تین نیوز | حــدود ۱۳ سـال از نخستین باری که مقامات وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوم اسفندماه سال ۱۳۸۱پا به تهران گذاشتند میگذرد و همواره این سؤال مطرح بوده که آژانس در طول این سالها کدام گره از پرونده هستهای ایران را باز کرده است؟
اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران اگرچه وظیفه آژانس بهعنوان نهاد ناظر بر كشورهای عضو بوده، اما بنای نظارت آنها در ارتباط با ایران از همان روز نخست با مراجعه به 2منبع غیرقابل اطمینان سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و رژیم صهیونیستی كج گذاشته شد و همین كافی بود تا اعتبار عملكرد فنی آژانس به دور از سیاسیكاری با خدشه اساسی مواجه شود. رژیم صهیونیستی بهعنوان بزرگترین دارنده كلاهكهای هستهای در جهان چارهای جز داستانسازی درباره برنامه هستهای غیرمتعارف در ایران براساس یكسری تصاویر ماهوارهای از سایت نطنز نداشت و بعد هم به راحتی این اطلاعات را به منافقین داد تا در مردادماه سال 1381علیه ایران افشاگری كند. این آغاز راهی بود كه آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همكاری برخی كشورهای غربی بهویژه آمریكا برای یك پروندهسازی بزرگ در برنامه هستهای ایران آغاز كردند.
گزارشهای دوپهلو و معروف البرادعی
محمد البرادعی مدیركل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی معروف به انتشار گزارشهای دوپهلو بود. گزارشهایی كه از یك سو نظر غربیها را تأمین میكرد و از سوی دیگر چارهای نداشت جز اذعان به واقعیت صلح آمیز هستهای ایران. در یكی از نخستین گزارشهای آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران در سال 1382كه بهتدریج بر دامنه جوسازی علیه آن اضافه میشد ادعای بزرگ 18سال توسعه برنامه غنیسازی در ایران با استفاده از سانتریفیوژها را مطرح كرد. نادقیق و تحتتأثیر بودن گزارشهای آژانس از جوسازی برخی قدرتها در همان زمان آشكار شد. تقلیل این 18سال غنیسازی به 2سال 1999و 2002میلادی در گزارشهای بعدی آژانس حكایت از چندپارگی در آنها داشت.
این كه آژانس در گزارش نوامبر 2003خود اذعان كند: «هیچگونه شواهدی وجودی ندارد كه ثابت كند فعالیتهای مورد اشاره ایران به برنامه نظامی هستهای ربط دارد.» نهتنها منجر به حل خطی مسئله هستهای ایران نشد، بلكه آژانس سوار بر یك موج سینوسی در گزارشهای دوپهلوی خود از برنامه هستهای ایران، آن را رسما تبدیل به یك پرونده سیاسی برای بهرهبرداری قدرتهای بزرگ در سالهای بعد كرد.
بازی دوم
بازی دوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازماندن پرونده هستهای ایران در افكار عمومی جهان و رسانهها به ابتدای سال 2008میلادی (دیماه سال 1386) برمیگردد. آژانس پس از مدتها به سندی استناد میكرد كه یك كشور ناشناس عضو این آژانس ارائه كرده و مدركی كلیدی در توجیه شك و تردید به ماهیت برنامه هستهای ایران بود.
آژانس نخستین بار در ضمیمهای در گزارشماه مه سال ۲۰۰۸ (اردیبهشت 1387) اندكی پس از درز این سند به موضوع چاشنیهای انفجاری اشاره كرد. محمد البرادعی بعدها به دریافت این اطلاعات از سوی آمریكا اعتراف كرد و جایی در خاطرات خود در سال۲۰۱۱ نوشت: «هیچكس نمیداند آیا آنها واقعی و مستدل بودند.» البرادعی خاطرنشان میكند در تـابـستـان سال۲۰۰۹ نیز آژانس اسناد بیشتری را در رابطه با برنامه هستهای ایران از رژیم صهیونیستی دریافت كرد.
