شناسهٔ خبر: 60360451 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

گفتاری متفاوت به یاد 5 مرزبان شهید

سرباز وظیفه کم‌سن‌وسال را لب مرز نفرستید

این یادداشت تحت تاثیر چهره‌های کودکانه و معصوم جوانانی است که لب مرز طعمه گرگ هایی شدند که برای رسیدن به منافع خود به هیچ‌کس رحم نمی‌کنند. نیرو بفرستید و آن نابه‌کاران را تار‌ومار کنید. اما نیروی کارآزموده نه سرباز وظیفه‌ای که پشت لب او هنوز سبز نشده.... به عکس‌ها نگاه کنید. دل آدم کباب می شود...

صاحب‌خبر -

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تصویر بچه‌های معصوم و کم سن وسالی که در مرز به دست قاچاقچیان قربانی شدند دست‌مایه تحلیل‌ها و تجلیل‌ها و حماسه‌سرایی‌ها شده و در عین حال اما این پرسش را هم برمی‌انگیزاند که چرا سربازانی که در مرز خدمت می‌کنند از فرزندان مقامات یا از خانواده‌های متمکن نیستند و هر چه خانواده شخص ضعیف‌تر یا اهل مناطق دورافتاده‌تر باشد احتمال خدمت او در مرز بیشتر است؟ 

سرباز وظیفه کم‌سن‌وسال را لب مرز نفرستید


این که از لحظۀ اعلام خبر کشته شدن این طفلک‌ها فیلم‌برداری کنند و سرکار خانم الهام چرخنده برای خانواده‌های داغ‌دار سخنرانی کند فرزندان‌شان را به آغوش خانواده‌های عمدتا فقیرشان بازنمی‌گرداند.


مشخص است که مسؤولیت این جنایت با تروریست‌هایی است که از مرز پاکستان وارد ایران شده بودند وآدم کشتند. محل حادثه هم برجک مرزبانی «مزه‌سر» در هنگ مرزی سراوان بوده: جایی در مرز ایران و پاکستان.


سه نفر از این بچه‌ها سرباز وظیفه بودند و دو نفر گروهبان یکم. یعنی آن سه نفر کم‌سن‌و‌سال تازه از پشت میز نیمکت مدرسه یا بی هیچ تجربه نظامی برخاسته و دفترچه گرفته و یک دوره بسیار کوتاه آموزشی دیده و یک‌راست اعزام شده‌اند به کجا؟ به مرز.


به قیافه‌ها نگاه کنید. بر چهره برخی هنوز مویی نرُسته است. بله، سه نفرشان سرباز وظیفه‌اند. گروهبان‌ها هم اگرچه جوان‌اند اما باز در محیط ارتش آموزش بیشتر دیده‌اند و در کادر نظامی ولو درجات پایین تعریف می‌شوند ولی از سن و صورت سربازان وظیفه مشخص است که چگونه طعمۀ گرگ شده‌اند.


پیکرهای هیچ‌یک به شهرهای بزرگ منتقل نشده چون بعید است جوانی از تهران یا تبریز و رشت سر از مرز درآورد دوران خدمت مقدس را آنجل سپری کند. خدمت سربازی هم در این دیار جلوۀ دیگری از عدالتی است که در تریبون ها فریاد می‌شود.


این که مرثیه سرایی کنیم یا یک تیم طلبه بفرستیم تا تضمین دهند آنها به شهادت رسیده ‌اند و به خانواده تسلا خاطر بدهند کافی نیست و چه بسا چنان که همکارمان نوشت مصداق تعرض به حریم خصوصی خانواده‌ها باشد. وقتی خبرنگاران ورزشی از مصاحبه با مربی کنار زمین منع شده اند چون تحت فشار عصبی است و  نشست خبری برپا می کنند تا قدری آرام گرفته و لیوان آبی نوشیده و بر اعصاب خود مسلط شده باشد چگونه با طلاب و دوربین به دست وارد خانه کسی شد که قرار است خبر کشته شدن جگرگوشه اش را بشنود؟ چی را می خواهید فیلن بگیرید؟ آوار شدن دنیا روی سرش را؟ از هر حادث‌ای می‌خواهید تفسیر ایدیولوژیک کنید؟


 واقعیت عیان و عریان این است که بچه های کم سن وسال را فرستاده‌ایم لب مرز تا مرزبانی کنند و سوداگران مرگ آنها را کشته‌اند. جنایت کاری آنان منکر این واقعیت نیست که این عرصه، نیروی ماهرتری می‌طلبد.


نمی‌خواهم بگویم سربازان وظیفه شهرهای بزرگ را هم لب مرز بفرستید. نه. تهرانی و رشتی و شیرازی هم لب مرز برود برای این کار ماهر نیست.


بچه‌های کم سن وسال را لب مرز و به جنگ گرگ‌ها نفرستید چون اگر اتفاق بدی بیفتد که افتاد تفاوتی ندارد سخنران مراسم الهام چرخنده باشد یا ابوالقاسم پاینده.


راستی خوب است آماری هم گرفته شود تا بدانیم سربازان وظیفه که درمرز و نقاط خطرناک خدمت می‌کنند از چه خانواده‌هایی برخاسته‌اند.


یادش به خیر روزگاری رسم بود که هر گاه از مقامی می پرسیدند اهل موسیقی هست یا نه برای خالی نبودن عریضه می گفت شجریان و البته این مربوط به قبل 88 است و از صاحب منصبی که دوران مسوولیت او رو به پایان بود هم وقتی می‌پرسیدند بعد از آن به چه کاری مشغول خواهید شد با تواضعی غالبا تظاهری  می‌گفت مهم خدمت است هر جا باشد. حتی در پادگانی مرزی.


عین این جمله را یک بار آقای ناطق نوری هم گفت و دیگران نیز ولی نه خود مسؤولان حاضرند به پادگان مرزی بروند و نه هیچ یک از فرزندان آنان لب مرز خدمت می‌کنند.


  اشتباه نشود، این یک یادداشت درباره خدمت اجباری نیست که مثل حجاب اجباری حیثثیتی شده است.


دربارۀ ممانعت سربازی از تشکیل خانواده هم نیست تا کسانی که به فرزندآوری تشویق می‌کنند تدبیری بیندیشند. خیلی از دخترها منتظر ازدواج با پسری هستند که خدمت نرفته. خیلی از جوانان که دوست دارند به ایران برگردند به خاطر سربازی برنمی‌گردند.


یکی از دلایل جدی نارضایتی جوانان همین خدمت سربازی است که احساس اتلاف وقت و تحقیر به جوانانی می‌دهد که مدرک لیسانس وفوق لیسانس آنها را به هیچ می‌گیرند و می‌گوید پا بکوب و اطاعت کن.


هر چند همان‌هایی که وقت‌شان در این پادگان‌ها تلف می شود حالا خدا را شکر می‌کنند که دست‌کم جان‌شان در امان است و طعمه گرگ‌های لب‌مرز نمی‌شوند.


این یادداشت تحت تاثیر چهره‌های کودکانه و معصوم جوانانی است که لب مرز طعمه گرگ هایی شدند که برای رسیدن به منافع خود به هیچ‌کس رحم نمی‌کنند.


نیرو بفرستید و آن نابه‌کاران را تار‌ومار کنید. اما نیروی کارآزموده نه سرباز وظیفه‌ای که پشت لب او هنوز سبز نشده.... به عکس‌ها نگاه کنید. دل آدم کباب می شود...