امید قبادی نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درخصوص روند اهدای عضو در ایران گفت: بیمار نیازمند به پیوند اعضا کسی است که یکی از ۶ عضو حیاتی بدن او مثل کلیه، قلب، ریه، کبد، لوزالمعده و روده کوچک به درستی کار نمیکند. پیوند عضو از جسد و فرد زنده قابل انجام است که در مورد پیوند از جسد این کار هم از مرگ مغزی و هم مرگ قلبی یا معمولی قابل انجام است.
روایتی از قربانیان کوچک و بیگناه ایدز / نگاه تبعیضآمیز جامعه به کودکان مبتلا
قبادی با بیان اینکه مرگ مغزی یک درصد از مرگهای دنیا را تشکیل میدهد، افزود: در ایران برای پیوند اعضا تنها از مرگ مغزی استفاده میشود. در میان کشورهای دنیا، ۷۷ کشور اهدای عضو دارند که در این میان تنها در ۲۹ کشور اهدا از طریق مرگ معمولی انجام میشود.
چرا با وجود کمبود اعضا در کشور از مرگ معمولی استفاده نمیشود؟
قبادی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود کمبود اعضا در کشور از مرگ معمولی استفاده نمیشود، گفت: کیفیت و ماندگاری اعضا در مرگ مغزی قابل مقایسه با مرگ معمولی نیست. از طرفی کشورهایی از مرگ معمولی استفاده میکنند که آمار مرگ مغزی در آنها کم است.
وی افزود: اسپانیا رتبه یک جهان در اهدای اعضا است. این کشور در سال ۲۰۱۵ توانست مرگ و میر ناشی از حوادث جادهای خود را ۸۵ درصد کاهش دهد و به دلیل کاهش مرگ مغزی از مرگ معمولی برای پیوند اعضا استفاده میکند. درواقع استفاده از عضو کم کیفیت بهتر از مرگ بیمار است.
تنها یک سوم افراد مرگ مغزی به اهدا میرسند
قبادی با اشاره به آمار بالای مرگ مغزی در ایران عنوان کرد: در ایران سالیانه ۱۶ تا ۲۰ هزار نفر بر اثر تصادف میمیرند. از این میان پنج تا هشت هزار نفر مرگ مغزی میشوند که سه هزار نفر قابلیت اهدا دارند. از این سه هزار نفر اگر فقط دو سوم به اهدا برسند، هیچ بیمار نیازمندی در لیست انتظار نخواهد ماند. در حال حاضر تنها یک سوم به اهدا میرسند.
وی افزود: اگر دیگر چارهای برای ما باقی نماند و بیمارانمان در وضعیت هشدار باشند، مجبور به استفاده از مرگ معمولی هستیم کماینکه این کار را در شیراز آغاز کردهایم. باید فرهنگ جامعه را به سمتی ببریم که خانوادهها تمایل به اهدای عضو داشته باشند.
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان توضیح داد: ۲ نوع اهدا از فرد فوت شده امکانپذیر است که شامل اعضای حیاتی و نسوج و بافتها (قرنیه، دریچه قلب، تاندوم و غیره) میشود. بافت بعد از خروج از بدن تمام سلولهای خود را به سلول مرده تبدیل میکند و با یک شی جامد مثل چوب فرقی ندارد. این بافت تبدیل به محصولاتی مانند سیمان استخوانی میشود که امکان ذخیرهسازی این بافتها به مدت پنج تا ۱۰ سال وجود دارد.
وی ادامه داد: در مورد اعضا زمانی حیاتی وجود دارد که عضو میتواند خارج از بدن زنده بماند؛ این زمان در مورد قلب و ریه چهار تا ۶ ساعت، کبد و روده و لوزالمعده ۱۰ تا ۱۸ ساعت و کلیه ۲۴ تا ۳۶ ساعت است. طبیعتا هرچقدر در زمان کوتاهتری این کار انجام شود، بهتر است.