بدینترتیب بود كه البرادعی در برابر فشارهای آمریكا و متحدان اروپایی آن در سال ۲۰۰۹ مبنی بر انتشار گزارشی در این زمینه و دیگر اسناد ازجمله سند چاشنیهای انفجاری در قالب ضمیمهای به گزارش آژانس مقاومت كرد. ولی یوكیا آمانو جانشین البرادعی این ضمیمه را در نوامبر سال ۲۰۱۱ بالاخره منتشر كرد. ابعاد نظامی احتمالی یا همان PMD در واقع محصول ساختگی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دور جدید بود. رسانههای غربی در همان زمان، رسیدن آمانو به مدیركلی آژانس را دستمزد او برای باز كردن دوباره پرونده ایران در زمینه ابعاد نظامی احتمالی دانستند.
موج ترور دانشمندان به واسطه مصاحبههای آژانس
روی كار آمدن آمانو و شكلگیری دور جدید فضاسازیهای سیاسی و فنی در پرونده هستهای ایران با موج ترور دانشمندان هستهای كشور نیز همراه شد. مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، مصطفی احمدیروشن، داریوش رضایینژاد و فریدونعباسی جزء دانشمندان هستهای ایران بودند كه در فاصله سالهای ٨٨ تا ٩٠ ترور كه 4 نفر از آنها به شهادت رسیدند. همه شواهد نشان از آن داشتند كه اطلاعات دانشمندان هستهای ایران در مصاحبه با آژانس بهسرویسهای اطلاعاتی بیگانه درز پیدا كرده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته بودند. آبان ٨٦ در گزارش مدیركل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بارها بر لزوم دستیابی به مكانها و مصاحبه با افراد تأكید شده بود.
همچنین تصریح شده بود: ١٥ سپتامبر ٢٠٠٧ آژانس بهصورت كتبی سؤالات را در زمینه معدن گچین و درخواست دسترسی به اسناد، افراد و تجهیزات مربوطه به ایران ارائه كرد. در نتیجهگیری این گزارش آمده بود: «ایران دسترسی كافی به افراد را فراهم ساخته، به موقع، به سؤالات پاسخ داده و به ارائه توضیحات درخصوص موضوعات مطرح شده در چارچوب برنامه اقدام، شتاب بخشیده است». اسفند ٨٦ باردیگر آژانس در گزارش خود اذعان میكند ایران همچنین به سؤالات طراحی شده در مدالیته پاسخ داده است، همچنین دسترسی آژانس به افراد درخواست شده را فراهم كرده است. ١٢ آذر ٨٩ علیاصغر سلطانیه، نماینده وقت ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سخنرانی خود در شورای حكام با انتقاد از عملكرد آژانس در افشای اطلاعات دانشمندان هستهای ایران گفت: «آژانس با انتشار اسامی دانشمندان و متخصصان ایرانی، آنان را در معرض ترور گروههای تروریستی و نیز سرویسهای جاسوسی رژیم اسرائیل و آمریكا قرار داده است.
اسامی دانشمندان و متخصصان ایرانی كه طی بازرسیها و مصاحبهها، همكاری متعهدانهای با آژانس داشتهاند، از مجرای آژانس به بیرون درز كرده و در فهرست غیرقانونی تحریم اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته است.»٢١ دی ٩٠ نیز سعید جلیلی، دبیر وقت شورای امنیت ملی، گفته بود كه: «آژانس نباید اسامی دست اندركاران برنامه هستهای ایران را فاش میكرد.» این در حالی است كه حتی در مواردی گزارشهای آمانو از برنامه هستهای ایران پیش از موعد خود از سوی برخی منابع آگاه در رسانههای غربی انتشار مییافت.
مورد عجیب مریوان
آژانس در گزارشهای خود از برخی مكانهای جدید همچون پارچین یا بعدها مریوان نیز اطلاعات مبهم براساس تصاویر ماهوارهای را به موضوع فعالیتهای نظامی ایران گره زد. بازرسی بازرسان آژانس از مجموعه نظامی پارچین در جنوب تهران چیزی دستگیر آنان نكرده بود كه سال 1393موضوع مریوان هم به آناضافه شد.
علیاكبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی كشورمان تنها درباره ادعای آژانس درباره سایت مریوان گفته بود: اسناد و اطلاعاتی كه آژانس دراین رابطه ارائه كرده بود كاملا بیاساس و جعلی بود و مشخص بود كه اینها توسط صهیونیستها تهیه شده است، چراكه تمام كلماتی كه با «ه» در این اسناد بود با حرف «خ» نوشته شده بود. چرا كه در زبان عبری حرف «ه» وجود ندارد.
