ظهر روز شنبه ۲۳ اردیبهشت‌ماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید چند مرد جوان در یکی از کوچه‌های اطراف خیابان بریانک در جنوب تهران درگیری خونینی را رقم زده‌اند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری ۱۱۱ هفت‌چنار به محل حادثه رفتند و در آنجا دریافتند لحظاتی قبل سه پسر جوان با یکی از ساکنان ساختمان مسکونی درگیر شده و او را زخمی کرده و از محل گریخته‌اند.
سپس مأموران برای بررسی موضوع راهی بیمارستان شدند که مشخص شد تلاش تیم پزشکی بیمارستان لقمان حکیم برای نجات جان مرد زخمی نتیجه نداده و وی بر اثر شدت جراحات فوت کرده است.
قتل مدیر آژانس هوایی
برادر مقتول درباره حادثه خونین به مأموران پلیس گفت: «برادرم مدیر آژانس هوایی بود و اصلاً اهل دعوا و زد و خورد نبود و امروز هم بی‌گناه به دست سه پسر جوان به قتل رسید. برادرم مدتی بود با صاحب یکی از واحد‌های ساختمان مسکونی اختلاف پیدا کرده بود. واحد آپارتمان متعلق به مرد میانسالی است که عروسش در آن زندگی می‌کند. زن جوان و پدرشوهرش کلید ساختمان را به افراد زیادی داده بودند تا از پارکینگ و انباری آن‌ها استفاده کنند، به همین دلیل افراد زیادی به ساختمان رفت و آمد داشتند و برادرم از این موضوع ناراحت بود. او چند باری به همسایه‌اش تذکر داده بود که کلید ساختمان را در اختیار افراد غریبه قرار ندهد و همین موضوع باعث شد برادرم و صاحب آن واحد چند باری با هم مشاجره لفظی داشته باشند تا اینکه روز حادثه دوباره بر سر همین موضوع با هم مشاجره لفظی پیدا کردند، اما با میانجیگری همسایه‌ها دعوای آن‌ها خاتمه یافت. ساعتی بعد برادرم و صاحبخانه داخل کوچه دوباره یکدیگر را دیدند و باز با هم مشاجره کردند. آن‌ها با صدای بلند با هم مشاجره می‌کردند که پسر جوانی با موتورسیکلت وارد کوچه شد و داد زد کسی حق ندارد در محله آن‌ها دعوا کند. او خودش را کلانتر محل می‌داند و مدعی است همه اهالی باید از او حساب ببرند. ما به او گفتیم درگیری لفظی مربوط به دو همسایه است و دخالت نکند و از کوچه برود. پسر جوان عصبانی شد و رفت، اما دقایقی بعد با دو نفر از دوستانش وارد کوچه شد و شروع به عربده‌کشی کرد و بعد هم با برادرم درگیر شد. آن‌ها چاقو و قمه داشتند و برادرم را زخمی کردند و از محل گریختند.»
اوباش محله
با اعلام خبر قتل مرد جوان، قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. تحقیقات تیم جنایی حکایت از آن داشت مقتول که احسان نام دارد با سه ضارب اختلافی نداشته و آن‌ها را نمی‌شناخته و متهمان آن روز به احتمال زیاد مست بوده‌اند و با دخالت در درگیری دو همسایه دست به چاقو برده و احسان را به قتل رسانده و از محل گریخته‌اند. مأموران پلیس در بررسی دوربین‌های مداربسته و تحقیقات از همسایه هویت سه ضارب به نام‌های بهمن، ایرج و منصور را شناسایی کردند که مشخص شد هر سه متهم از اوباش و اشرار محله هستند و هر کدام چندین سابقه کیفری در کارنامه‌شان ثبت شده است. همچنین در بررسی فیلم دوربین‌های مداربسته مشخص شد عامل قتل بهمن است که در جریان درگیری با قمه ضربه‌ای به احسان می‌زند و او را خونین نقش بر زمین و سپس همراه دوستانش از محل فرار می‌کند.
بدین ترتیب سه متهم تحت تعقیب قرار گرفتند و مأموران پلیس پس از گذشت چند روز ایرج و منصور را در مخفیگاهشان بازداشت کردند. ایرج، متهم سابقه‌داری که سه ماه قبل پس از هفت سال حبس از زندان آزاد شده بود در بازجویی‌ها قتل را به گردن بهمن انداخت و گفت در درگیری شرکت داشته، اما با چاقو یا قمه به مقتول ضربه نزده است. منصور هم که از مجرمان سابقه‌دار است، بهمن را قاتل معرفی کرد.
گروگانگیری
در حالی که تحقیقات از متهمان ادامه داشت، مأموران با بررسی سوابق بهمن متوجه شدند وی از چند سال قبل به اتهام کلاهبرداری از سوی مأموران پلیس شهرستان تبریز تحت تعقیب است. با شناسایی متهم، مأموران برای دستگیری به محل زندگی او رفتند، اما فهمیدند لحظاتی قبل از پشت‌بام خانه همسایه فرار کرده است. مأموران در تحقیق از همسایه‌ها دریافتند متهم وقتی متوجه حضور مأموران پلیس جلوی خانه‌اش می‌شود، به خانه همسایه می‌گریزد و با گروگان گرفتن اعضای خانواده آن‌ها را تهدید به سکوت می‌کند که موضوع را به مأموران پلیس خبر ندهند، وگرنه بلایی سر آن‌ها می‌آورد و سپس از پشت‌بام همسایه به مکان نامعلومی فرار می‌کند.
بازداشت و انکار
پس از این مأموران، متهم را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دو روز قبل مخفیگاه وی را در پاتوق خلافکاران در خیابان مرتضوی حوالی بزرگراه نواب شناسایی و او را دستگیر کردند. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و جرم خود را انکار کرد. او در حالی که همه شواهد و دلایل حکایت از آن دارد قاتل است در ادعایی عجیب گفت: «روز حادثه همراه دوستانم با احسان درگیر شدیم، اما در درگیری یکی از دوستانم او را با چاقو زد و بعد همه فرار کردیم. من خیلی ترسیده بودم و هر روز مخفیگاهم را تغییر می‌دادم تا اینکه به دام افتادم.»
تحقیقات از متهمان برای برملا شدن زوایای پنهان این حادثه ادامه دارد.