دنبال سِمت نبود. اساسا اگر كسي كه دنبال سمت و پست و مقام باشد، دنبال آقاي همتي نمي‌رود كه!!! مي‌رود درِ خانه خالص‌سازان را مي‌زند. [خنده] ضمن اينكه الان هم ديگر يك سال در زندان نبود.

شما بفرماييد، نحوه واقعي كنشگري اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰چگونه بود؟ چه رخدادهايي باعث شد اصلاح‌طلبان رسما از نامزد خاصي حمايت نكنند؟

در پاسخ به دومين سوالي كه طرح كرديد به اين ابهامات پاسخ دادم. مشكل كشور كه اصلاح‌طلبان و منتقدان انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نيستند. گفتم مشكل كشور آن است كه برخي تلاش مي‌كنند «جمهوري» اسلامي را سمت «امارت» اسلامي هدايت كنند. بر اثر فعاليت‌هاي اين افراد و جريانات، ضربات مهلكي به نهاد انتخابات، جايگاه مجلس و حاكميت قانون وارد آمده است. فعلا نشانه و علامت ترميمي هم به چشم نمي‌آيد.

شما اشاره كرديد، در بطن جريان اصلاح‌طلبي هم ديدگاه‌هاي متفاوت و متضادي وجود دارند. در جريان انتخاب رييس جبهه اصلاحات، برخي طيف‌ها درون اصلاحات اشاره مي‌كردند مهم است فردي سكان هدايت اين جبهه را به دست بگيرد كه توانايي ايجاد ارتباط با هسته سخت قدرت را داشته باشد، ضمن اينكه از مطالبات مردم هم دور نباشد. شما روند انتخاب رييس جبهه را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

ببينيد ما در ايران يك مشكلي داريم كه در تاريخ معاصر چندين ‌بار تجربه شده است، آن‌هم اين است كه شخصيت‌هاي سياسي واقع‌گرا و اخلاقي ما را افرادي كه از موضع «آوانگاردي» حركت مي‌كنند به سخره مي‌گيرند. شما در جريان نهضت ملي شدن نفت ببينيد چپ‌هاي پيشرو چقدر خليل ‌ملكي را اذيت كردند (ملكي در آن زمان جزو نوادر روزگار بود). وقتي اين اذيت‌ها (ادامه‌دار) شود شخصيت‌هاي پخته‌اي كه عزت‌نفس دارند، كنار مي‌كشند. اين‌بار هم در كنار تداوم انحصارطلبي خالص‌گرايان از اين نوع اذيت‌ها در جبهه اصلاحات هم وجود داشت و متاسفانه اين جبهه نتوانست از رياست آقاي بهزاد نبوي استفاده درستي داشته باشد. به نظر من ايشان هم جزو شخصيت‌هاي پخته، اخلاقي و مجرب دوره ما است.

در برخي دوره‌ها اما رفتارهاي درست انتخاباتي به نفع جامعه و اصلاح‌طلبان تمام شده است. در انتخابات ۱۳۹۲، هماهنگي ميان آيت‌الله هاشمي به عنوان ليدر طيف‌هاي ميانه و سيد محمد خاتمي رهبر جريان اصلاحات، منجر به توفيق شد. توفيقي كه در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم هم ادامه داشت و نهايتا باعث امضاي برجام و كسب منافع منافع قابل توجه براي ملت شد. اين روند اما پس از فوت آيت‌الله هاشمي دچار خدشه شده. فكر مي‌كنيد چرا اين نوع هماهنگي‌ها در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ شكل نگرفتند.

مهم‌ترين علت آن به خاطر برخي برنامه‌ريزي‌هایي بود كه انجام شد. علت بعدي هم درست گفتيد، وجود شخص هاشمي‌رفسنجاني بود كه هم براي جريان ميانه‌ و عقلا و هم براي حكومت يك لنگر توازن‌بخش بود. اگر در سال‌هاي بعد هم چهره‌اي چون هاشمي حضور داشت و مهم‌تر از آن، اگر توصيه‌هاي آيت‌الله در سال ۸۸ ازسوي حكومت جدي تلقي مي‌شد، حكومت اساسا به اين روز نمي‌افتاد كه مردم در خيزش اعتراضي مهسا آن شعارها و آن مطالبات را مطرح كنند! اتفاقا به نظر من هر اندازه «خالص‌گرايي» بيشتر ادامه پيدا كند، وضعيت بدتر مي‌شود.