نگاهی به ساختار سازمانی آژانس هم نشان میدهد وظایف این نهاد به اندازه زیادی متأثر از نفوذ كشورهای غربی و بودجهای است كه در اختیار آن قرار میدهند.
آذرماه سال گذشته در روزهایی كه آمانو برای هزینههای بازرسی پرونده هستهای ایران از كشورهای عضو درخواست كمكهای مالی كرد، خبرگزاری رویترز گزارش داد كه آمریكا و انگلیس كه در مذاكرات اتمی با جمهوری اسلامی حضوری مستقیم داشتهاند بدون ذكر جزئیات در مورد حجم كمكهای مالی وعده دادند كه پوشش بخشی از هزینهها را تقبل كنند. جلسهای هم در همین خصوص پشت درهای بسته در آژانس تشكیل شد و ازجمله نتایجش این بود كه نروژ تأمین بیش از یك میلیون یورو از مبلغ مورد نظر را تقبل كرد و هلند نیز اعلام كرد كه با پرداخت 100هزار یورو در افزایش بودجه آژانس سهیم خواهد شد.
شاید بیدلیل نیست كه در مذاكرات اخیر وقتی آمانو به یكباره تصمیم میگیرد در آخرین مراحل كار توافق جامع به هتل كوبورگ وین برود، از بین وزرای امور خارجه حاضر در مذاكرات تنها دیدار با وزرای خارجه آمریكا و فرانسه را برمیگزیند. این در حالی است كه تا پیش از این آمانو در محل مذاكرات هستهای حضور نداشت و تنها همزمان با مذاكرات بود كه دیدارهایی با او آن هم در مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت میگرفت.
وی كمتر از یك ساعت پس از ورود به محل مذاكرات، بدون پاسخ گفتن به سؤالات خبرنگاران، محل گفتوگوها را ترك كرد. نقطه اشتراك نظرات آمانو در دیدار با فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه آنجا آشكار میشود كه فابیوس بهعنوان یكی از 3شرط دستیابی به توافق، دسترسی به سایتهای هستهای ایران و درصورت لزوم تاسیسات نظامی اشاره كرده بود و این دقیقا موضوعی است كه با مخالفت ایران مواجه شده است و آمانو شاید میبایست در این مسیر برای اطلاع یا نقشآفرینی در سیاست تازهای درخصوص بازرسیها راهی وین میشد.
∎
اثبات صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران اگرچه وظیفه آژانس بهعنوان نهاد ناظر بر كشورهای عضو بوده، اما بنای نظارت آنها در ارتباط با ایران از همان روز نخست با مراجعه به 2منبع غیرقابل اطمینان سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و رژیم صهیونیستی كج گذاشته شد و همین كافی بود تا اعتبار عملكرد فنی آژانس به دور از سیاسیكاری با خدشه اساسی مواجه شود. رژیم صهیونیستی بهعنوان بزرگترین دارنده كلاهكهای هستهای در جهان چارهای جز داستانسازی درباره برنامه هستهای غیرمتعارف در ایران براساس یكسری تصاویر ماهوارهای از سایت نطنز نداشت و بعد هم به راحتی این اطلاعات را به منافقین داد تا در مردادماه سال 1381علیه ایران افشاگری كند. این آغاز راهی بود كه آژانس بینالمللی انرژی اتمی با همكاری برخی كشورهای غربی بهویژه آمریكا برای یك پروندهسازی بزرگ در برنامه هستهای ایران آغاز كردند.
گزارشهای دوپهلو و معروف البرادعی
محمد البرادعی مدیركل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی معروف به انتشار گزارشهای دوپهلو بود. گزارشهایی كه از یك سو نظر غربیها را تأمین میكرد و از سوی دیگر چارهای نداشت جز اذعان به واقعیت صلح آمیز هستهای ایران. در یكی از نخستین گزارشهای آژانس درباره فعالیتهای هستهای ایران در سال 1382كه بهتدریج بر دامنه جوسازی علیه آن اضافه میشد ادعای بزرگ 18سال توسعه برنامه غنیسازی در ایران با استفاده از سانتریفیوژها را مطرح كرد. نادقیق و تحتتأثیر بودن گزارشهای آژانس از جوسازی برخی قدرتها در همان زمان آشكار شد. تقلیل این 18سال غنیسازی به 2سال 1999و 2002میلادی در گزارشهای بعدی آژانس حكایت از چندپارگی در آنها داشت.
