شناسهٔ خبر: 61708800 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

کودتای نیجر: شکست فرانسه و آینده نامعلوم کودتاچیان

کودتای نیجر از سویی شکست بزرگی برای فرانسه بود که به طور تاریخی نقش مهمی در منطقه ساحل ایفا کرده بود. از سوی دیگر تجربه کشورهایی مانند بورکینافاسو نشان داده بعید است که حکومت جدید نیجر از مسیر تندرو ضدغربی رژیم‌های نظامی مالی و بورکینافاسو پیروی کند.

صاحب‌خبر -

کودتای نیجر: شکست فرانسه و آینده نامعلوم کودتاچیان

به گزارش ایکنا، با گذشت حدود 10 روز از وقوع کودتا در نیجر، به نظر می‌رسد که به دلیل شرایط خاص این کشور در منطقه ساحل (جنوب صحرای آفریقا) تحولات این کشور تا مدت‌ها در صدر اخبار و تحلیل‌های روز کارشناسان نظامی و سیاسی باشد.

در مورد این کودتا صحبت‌ها و نظرات گوناگونی منتشر شده است اما تقریباً همه آنها در یک مورد با یکدیگر مشترک هستند: پایان حضور فرانسه در این کشور آفریقایی و به بازی آمدن بازیگران جدید مانند روسیه و چین در صحنه سیاست این کشور و به طور کلی قاره آفریقا.

از زمان کودتا در نیجر تاکنون هیچ کشوری حکومت کودتاچیان را به رسمیت نشناخته و اتحادیه آفریقا هم تهدید کرده عضویت این کشور در اتحادیه را تعلیق می‌کند. نیجر در 63 سال حیات جدید خود بعد از استقلال از اشغال فرانسه، شاهد 5 کودتای موفق بود.

در آخرین تحولات کودتا در نیجر، خبرگزاری فرانسه از قول یکی از شورشی‌ها که بیانیه‌ای را در یک برنامه تلویزیونی در شبکه ملی می‌خواند، گزارش کرد: در مواجهه با رویکرد سهل‌انگارانه فرانسه و واکنش آن به وضعیت نیجر، شورای ملی حفاظت از میهن تصمیم گرفت قراردادهای همکاری در زمینه امنیت و دفاع با این کشور را لغو کند.

در این گزارش آمده، شورشی‌ها همچنین وعده دادند که به هرگونه تهاجمی از سوی کشورهای اکوواس(جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا) واکنشی سریع خواهند داد. هرگونه تجاوز یا تلاش برای تجاوز به کشور نیجر، پاسخ فوری و اعلام نشده نیروهای دفاعی و امنیتی نیجر به یکی از اعضای اکوواس به استثنای کشورهای دوست تعلیق شده، در پی خواهد داشت.

رهبران کودتا در نیجر همچنین به مأموریت سفرای این کشور در فرانسه، نیجریه، توگو و ایالات متحده پایان دادند.

لوموند: کودتای نیجر شکست فرانسه در منطقه ساحل بود

تحلیل‌های مختلفی در مورد کودتای نیجر منتشر شده است. روزنامه لوموند فرانسه در گزارش کوتاهی به این کودتا پرداخت و نوشت: دلایل زیادی برای زیر سؤال بردن حضور نظامی فرانسه در نیجر وجود دارد. سؤالی که با کودتا علیه رئیس جمهور منتخب مهمتر شده است. با این وجود، این عدم قطعیت را می‌توان به عنوان آخرین شکست در جنگ علیه تروریسم و اثبات ناکافی بودن واکنش عمدتاً نظامی به تروریسم در غرب آفریقا که ارتش فرانسه با آن مواجه شده است، تحلیل کرد. موفقیت اولیه فرانسه در ممانعت از پیشروی شبه نظامیان به سمت باماکو (پایتخت مالی)، طی عملیات سروال در سال 2013 (که بعداً به عملیات برخانه تبدیل شد) در مالی، کوتاه‌مدت بود، حتی اگر به طور قابل توجهی اعتبار فرانسه را در واشنگتن افزایش داد.

این تحلیل افزود: ارتش فرانسه توانست تأیید کند که تخریب منظم جنگجویان نمی‌تواند مکانیسم‌های پیچیده پشت تاب‌آوری گروه‌های مسلح افراطی را که به ویژه پس از شکست برخانه انگیزه زیادی برای مبارزه با فرانسوی‌ها داشتند، در هم بشکند. انعطاف‌پذیری آنها در ابتدا از ناامیدی و سپس خشم بخشی از جمعیت مالی را در برابر تداوم ناامنی به وجود آمد. این امر (ظهور گروه‌های افراطی تروریستی) عمدتاً به فرانسه نسبت داده شد و تا حدی ناعادلانه بود و به تئوری‌های توطئه دامن زد که بر اساس آن گفته می‌شد که پاریس با این سازمان‌های مسلح ارتباط خود را حفظ کرده است.

