به گزارش گروه سیاسی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛علی بهادریجهرمی سخنگوی دولت در جمع خبرنگاران با اشاره به سفر رئیسجمهور به سه کشور آفریقایی، گفت: رئیسجمهور بامداد فردا عازم قاره آفریقا میشود و در طی این سفر سه روزه از سه کشور کنیا، اوگاندا و زیمبابوه بازدید میکند.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی به دعوت رسمی رؤسای جمهور کنیا، اوگاندا و زیمبابوه و به منظور تقویت روابط و گسترش همکاریها با کشورهای دوست و همسو، از صبح سهشنبه تا پایان وقت پنجشنبه به این سه کشور سفر خواهد کرد.
استقبال رسمی از رئیسجمهور، دیدار دوجانبه رؤسای جمهور، برگزاری نشستهای مشترک هیأتهای عالیرتبه دو کشور، امضای اسناد همکاری و تشریح نتایج رایزنیهای رسمی در نشست مطبوعاتی مشترک بخش از برنامههای رئیسی در سفر به کشورهای کنیا، اوگاندا و زیمبابوه است.
رئیسجمهور در این سفرها همچنین در راستای معرفی متقابل ظرفیتهای اقتصادی و تجاری ایران و این کشورها، نشستهایی را با حضور تجار، فعالان بازرگانی و مقامات اقتصادی ایران و کشورهای میزبان برگزار خواهد کرد.
این نخستین سفر یک رئیسجمهور ایران به کل قاره آفریقا پس از ۱۱ سال است که در راستای سیاست خارجی جامع، متوازن و مبتنی بر همگرایی در عین چندجانبهگرایی اقتصادی دولت سیزدهم، با هدف افزایش حضور ایران در اقتصاد حدود 600 میلیارد دلاری قاره آفریقا صورت میگیرد.
نادیدهانگاری یک ظرفیت مهم
در سالهای گذشته که دولت پیشین همه توجه و ظرفیتهای دیپلماتیک خود را برای ترمیم رابطه با غرب ذیل مذاکرات هستهای به خدمت گرفته بود، کشورهای آفریقایی هیچگاه به طور جدی دغدغهای برای سیاست خارجی به شمار نمیآمدند و دولتمردان وقت ضرورت چندانی برای ارتباط با کشورهای این قاره احساس نمیکردند. هرچند دولت وقت گاه به گاه با حمایت مقطعی برخی از کشورهای آفریقایی همچون آفریقای جنوبی از فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران روبهرو میشد اما نادیدهانگاری ظرفیت رابطه با کشورهای این قاره، باعث شد تا این حمایتها فراتر از مقاطع کوتاه و موسمی شکل نگیرد. در حقیقت، دولت پیشین توسعه مناسبات با کشورهای آفریقایی را صرفاً به منظور نمایش پرهیز از انزوا و گسترش حلقه دوستان تعقیب میکرد تا رویکردی مبتنی بر پیگیری اهداف و منافع ملی.
مدیران دیپلماسی در دوره جواد ظریف بارها درباره امور کشورهای آفریقایی در جریان نشستها و جلسات عمومی معترف این واقعیت میشدند که در ایران شناخت کافی از عمده کشورهای آفریقایی وجود ندارد و شناخت درباره برخی دیگر هم ناکافی و مبهم است، اما دولت برای رفع این مشکل گامی برنداشت. چنانکه حسن روحانی در طول 8 سال دوره ریاست جمهوری خود ترجیح داد حتی برای یک بار هم که شده برنامهای برای سفر به آفریقا نداشته باشد.
آواربرداری دولت سیزدهم در حوزه سیاستخارجی ادامه دارد
احسان صالحی، دبیر شورای اطلاع رسانی دولت: تیپ تعامل دولت قبل با چند کشور غربی زیادهخواه در چارچوب سندرم استکهلم قابل تحلیل است. سندرم استکهلم بازگوی حالتی است که در آن گروگان به گروگانگیر حالت همدلی و وفاداری پیدا، و با اختیار و علاقه خودش را تسلیم او میکند.