این كه آژانس در گزارش نوامبر 2003خود اذعان كند: «هیچگونه شواهدی وجودی ندارد كه ثابت كند فعالیتهای مورد اشاره ایران به برنامه نظامی هستهای ربط دارد.» نهتنها منجر به حل خطی مسئله هستهای ایران نشد، بلكه آژانس سوار بر یك موج سینوسی در گزارشهای دوپهلوی خود از برنامه هستهای ایران، آن را رسما تبدیل به یك پرونده سیاسی برای بهرهبرداری قدرتهای بزرگ در سالهای بعد كرد.
بازی دوم
بازی دوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازماندن پرونده هستهای ایران در افكار عمومی جهان و رسانهها به ابتدای سال 2008میلادی (دیماه سال 1386) برمیگردد. آژانس پس از مدتها به سندی استناد میكرد كه یك كشور ناشناس عضو این آژانس ارائه كرده و مدركی كلیدی در توجیه شك و تردید به ماهیت برنامه هستهای ایران بود.
آژانس نخستین بار در ضمیمهای در گزارشماه مه سال ۲۰۰۸ (اردیبهشت 1387) اندكی پس از درز این سند به موضوع چاشنیهای انفجاری اشاره كرد. محمد البرادعی بعدها به دریافت این اطلاعات از سوی آمریكا اعتراف كرد و جایی در خاطرات خود در سال۲۰۱۱ نوشت: «هیچكس نمیداند آیا آنها واقعی و مستدل بودند.» البرادعی خاطرنشان میكند در تـابـستـان سال۲۰۰۹ نیز آژانس اسناد بیشتری را در رابطه با برنامه هستهای ایران از رژیم صهیونیستی دریافت كرد.
بدینترتیب بود كه البرادعی در برابر فشارهای آمریكا و متحدان اروپایی آن در سال ۲۰۰۹ مبنی بر انتشار گزارشی در این زمینه و دیگر اسناد ازجمله سند چاشنیهای انفجاری در قالب ضمیمهای به گزارش آژانس مقاومت كرد. ولی یوكیا آمانو جانشین البرادعی این ضمیمه را در نوامبر سال ۲۰۱۱ بالاخره منتشر كرد. ابعاد نظامی احتمالی یا همان PMD در واقع محصول ساختگی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دور جدید بود. رسانههای غربی در همان زمان، رسیدن آمانو به مدیركلی آژانس را دستمزد او برای باز كردن دوباره پرونده ایران در زمینه ابعاد نظامی احتمالی دانستند.
موج ترور دانشمندان به واسطه مصاحبههای آژانس
روی كار آمدن آمانو و شكلگیری دور جدید فضاسازیهای سیاسی و فنی در پرونده هستهای ایران با موج ترور دانشمندان هستهای كشور نیز همراه شد. مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، مصطفی احمدیروشن، داریوش رضایینژاد و فریدونعباسی جزء دانشمندان هستهای ایران بودند كه در فاصله سالهای ٨٨ تا ٩٠ ترور كه 4 نفر از آنها به شهادت رسیدند. همه شواهد نشان از آن داشتند كه اطلاعات دانشمندان هستهای ایران در مصاحبه با آژانس بهسرویسهای اطلاعاتی بیگانه درز پیدا كرده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته بودند. آبان ٨٦ در گزارش مدیركل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بارها بر لزوم دستیابی به مكانها و مصاحبه با افراد تأكید شده بود.
همچنین تصریح شده بود: ١٥ سپتامبر ٢٠٠٧ آژانس بهصورت كتبی سؤالات را در زمینه معدن گچین و درخواست دسترسی به اسناد، افراد و تجهیزات مربوطه به ایران ارائه كرد. در نتیجهگیری این گزارش آمده بود: «ایران دسترسی كافی به افراد را فراهم ساخته، به موقع، به سؤالات پاسخ داده و به ارائه توضیحات درخصوص موضوعات مطرح شده در چارچوب برنامه اقدام، شتاب بخشیده است». اسفند ٨٦ باردیگر آژانس در گزارش خود اذعان میكند ایران همچنین به سؤالات طراحی شده در مدالیته پاسخ داده است، همچنین دسترسی آژانس به افراد درخواست شده را فراهم كرده است. ١٢ آذر ٨٩ علیاصغر سلطانیه، نماینده وقت ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سخنرانی خود در شورای حكام با انتقاد از عملكرد آژانس در افشای اطلاعات دانشمندان هستهای ایران گفت: «آژانس با انتشار اسامی دانشمندان و متخصصان ایرانی، آنان را در معرض ترور گروههای تروریستی و نیز سرویسهای جاسوسی رژیم اسرائیل و آمریكا قرار داده است.