آگهیهای فروش قلب کلاهبرداری هستند
قبادی در خصوص آگهیهای فروش قلب فرد زنده در فضای مجازی توضیح داد: این آگهیها کاملا شیادی هستند. تنها عضو کامل قابل اهدا از فرد زنده کلیه است چراکه میتوان با یک کلیه زندگی کرد اما خارج کردن اعضای دیگر از بدن فرد زنده غیرممکن است. علاوه بر این برای اهدای عضو، ۲ فرد باید در شاخصهای متعددی باهم تطابق داشته باشند و حتی در مورد ریه وزن و قد ۲ نفر هم اهمیت دارد. وقتی عضوی برای اهدا پیدا میشود، ۷۰ درصد بیماران لیست انتظار در قدم اول به دلیل تطابق نداشتن بافت و گروه خونی کنار میروند. این کلاهبرداران سالیانه میلیاردها تومن درآمد دارند و مردم هم در دام آنها میافتند.
وی درخصوص روند اهدای اعضا در ایران گفت: مشخصات بیماران نیازمند دریافت عضو و افراد مرگ مغزی شده در سامانهای ثبت میشود و خود سامانه بدون دخالت نیروی انسانی ۱۰ نفر اول را در جای جای کشور که از همه نظر با فرد اهدا کننده همخوانی دارند، معرفی میکند. به این دلیل ۱۰ نفر مشخص میشوند که اگر هر کدام مشکلی داشت، نفر بعدی برای دریافت عضو کاندید شود. در واقع اهدا عضو در ایران مانند همه دنیا با کمک سامانهای انجام میشود که نیروی انسانی در آن خالتی ندارند. نه تنها اهدا کننده و گیرنده یک دیگر را نمیشناسنند بلکه گروههای اهدای عضو هم از مشخصات فرد اطلاعی ندارند و در واقع تنها مراکز پیوند بیمار را میشناسد و از فرد گیرنده اطلاعی ندارد.
افراد اهدا کننده کلیه پول میگیرند؟
قبادی درباره اهدا عضو از فرد زنده، توضیح داد: تا ۲ سال پیش روند اهدا کلیه به این شکل بود که فرد گیرنده و اهدا کننده باهم به انجمن حمایت از بیماران کلیوی مراجعه میکردند. در سال ۱۳۷۵ دکتر ناصر سیمفروش روشی را ابدا کرد که بر اساس آن استانداری یک میلیون تومان هبه (هدیه) به کسی میداد که کلیه اهدا کند. تا چندین سال این یک میلیون تومان مبلغ خوبی برای اهدا کننده بود اما بعد دیگر استانداری چیزی به این رقم اضافه نکرد و وزارت بهداشت سالیانه مبلغی را مشخص کرد.
وی افزود: روند به این شکل بود که فرد گیرنده مبلغ مشخص شده را به حساب انجمن حمایت از بیماران کلیوی واریز میکند و فرد اهدا کننده هم برای دریافت مبلغ به انجمن بیماران کلیوی مراجعه میکرد. تا اینجا بازار سفید بود اما مشکل از جایی آغاز شد که فرد اهدا کننده خارج از بیمارستان با فرد گیرنده توافق میکرد که چند برابر مبلغ تعیین شده را در ازای اهدا کلیه از فرد گیرنده بگیرد؛ یعنی بازار سیاه در کوچه شکل میگرفت.
اهدا کلیه با کمک سامانه و بدون دخالت نیروی انسانی است
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان اضافه کرد: ۲ سال پیش تخصیص عضو از انجمن حمایت از بیماران کلیوی گرفته شد و تنها تبادل مالی در این مرکز انجام میشود؛ یعنی اهدا کلیه هم به همان شیوه اهدای عضو از فرد مرگ مغزی با کمک سامانه انجام میشود. در این روش فرد اهداکننده و گیرنده یک دیگر را نمیشناسند و جدا جدا به انجمن مراجعه میکنند و سامانه بر اساس مشخصات تعیین میکند که کدام کلیه برای کدام بیمار مناسب است. فرد دهنده هم تعرفه تعیین شده را از انجمن میگیرد.
