شناسهٔ خبر: 60693911 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آفتاب | لینک خبر

صادق زیباکلام خطاب به اپوزیسیون:

اگر رفتار انقلابیون ۵۷ بد بوده پس چرا شما در حال تکرار همان رفتار‌ها هستید؟!

سایت جماران

صادق زیباکلام فعال سیاسی و استاد دانشگاه معتقد است جامعه ایران با براندازی از چاله در آمده و به چاه خواد افتاد و مهمترین دلیل این است که اپوزیسیون به جز فحش و توهین و شعار‌های توخالی کاری بلد نیست.

صاحب‌خبر -
آفتاب‌‌نیوز :

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است مشکل این است که با نسلی طرف هستیم که کمتر امیدی به آینده دارد. این نسل هیچ نوری در انتهای تونل نمی‌بیند. این نسل با گذشته مشکل دارد، چون معتقد است که گذشته ما را به این روز  نشانده است.

مهم‌ترین بخش‌های گفتگوی صادق زیباکلام را در ادامه می‌خوانید:

در سطح کلان کشور و در شهرهای بزرگ بعید است که مردم، به ویژه اقشار تحصیلکرده، خیلی در انتخابات شرکت کنند. البته پایگاه اجتماعی حکومت در این انتخابات شرکت می‌کنند. اما بعید است در بخش هایی از جامعه استقبال بالایی از انتخابات وجود داشته باشد.

به نظر من نظام خیلی بدنبال تغییر نیست، زیرا به خوبی و بر اساس تجربه حکومت قبل می‌داند که در شرایط فعلی بازکردن فضا سرانجام خوشی ندارد و مشخص نیست که انتهای آن به کجا خواهد رسید. استراتژی نظام بر کنترل کردن فضای سیاسی و اجتماعی استوار شده است و کمتر اجازه آزادی عمل داده می‌شود.

به نظر من اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد . حتی اصلاح‌طلبانی همچون کارگزاران و حزب عدالت و توسعه و... امکان شرکت در انتخابات را پیدا نخواهند کرد.

من فکر می‌کردم که اعتراضات سال قبل یک تکانی داده است و امید داشتم که در بسیاری از رفتارها تجدیدنظر ‌کنند. باور من این بود که بسیاری از مسئولان متوجه اشتباهات خود شده اند و می‌دانند که با این رویکرد نمی‌توان ادامه داد.

نمی‌توان از نظام انتظار داشت که بعد از گذشت چهل سال و طرح چنین شعارهایی بخواهد در سیاست‌های خود تجدیدنظر کند. نظام تا جایی که بتواند همان آرمانها را به پیش خواهد برد.

یک نارضایتی گسترده‌ای در بین مردم وجود دارد. این نارضایتی اولین بار خود را در دوم خرداد 76 نشان داد. آن سال برای اولین بار، بین انتخاب مردم و حکومت فاصله افتاد. تا قبل از دوم خرداد، حکومت و مردم همیشه یک انتخاب یکسان داشتند.

در دوره احمدی‌نژاد ابتدا این دوگانگی التیام و سپس گسترش یافت. زیرا در سال 84 آقای احمدی‌نژاد در مرحله دوم رأی هفده میلیونی آورد که تقلب نبود و مردم به ایشان رأی دادند و آقای هاشمی را شکست داد.

البته در سال 84 تفکیک کاندیدای نظام و مردم دشوار بود و این ابهام وجود داشت که چه فردی نامزد مردم است و چه فردی نامزد نظام. در سال 88 باردیگر تجربه سال 76 تکرار شد که مردم دنبال میرحسین موسوی بودند و نظام دنبال احمدی‌نژاد بود.

این شکاف دوباره سر باز کرد و عمیق‌تر شد. باور من این است که این زخم همچنان وجود دارد و التیام پیدا نکرده است. در هشت سال روحانی این وضعیت ادامه یافت و در اعتراضات 96 و 98 خودش را نشان داد.