اسامی دانشمندان و متخصصان ایرانی كه طی بازرسیها و مصاحبهها، همكاری متعهدانهای با آژانس داشتهاند، از مجرای آژانس به بیرون درز كرده و در فهرست غیرقانونی تحریم اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته است.»٢١ دی ٩٠ نیز سعید جلیلی، دبیر وقت شورای امنیت ملی، گفته بود كه: «آژانس نباید اسامی دست اندركاران برنامه هستهای ایران را فاش میكرد.» این در حالی است كه حتی در مواردی گزارشهای آمانو از برنامه هستهای ایران پیش از موعد خود از سوی برخی منابع آگاه در رسانههای غربی انتشار مییافت.
مورد عجیب مریوان
آژانس در گزارشهای خود از برخی مكانهای جدید همچون پارچین یا بعدها مریوان نیز اطلاعات مبهم براساس تصاویر ماهوارهای را به موضوع فعالیتهای نظامی ایران گره زد. بازرسی بازرسان آژانس از مجموعه نظامی پارچین در جنوب تهران چیزی دستگیر آنان نكرده بود كه سال 1393موضوع مریوان هم به آناضافه شد.
علیاكبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی كشورمان تنها درباره ادعای آژانس درباره سایت مریوان گفته بود: اسناد و اطلاعاتی كه آژانس دراین رابطه ارائه كرده بود كاملا بیاساس و جعلی بود و مشخص بود كه اینها توسط صهیونیستها تهیه شده است، چراكه تمام كلماتی كه با «ه» در این اسناد بود با حرف «خ» نوشته شده بود. چرا كه در زبان عبری حرف «ه» وجود ندارد.
نگاهی به ساختار سازمانی آژانس هم نشان میدهد وظایف این نهاد به اندازه زیادی متأثر از نفوذ كشورهای غربی و بودجهای است كه در اختیار آن قرار میدهند.
آذرماه سال گذشته در روزهایی كه آمانو برای هزینههای بازرسی پرونده هستهای ایران از كشورهای عضو درخواست كمكهای مالی كرد، خبرگزاری رویترز گزارش داد كه آمریكا و انگلیس كه در مذاكرات اتمی با جمهوری اسلامی حضوری مستقیم داشتهاند بدون ذكر جزئیات در مورد حجم كمكهای مالی وعده دادند كه پوشش بخشی از هزینهها را تقبل كنند. جلسهای هم در همین خصوص پشت درهای بسته در آژانس تشكیل شد و ازجمله نتایجش این بود كه نروژ تأمین بیش از یك میلیون یورو از مبلغ مورد نظر را تقبل كرد و هلند نیز اعلام كرد كه با پرداخت 100هزار یورو در افزایش بودجه آژانس سهیم خواهد شد.
شاید بیدلیل نیست كه در مذاكرات اخیر وقتی آمانو به یكباره تصمیم میگیرد در آخرین مراحل كار توافق جامع به هتل كوبورگ وین برود، از بین وزرای امور خارجه حاضر در مذاكرات تنها دیدار با وزرای خارجه آمریكا و فرانسه را برمیگزیند. این در حالی است كه تا پیش از این آمانو در محل مذاكرات هستهای حضور نداشت و تنها همزمان با مذاكرات بود كه دیدارهایی با او آن هم در مقر آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت میگرفت.
وی كمتر از یك ساعت پس از ورود به محل مذاكرات، بدون پاسخ گفتن به سؤالات خبرنگاران، محل گفتوگوها را ترك كرد. نقطه اشتراك نظرات آمانو در دیدار با فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه آنجا آشكار میشود كه فابیوس بهعنوان یكی از 3شرط دستیابی به توافق، دسترسی به سایتهای هستهای ایران و درصورت لزوم تاسیسات نظامی اشاره كرده بود و این دقیقا موضوعی است كه با مخالفت ایران مواجه شده است و آمانو شاید میبایست در این مسیر برای اطلاع یا نقشآفرینی در سیاست تازهای درخصوص بازرسیها راهی وین میشد.
نظر شما