وی ادامه داد: یعنی تمام آگهیهای فروش کلیه شیادی و کلاهبرداری هستند. وزارت بهداشت بارها تلاش کرد که آگهیها را جمع کند اما دلالها اجازه نمیدهند و دوباره آگهی میچسبانند. حتی یکی از نزدیکان من در صف دریافت کلیه است و افرادی هم هستند که میخواهند به او کلیه بدهند اما چون اورژانسی نیست، در اولویت دریافت عضو قرار نگرفته و در نوبت است. البته شاید استثنایی در مورد فامیل نزدیک وجود داشته باشد چراکه در افراد نزدیک بحث تبادل مالی مطرح نیست.
افراد میتوانند برای فروش کلیه به خارج از ایران بروند؟
قبادی عنوان کرد: البته ممکن است افراد برای فروش کلیه به خارج از کشوربروند که این موضوع به خود شخص ارتباط دارد و منع قانونی وجود ندارد.
افراد غیرایرانی میتوانند از ایران کلیه بخرند؟
وی در پاسخ به این سوال که آیا افراد غیرایرانی میتوانند، از ایران کلیه بخرند، گفت: سال ۹۳ اتفاق مشابهی در یکی از بیمارستانهای خصوصی افتاد که در آن زمان دکتر هاشمی وزیر بهداشت و خانم دکتر نجفیزاده رئیس مرکز مدیریت پیوند بودند و من معاون ایشان بودم که شورای عالی پیوند را با حضور ۳۲ نفر از بزرگان پیوند کشور راه انداختیم. در آن سال سه مسئله به تصویب شورا رسید که شامل ممنوعیت انجام عمل پیوند در مراکز خصوصی و ممنوعیت اهدا به اتباع بیگانه بود.
قبادی اضافه کرد: در مورد سوم هم عنوان شده بود که افاغنهای که کد آمایش داشته و تبعه ایران محسوب میشوند، میتوانند اهدا کننده و دریافت کننده کلیه باشند اما این فرآیند تنها بین ۲ افغانستانی امکانپذیر است. یک استثنا هم وجود دارد که اگر فردی با استثناعات سیاسی و حکومتی برای پیوند به ایران بیاید، وزیر بهداشت میتواند فرد را به چند مرکز پیوند امین خود معرفی کند البته فرد اهدا کننده هم ایرانی نیست و همراه دریافت کننده به ایران میآید. درواقع تنها عمل جراحی در ایران انجام میشود.
آیا ایران واردات عضو و بافت از خارج کشور دارد؟
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان در پاسخ به این سوال که آیا ایران واردات عضو از خارج دارد یا خیر، توضیح داد: واردات عضو کامل انجام نمیشود اما واردات نسوج انجام میشود. یک هفتم محصولات تولید شده از نسوج تولید داخلی است و هنوز فرهنگ اهدای نسوج در ایران جا نیفتاده است. مابقی محصولات مورد نیاز برای بیمارانی که دچار سوختگی شده، سرطانهایی دارند که باید استخوان جایگزین بگذارند، دریچه قلب نیاز دارند و غیره از خارج وارد میشود. البته اهدای قرنیه در ایران به خوبی انجام میشود. واردات این محصولات هزینه هنگفتی دارد و به دلیل تحریمها به مشکلاتی برخوردهایم. اگر فرهنگ اهدا نسوج در ایران جا بیفتد، میتوان نیاز داخل را تولید کرد.
باور نکردن مرگ مغزی دلیل اول رضایت ندادن خانوادهها
قبادی با بیان اینکه رضایت نداشتن به اهدای عضو ۲۰ دلیل اصلی دارد، گفت: فرد مرگ مغزی به واسطه استفاده از دستگاه اکسیژنرسان، حرکات قفسه سینه شبیه تنفس دارد و ضربان قلب را هم چند روزی با کمک دستگاه نگه میداریم، همین موضوع باعث میشود که خانواده تصور کنند که فرد زنده است و مرگ را باور نکنند. این موضوع اولین دلیل رضایت نداشتن است.