به نظر می رسد بخش هایی از حاکمیت متوجه شده که باید تغییراتی را ایجاد کند. بعید به نظر می‌رسد که فردی در ایران زندگی کرده باشد و اتفاقات را دیده باشد و به این جمع‌بندی نرسیده باشد که باید تغییری رخ بدهد

شرایط بد اقتصادی عامل این نارضایتی است و اگر اقتصاد درست شود، نارضایتی کم خواهد شد. تا زمانی که آقای روحانی در مصدر بود، انگشت اتهام به سمت ایشان بود. زمانی که اصلاح‌طلبان بودند، آنها را متهم می‌کردند که به اقتصاد توجه نمی‌کنند و دنبال توسعه سیاسی و جامعه مدنی هستند و به اقتصاد نمی‌رسند.

از نظر حکومت مشکل ما اقتصاد است که می‌توان آن را درست کرد. اما «اگر دردم یکی بودی چه بودی». خودشان را گول می‌زنند که مشکل را فقط اقتصاد می‌دانند. ای کاش مشکل فقط اقتصاد بود چون خیلی راحت می‌توانست حل کند.

مشکل این است که با نسلی طرف هستیم که کمتر امیدی به آینده دارد. این نسل هیچ نوری در انتهای تونل نمی‌بیند. این نسل با گذشته مشکل دارد، چون معتقد است که گذشته ما را به این روز نشانده است. با انقلاب مشکل دارد، با جنگ مشکل دارد و با هرچیزی که مربوط به گذشته باشد مشکل دارد.

من در اپوزیسیون خارج از کشور و مخالفان داخل کشور هیچ فردی را ندیدم که اندیشه دموکراتیک و آزادی‌خواهانه داشته باشد. اگر فرض کنیم این نظام روزی سقوط کند، به هیچ‌وجه احتمال نمی‌دهم که در فردای چنین روزی، دموکراسی در ایران برقرار شده باشد.

ترکیه از نظر دموکراسی دهها سال از ایران جلوتر است؛ درحالی که با ما شروع کرد. در ترکیه به رغم قدرت آقای اردوغان، نظام به قدری قدرت دارد که اردوغان را به چالش کشیده و او را مجبور کرده که باید پای صندوق بیاید.

بعد از ماجرای زن زندگی آزادی من تصورم این بود بخشی از حکومت بخشی از مسئولان نظام متوجه بشوند که نمی‌توان با سیاست‌های گذشته ادامه داد. تنها واکنش بعد از اتفاقات 1401 تاکید بر ادامه سیاست های مربوط به حجاب بود. تمام نیروها را متحد کردند که از 26 فروردین وارد عمل شوند.

برخی معتقدند که مردم نقش چندانی در اتفاقات سال گذشته نداشته اند و آن اتفاقات توسط عده ای فریب خورده و اغتشاشگر رقم خورد که به مردم ربطی ندارد.

واقعا چه بلایی باید برسر یک جامعه بیاید که اینقدر سرخورده شود.  مثالش شبیه بیماری است که باید عمل کند تا درمان شود اما حاضر به عمل کردن نیست. 
آنها من را خائن می‌دانند، زیرا به نجات کمک کردم. این را فقط او نمی‌گوید. خانم علی‌نژاد در میزگرد زنده که با حضور من و ایشان وآقای حسن شریعتمداری پس از انتخابات دور دوم روحانی برگزار شده بود، به من گفت:«آقای زیباکلام تو جرمت و جنایت‌ات از نظام بیشتر است زیرا ظاهر و باطن نظام یکی است اما شما فریبکار و شیاد هستید و مردم را گول زدید.»

اگر یادتان باشد در اوج اعتراضات سال گذشته، رهبری از افرادی که سکوت کردند، گلایه کردند. این گلایه از ما نیست بلکه این گلایه از امثال لاریجانی و ناطق‌نوری است. دلیل این سکوت همان تکان خوردن است.

به هیچ وجه اعتقاد ندارم که سرنگونی نظام یک گام به جلو است. یکی از سوالات ما در مورد اپوزیسیون این است که اگر شما به انقلاب 57 و سرنگونی رژیم شاه منتقد هستید و خواستار اصلاح آن نظام با بختیار هستید، چرا همین دیدگاه را درباره جمهوری اسلامی و اصلاح آن ندارید؟ اگر رفتار انقلابیون 57 بد بوده پس چرا شما در حال تکرار همان رفتارها هستید.

نظر شما