تعطیل کردن ظرفیتهای مهم همکاری با آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین و پرهیز از متنوع سازی روابط خارجی، در واقع گروگان کردن فرصتهای پرشمار به بهای دلخور نشدن چند کشور گروگانگیر بود. سفر امروز به آفریقا در حالی است که رئیس دولت قبل حتی یک بار به این قاره یعنی سرزمین فرصتها سفر نکرد.
۹۶ درصد الماس، ۹۰ درصد کروم، ۸۵ درصد پلاتین، ۵۰ درصد کبالت، ۵۵ درصد منگنز، ۴۰ درصد بوکسیت، ۱۳ درصد مس، ۵۰ درصد فسفات، ۶۵ درصد طلا و ۳۰ درصد توریوم و اورانیوم جهان به صورت طبیعی در آفریقا ذخیره شده و این فقط ظرفیتهای همکاری در بخش معدنی است.
متأسفانه در دوره ابتلای دولت قبل به سندرم استکهلم و مغازله با چند دولت غربی، رقبای ایران با شتاب زیاد به سمت استفاده از فرصتهای آفریقا رفتهاند به نحوی که مثلاً روابط تجاری ترکیه با آفریقا امروز بیش از ۲۰ برابر ایران است.
آواربرداری دولت سیزدهم محدود به بحرانهای اقتصادی به ارث رسیده نیست؛ در حوزه خارجی نیز آواربرداری ادامه دارد و پس از توفیق در سیاست همسایگی و آسیاگرایی و تثبیت آن، رئیسجمهور با سفرهای اخیر به آمریکای لاتین و آفریقا به دنبال آواربرداری از روابط خارجی است.
امکانهای پررنگ
این بیتوجهی در حالی صورت گرفته که نگاهی به موقعیت کشورهای آفریقا نشان میدهد چه امکانهایی برای بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی در میان کشورهای این قاره دیده میشود که میتواند مقدمه تحقق بخش مهمی از اهداف و منافع ملی کشور باشد. شمار زیادی از ۵۴ کشور قاره آفریقا، عضو سازمان کنفرانس اسلامی هستند و قریب به اتفاق آنها از اعضای جنبش عدم تعهد محسوب میشوند؛ امری که شاخص مهمی برای هدف گرفتن آنها توسط جمهوری اسلامی میشود و فرصت خوبی را برای دولتمردان ایرانی فراهم میکند تا بسیاری از اهداف سیاسی و اقتصادی خود را محقق سازد. تحرکات ویژه دولت سیزدهم در کشورهای آفریقایی طی دو سال گذشته در قرار گرفتن تهران و قاهره در روند ترمیم و تقویت رابطهای که سالهاست متوقف شده و همچنین در تفاهم برای ازسرگیری رابطه با سودان پس از قریب به 8 سال بنبست، پدیدار شده است؛ دو رویدادی که نشان میدهد وعدههای رئیسی برای توسعه سیاست خارجی همهجانبهاش فراتر از موضعگیریهای اعلامی به عمل تبدیل شده است.
وقوف به ظرفیتهای عظیم اقتصادی
علاوه بر اینها یکی از شاخصهای مهم برای هدف قرار دادن کشورهای طرف مراوده در آفریقا، بهرهمندی این کشورها از ظرفیت تبادل مواد خام و همچنین مهیا کردن بازارهای باز روی کالاهای ایرانی است که به نظر میرسد دولت سیزدهم بر خلاف رویه دولتهای پیشین نسبت به بهرهمندی از آن وقوف کامل یافته است. چهار منطقه شمال آفریقا، آفریقای جنوبی، غرب آفریقا و آفریقای مرکزی در ریلگذاری جدید دولت سیزدهم کارویژههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یافته و بر مبنای ویژگیهای منحصر به فرد خود به نقطه هدف در سیاستگذاری دولت تبدیل شدهاند. کشورهای پرجمعیتتر با قرار گرفتن در امتداد دریای سرخ و شاخ آفریقا میزبان مسیرهای کشتیرانی بینالمللی در آبهای خود هستند؛ موقعیتی که به ایران این امکان را میدهد تا هم در شمال و هم شرق آفریقا منطقه وسیعی را در اختیار گیرد و طرحهای اقتصادی خود را به اجرا در آورد.