اهمیت داشتن کارت اهدا عضو
وی افزود: دلیل دوم این است که خانواده میگویند، نمیدانیم که اگر خود فرد راضی به این کار است یا خیر که در این مورد داشتن کارت اهدای عضو میتواند به خانواده کمک کند که راضی به اهدا شوند. درست است که کارت ضمانت اجرایی ندارد و نیاز به رضایت ولیدم وجود دارد اما مفیدترین اهرم برای خانواده است.
نایب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان درخصوص روند تائید مرگ مغزی در ایران توضیح داد: تعداد افراد تائید کننده مرگ مغزی در کشورهای مختلف متفاوت است و در تنها در ایران و ترکیه چهار نفر این امر را تائید میکنند و در دیگر کشورها این تعداد یک یا ۲ نفر است. در ایران متخصص نورولوژی، اعصاب، داخلی و بیهوشی بعد از معاینه بالینی مرگ مغزی را تائید میکنند. اینطور هم نیست که هر جراحی اجازه این کار را داشته باشد، در هر استان تعداد محدودی با شرایط خاص انتخاب میشوند و تحت آموزشهای ویژه قرار گرفته و حکم وزیر بهداشت را میگیرند.
چه کسانی مرگ مغزی را تائید میکنند؟
قبادی با اشاره به اینکه وزیر بهداشت راسا برای پنج گروه در کشور حکم صادر میکند و بقیه احکام نظام سلامت توسط معاونان و مدیرهای کل صادر میشوند، بیان کرد: تائیدکنندگان مرگ مغزی هم جزو این پنج گروه هستند که حکمشان را وزیر صادر میکند. ۲ تائید بالینی و قانونی برای مرگ مغزی وجود دارد. در تائید بالینی متخصصان با فاصله یک ساعت فرد را مورد معاینه بالینی قرار میدهند و حتی باهم برای ویزیت نمیروند که نظرشان روی هم تاثیر نگذارد. فرمی وجود دارد که بعد از بررسی هر چهار نفر فرم را مهر میکنند. تائید مرگ مغزی تنها با معاینه بالینی امکانپذیر است و کسی نمیتواند تنها با دیدن مدارک پزشکی مرگ مغزی را تائید کند. هیچ کس در دنیا نمیتواند با دیدن یک سیتی اسکن نظر بدهد.
وی اضافه کرد: بعد از آن یک متخصص از پزشکی قانونی چند مورد را بررسی میکند. در این مرحله تائید هویت انجام میشود. پس از آن سلامت فرآیند تائید بالینی مورد بررسی قرار میگیرد. در مرحله بعد نماینده پزشکی قانونی بررسی میکند که آیا رضایت اهدای عضو قلبی بود یا خانواده تحت فشار قرار گرفته است. مورد چهارم که بررسی میشود این است که ممنوعیتی برای اهدا عضو وجود نداشتهباشد؛ مثلا فرد بیخانمان نباشد. مورد پنجم این است که فرد بعد از اهدای عضو باید به اتاق کالبدشکافی منتقل شود یا خیر چراکه اگر خانواده شکایتی از ضارب، بیمارستان داشته باشد، باید مورد بررسی قرار گیرد.
امکان بازگشت فرد مرگ مغزی به زندگی وجود ندارد
قبادی با بیان اینکه امکان بازگشت فرد مرگ مغزی به زندگی وجود ندارد، تاکید کرد: گاهی افرادی را میبینیم که ادعا میکنند مرگ مغزی آنها تائید شده بود و به زندگی بازگشتهاند که این افراد باید اول برگهای را که چهار متخصص آن را امضا کردهاند نشان دهند تا ادعایشان ثابت شود. از لحاظ علمی امکان بازگشت فرد مرگ مغزی وجود ندارد و خطا هم بسیار نادر است و شاید در دنیا یک یا ۲ مورد اتفاق افتاده باشد. افرادی که این ادعا را کردهاند، تائیدیه مرگ مغزی ندارند و ممکن است پزشکی که برای این مورد آموزش ندیده شفاها به خانواده گفته باشد که بیمار شما احتمالا مرگ مغزی شده است.
انتهای پیام /
نظر شما