شناسهٔ خبر: 60461844 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

جاوید قربان اوغلی دیپلمات پیشین در گفت‌وگو با ستاره صبح:

اقدام نظامی علیه طالبان منطقی و عادلانه نیست

ستاره صبح:درگیری های روز شنبه نیروهای مرزی ایران با طالبان منجر به شهادت دو نفر از مرزبانان نیروهای مسلح و همچنین 2نفر مجروح شد.پس از این واقعه جانشین فرمانده فراجا و همچنین فرمانده نیروی زمینی ارتش به مناطق مرزی سفر کرده و امنیت مرزها را مورد بررسی قرار دادند.واکنش به این تحولات در فضای مجازی و نشست روز گذشته مجلس شورای اسلامی زیاد بود.به طوری که نماینده زابل در تذکر شفاهی خطاب به دولت گفت:«این همه وادادگی در برابر طالبان به چه دلیل است؟»البته کارشناسان از اقدام نظامی علیه طالبان حمایت نکرده و آن را به نفع منافع ملی کشور نمی دانند.در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتگویی با جاوید قربان اوغلی دیپلمات پیشین انجام داده که در ادامه می خوانید:

صاحب‌خبر -

  شما تا چه میزان اقدام نظامی علیه طالبان را به مصلحت منافع ملی می دانید؟به نظر شما جمهوری اسلامی در قبال نیروهای طالبان چه باید بکند؟
همواره در سیاست خارجی گزینه نظامی آخرین راه حل است.در دنیای دیپلماسی هیچگاه به اقدام نظامی به عنوان گزینه اول نگاه نمی شود.دیپلماسی برای حل مشکلات بین کشورها در همه جای دنیا به وجود آمده است.
اگر چنانچه اتفاقی هم رخ می دهد و برخورد نظامی شکل می گیرد بنده فکر نمی کنم اقدام نظامی عاقلانه باشد.
در دولت خاتمی زمانی که دیپلمات های ایرانی در مزار شریف ربوده شدند و به شهادت رسیدند افرادی در کشور پیشنهاد اقدام نظامی علیه افغانستان را مطرح کردند.آن زمان نیروهای نظامی در مرزهای شرقی متمرکز شدند و برخی می گفتند ایران هرات را اشغال کند.اما عقلای نظام با این طرح مخالفت کردند و این مخالفت کار درستی بود.
اقدام طالبان چه معاندانه و چه جاهلانه هرچه که باشد مصلحت منافع ملی اقتضاء نمی کند که ایران بلافاصله وارد درگیری نظامی شود.
اقدام نظامی یعنی شروع یک تنش در مرزهای ایران که به ضرر مردم ایران و افغانستان و به نفع همه کشورهای متخاصم با جمهوری اسلامی است.
در این گونه موارد لازم است صبورانه مسائل را حل کرد.بنده توصیه نمی کنم که اقدام نظامی علیه طالبان صورت گیرد.چنین عملی از عقلانیت سیاسی به دور است.
مسئله اقتدار نظام زمانی درست می شود که به گونه ای رفتار شود تا طرف مقابل جرات اینگونه رفتار را نداشته باشد.اگر طرف مقابل اقدامی انجام داد تا شما را به یک باتلاق بکشاند وارد شدن در آن بدست خود است اما خارج شدن از آن تقریبا محال است.

  به نظر شما در ارتباط با به رسمیت شناختن طالبان جمهوری اسلامی چه باید بکند؟
در زمانی که آمریکا از افغانستان خارج شد و طالبان قدرت را بدست گرفت مقاله ای را منتشر و توصیه هایی به دستگاه دیپلماسی کردم.در آنجا نوشتم به هیچ عنوان نباید طالبان را به رسمیت شناخت.کما اینکه دنیا هم این گروه را به رسمیت نمی شناسد.
وزیر خارجه اخیرا گفته است طالبان را به رسمیت نمی شناسیم اما از سوی دیگر سفارت دولت قانونی افغانستان را به طالبان تحویل می دهد و برای سفارت ایران در افغانستان سرپرست تعیین می کند.متاسفانه شاهد تناقض در حرف و عمل دستگاه دیپلماسی در قبال طالبان هستیم.
اگر دولت قصد دارد با طالبان رابطه برقرار کند دلایل آن را شرح دهد و اعلام کند که به رسمیت نمی شناسد اما برخی همکاری ها را با آنها انجام میدهد.این رفتار می تواند قابل قبول باشد.
وقتی کشوری اعلام می کند که دولتی را به رسمیت نمی شناسد حتی در آداب رفتاری با عناصر آن گروه هم باید دقت بالا به خرج دهد و با سایر مقامات کشورها متفاوت باشد.نباید برای مقامات طالبان حتی در دیدار های ناخواسته آغوش باز کرد و بعد گفت آنها را به رسمیت نمی شناسم.