در بخش دیگری از این تحلیل با اشاره به کودتای اخیر در نیجر آمده است: وضعیت حتی برای پاریس خطرناک‌تر شده است، به‌ویژه با توجه به اینکه استقرار نظامی در سال‌های اخیر تعامل اصلی فرانسه با آفریقا را تشکیل می‌دهد. شکست نظامی در مواجهه با تروریسم افراطی در ساحل، طرد شدن فرانسه را تسریع می‌کند، آن هم در مسابقه‌ای (نبرد با تروریسم) که به نظر می‌رسد پاریس همیشه یک قدم از آن عقب است. انتخاب جابه‌جایی نیروها در نیجر پس از تخلیه آنها از مالی، و محدودیت‌های سرویس‌های اطلاعاتی که نتوانستند کودتا در نیامی(پایتخت نیجر) را پیش‌بینی کنند، یادآور این موضوع است.

در پایان این گزارش تحلیلی آمده است: این شکنندگی تضادهای فرانسه را بیش از پیش غیرقابل دفاع می‌کند. زیر سؤال بردن نقش فرانسه که بالفطره از نظر امنیتی شکست خورده، عمیق است. به نظر می‌رسد فرانسه بیشترین مشکل را برای ورود به تاریخی دارد که امروزه در این بخش از قاره آفریقا نوشته می‌شود.

کودتاچیان به دنبال فرار از انزوای بین‌المللی هستند

ساموئل رامانی(Samuel Ramani)، عضو مؤسسه سلطنتی خدمات متحد(Royal United Services Institute) و نویسنده کتاب روسیه در آفریقا در یادداشتی که در Foreign Policy  منتشر شد به کودتای نیجر و کودتاهای مشابه در منطقه ساحل پرداخت و نوشت: کودتای نیجر که اولین کودتای آن پس از برکناری رئیس جمهور مامادو تاندجا در فوریه 2010 بود، به دنبال حوادث مشابه در گینه، بورکینافاسو، مالی و چاد رخ داد و بر فروپاشی دموکراسی در منطقه ساحل تأکید کرد. اگرچه کودتای نیجر می‌تواند پیامدهای منفی محسوسی برای امنیت آفریقای غربی داشته باشد، واکنش‌های بین‌المللی به تصرف قدرت توسط ژنرال عبدالرحمن تیچیانی، فرمانده گارد ریاست جمهوری نیجر بسیار متفاوت بود.

رامانی در یادداشت خود تصریح کرد: کودتای تیچیانی عمدتاً با انگیزه جاه‌طلبی شخصی است تا ایدئولوژی. واکنش ظاهراً دلسوزانه روسیه به کودتای تیچیانی، امری برجسته و قابل توجه بود. در حالی که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به‌طور مبهم از احیای نظم قانون اساسی در نیجر حمایت کرد، او دولت ایالات متحده را به دلیل محکوم کردن کودتای تیچیانی و حمایت از کودتای فوریه 2014 در اوکراین که ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور را برکنار کرد، به داشتن استانداردهای دوگانه متهم کرد. یوگنی پریگوژین، رئیس گروه واگنر این کودتا را یک پیروزی در برابر استعمار غرب توصیف و خدمات پیمانکاران نظامی خصوصی خود را به ارتش نیجریه ذکر کرد.

عضو مؤسسه سلطنتی خدمات متحد نوشت: بعید است که حکومت جدید نیجر از مسیر تندرو ضدغربی رژیم‌های نظامی مالی و بورکینافاسو پیروی کند. ایالات متحده و فرانسه نیجر را آخرین پایگاه اصلی خود در ساحل می‌دانند و سابقه ضعیف گروه واگنر در مبارزه با تروریسم در مالی می‌تواند تیچیانی را از پذیرش پیشنهادهای پریگوژین منصرف کند. منافع تجاری چین و قدرت‌های منطقه‌ای در MENA (خاورمیانه و شمال آفریقا) و آفریقا به نفع ثبات در نیجر است و به ماهیت رژیم حاکم در نیامی بستگی ندارد. یک سیاست تعامل عملگرایانه توسط شرکای کلیدی نیجر که یاد‌آور همسویی تاریخی فرانسه با ادریس دبی، دیکتاتور فقید چاد، یا همکاری واشنگتن با رئیس جمهور مصر عبدالفتاح السیسی است، می‌تواند به رژیم تیچیانی اجازه دهد تا از انزوای بین‌المللی فرار کند.

گزارش از محمدحسن گودرزی

انتهای پیام