روزي نيست كه رسانه‌هاي اصولگرا به بحث رياست آذر منصوري در جبهه اصلاحات ورود نكرده و ننويسند كه آذر منصوري از منظر قانوني نمي‌تواند در شمايل رياست جبهه فعاليت كند، اصلاحات چگونه مي‌تواند از اين بزنگاه عبور كند؟ اگر تلاش تندروها به نتيجه برسد آيا جريان اصلاحات به پلن B فكر مي‌كند؟

تصميمات جبهه اصلاحات به صورت شورايي و مبتني بر گفت‌وگو است؛ تصميم اخير شورا هم درباره انتخابات به صورت جمعي بوده و تعداد مخالفان و موافقان در تصميم‌سازي‌ها نزديك به هم بوده است. بدون ترديد در آينده هم دوباره درخصوص موضوعات مختلف بحث و گفت‌وگو خواهد شد. در آينده بايد ديد چه نامزدهايي (از جريان اصلاحات) تاييد مي‌شوند و تخمين ميزان مشاركت مردم در انتخابات چه مقدار است؟ با داده‌هاي فعلي مي‌توان گفت كه وضع اصلا خوب نيست. ضمنا اخباري كه راجع به خانم منصوري در رسانه‌هاي اصولگرا منتشر مي‌شود به هيچ‌وجه دقيق نيست. من عكس آن را شنيدم. اتفاقا در گفت‌وگويي كه اخيرا اطلاعات سپاه با ايشان داشته، عنوان شده ما (اطلاعات سپاه) مشكلي با سمت خانم منصوري نداريم.

  اخباری که راجع به خانم منصوری در رسانه های اصولگرا منتشر می‌شود به هیچ‌وجه دقیق نیست. من عکس آن‌را شنیدم. اتفاقا در گفت‌گویی که اخیرا اطلاعات سپاه با ایشان داشته، عنوان شده ما (اطلاعات سپاه)مشکلی با سمت خانم منصوری نداریم.
  وجود شخص هاشمی رفسنجانی  برای جریان میانه‌ و عقلا و هم برای حکومت یک لنگر توازن‌بخش بود.
  در ایران  شخصیت‌های سیاسی واقع‌گرا و اخلاقی ما را افرادی که از موضع «آوانگاردی» حرکت می‌کنند به سخره می‌گیرند.
  مشکل کشور آن است که  برخی تلاش می‌کنند «جمهوری» اسلامی را سمت «امارت» اسلامی هدایت كنند.
  شخصا از ابتدا تا انتهای کمپین انتخاباتی آقای همتی حضور داشتم. اغلب مطالبی که محمدرضا برای آقای همتی آماده کرد، ایشان در مناظره‌ها به کار بردند.
   اگر کسی که دنبال سمت و پست و مقام باشد، دنبال آقای همتی نمی‌رود که!!! می‌رود درِ خانه خالص‌سازان را می‌زند. [خنده] ضمن اینکه الان هم دیگر یک سال در زندان نبود.
   در اثر فعالیت‌های  تندروها، ضربات مهلکی به نهاد انتخابات، جایگاه مجلس و حاکمیت قانون وارد آمده است. فعلا نشانه و علامت ترمیمی هم به چشم نمی‌آید.
   در جریان نهضت ملی شدن نفت ببینید چپ‌های پیشرو چقدر خلیل ‌ملکی را  اذیت کردند (ملکی در آن زمان جزو نوادر روزگار بود). وقتی این اذیت‌ها (ادامه‌دار )شود شخصیت‌های پخته‌ای که عزت‌نفس دارند، کنار می‌کشند.

نظر شما