  مسائل ایران با طالبان در مسئله حقابه چگونه ارزیابی می شود؟
در مسئله حقابه صورت مسئله به طور واضح مشخص نیست.قراردادی بین رژیم های گذشته دو کشور نوشته شده است.میزانی آبی که ایران باید دریافت کند در شرایط های مختلف متفاوت است.
مسئله آب بین کشورها همواره فنی،پیچیده و نیازمند کار کارشناسی دقیق است.نمی شود این مسائله را با تهدید حل کرد.اگر چنانچه ایران بخواهد در مسئله حقابه هیرمند در مقابل طالبان بایستد و با ادبیات رئیسی مطالبه مطرح شود تمام مردم افغانستان از تمام اقوام پشت طالبان قرار خواهند گرفت.حتی 8میلیون افغانی که در ایران زندگی می کنند ممکن است پشت طالبان قرار گیرند.سخنان رئیسی در سیستان و بلوچستان به لحاظ دیپلماتیک درست و پذیرفتنی نبود.چنین مشکلی را ایران با عراق و ترکیه هم دارد.مسئله آب بین دو کشور در سطح کارشناسان مربوطه باید مورد حل و فصل قرار گیرد.ورود رئیس جمهور می تواند چنین مسائلی را تبدیل به بحران کند.
اختلافات فنی بین دو کشور با روش های رسانه ای،تهدید و نظامی قابل حل نیست.البته منظور بنده این نیست که حق با طالبان است زیرا سند توافقنامه 1351 موجود است.
اکثر کسانی که در دستگاه دیپلماسی در دولت سیزدهم مستقر شده اند نه علم سیاست خارجی را بلد هستند و نه دیپلماسی را دقیق می دانند.کارشناسان وزارت خارجه اکثرا بازنشسته یا از کار برکنار شده اند.وزارت امور خارجه دچار فقر نیروی متخصص و کارآمد شده است.
در زمانی که ما در وزارت خارجه بودیم بخش حقوقی افراد متخصص در مسائل هوایی،آبی و مرزها وجود داشت که کارشناسان زبده ای بودند.نمی توان با سخنان غیر کارشناسانه کشور را به بحران کشاند.

  به نظر شما تعرض نیروهای طالبان به سمت مرزهای ایران خودسرانه است یا از دولت مرکزی دستور می گیرند؟
به نظر بنده ما شاهد یک دولت متمرکز و یکپارچه در افغانستان نیستیم.گرایش های مختلفی در طالبان وجود دارد.وقتی گفته می شود ایران طالبان را به رسمیت نمی شناسد نباید به گونه ای عمل کند که مردم افغانستان پشت سر طالبان قرار گیرند.زیرا طالبان در شرایط فعلی نماینده خواست مردم افغانستان نیست. پیش از طالبان نیروهایی در افغانستان حضور داشتند که به منافع ملی ایران نزدیک بودند اما به امید کار کردن با طالبان چنین نیروهایی را در افغانستان از دست دادیم.به نظر می رسد قدرت عاقله ای برای اینکه بتواند معضل پیچیده ای مانند طالبان را مدیریت کند در دستگاه دیپلماسی وجود ندارد.آنچه که دستگاه دیپلماسی در قبال طالبان انجام میدهد دارای تناقض است. بنابراین بنده توصیه می کنم که یک کمیته عاقل،دیپلمات،کارشناس مسائل افغانستان و منطقه تشکیل شود و بعد به دولت و دستگاه دیپلماسی راهکار ارائه دهد.
دولت خاتمی ماجرای مزار شریف را تدبیر کرد. زیرا کارشناسان عده ای سناریو های مختلف را بررسی کردند و تصمیم گیران نظام به درستی مسئله را درست حل کردند.

نظر شما