وجود شاخصهای پررنگی همچون برخورداری از منابع اولیه و نیروی جوان در کشورهای آفریقایی که میتواند روند طراحی پروژههای زیرساختی و سرمایهگذاریهای گسترده را ممکن کند، از دید تصمیمگیرندگان سیاست خارجی دولت مغفول نمانده و موتور محرکهای برای فعال کردن وجه تازه دیپلماسی در آفریقا شده است. در اشاره به رویکرد دیپلماسی اقتصادی دولت سیزدهم میتوان به آمار قابل ملاحظهای اشاره داشت که در دو سال گذشته در روند افزایش صادرات غیرنفتی حاصل شده است. ظرفیت خرید بازار کشورهای آفریقایی به بیش از ۱۰ میلیارد دلار کالای ایرانی میرسد و این در حالی است که به گفته سیدرضا فاطمیامین، وزیر سابق صنعت، معدن و تجارت، صادرات ایران به آفریقا در سال گذشته ۱۰۰ درصد افزایش یافته است. ذیل پیگیری چنین رویکردی است که دولت سیزدهم میکوشد برای به اجرا درآوردن وعدههای خود، زیرساختهای لازم خطوط هوایی منظم، خطوط کشتیرانی، پوشش بیمهای، خدمات بانکی و... را به عنوان بخشی از اصول اولیه حضور اقتصادی ایران در این قاره فراهم کند.
رقابت با دیگر کشورها
اهمیت حضور جمهوری اسلامی ایران در کشورهای دوردست آفریقا در رقابت با کشورهای دیگر که سالهاست در پی گستراندن چتر نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در این قاره هستند، نیز پررنگتر میشود. چه آنکه در سالهای اخیر بویژه منطقه شمال آفریقا به عرصهای برای فعالیت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و شکلگیری الگوی رقابت میان آنها شده است. در همین راستا ترکیه، امارات متحده عربی و برخی از کشورهای شرقی و غربی کوشیدهاند نفوذ همهجانبه خود را بر کشورهای این حوزه افزایش دهند.
ذیل توجه به وجود ظرفیتهای موجود برای قرار گرفتن عادلانه در رقابت تنگاتنگ با دیگر کشورهاست که دولت سیزدهم نگاه ویژه خود را معطوف قاره سیاه کرده و چنانکه انتظار میرفت نگرانی ناظران غربی را برانگیخته است. اندیشکده امریکایی «شورای آتلانتیک» اخیراً در گزارشی، دولتمردان امریکایی را متوجه پررنگ شدن تدریجی نقش ایران در کشورهای آفریقایی کرده است. گزارش این اندیشکده با بیان اینکه «وقتی از رقابت بین قدرتهای بزرگ در آفریقا صحبت میشود «جو بایدن» نباید از ایران به عنوان یک رقیب چشمپوشی کند»، آورده است: «ایران در پی مقابله با نفوذ غرب و بویژه ایالات متحده امریکا در آفریقاست و با عناصری همکاری میکند که مخالف استعمار و پیگیر یک مسیر مستقلتر خارج از نفوذ استعمارگرهای غربی هستند. دولت «بایدن» برای محافظت از متحدان خود در آفریقا و حفظ منافع ایالات متحده در آن، نمیتواند تنها بر حضور رو به رشد چین و روسیه در آن متمرکز باشد و باید نفوذ عمیقتر تهران در آفریقا را هم جدی بگیرد، زیرا چالشی فزاینده را برای سیاست امریکا در آفریقا ایجاد میکند.»
قاره آفریقا با پنجاه و چهار کشور از نظر تعداد کشورها، اولین قاره جهان و از لحاظ وسعت و جمعیت دومین قاره محسوب میشود. برخلاف اغلب کشورهای توسعه یافته که با چالش نرخ پایین رشد جمعیت مواجه هستند، نرخ رشد جمعیت در این قاره بالاتر از میانگین جهانی است.
نرخ بالای رشد جمعیت در کنار ظرفیتهای عظیم و متنوع اقتصادی و تجاری و معادن گسترده باعث شده است که علاوه بر کشورهای غربی که سابقه حضور استعماری در این قاره دارند، کشورهای چین، هند و ترکیه نیز سرمایهگذاریهای عظیمی در دو دهه گذشته به منظور افزایش مشارکت خود در توسعه اقتصادی این قاره انجام دهند.
گزارش از علی پیراینده
نظر شما