لیبرالیسم از دو نگاه
موسی غنی نژاد در شروع این مناظره با اشاره به سو تفاهمها درباره لیبرالیسم گفت: از ابتدای انقلاب این مفهوم به عنوان ناسزای بهکاربرده شد و بسیاری از آن دوری میکردند. به همین دلیل من در دهه ۷۰ باهدف آغاز گفتگو درباره مفهوم لیبرالیسم خود را لیبرال نامیدم که معادل ایرانی طرفداری از آزادیخواهی است. لیبرالیسم به معنای بی بند و باری نیست. مفهوم آزادی و سرریز آن در زندگی هر فرد به معنای ثروت و رفاه بیشتر است. لیبرالیسم ریشه اندیشه مدرن است. ریشههای اولیه لیبرالیسم زمانی شروع شد که کلیسا گفت من علاوه بر آخرت متولی دنیا نیز هستم و این تبدیل به یک چالش شد. ابتدا ویلیام احکامی به پاپ اعتراض کرد او معتقد بود کلیسا متولی دنیا و آخرت نیست، چون خداوند به همه عقل یکسان داده تا بشر با مطالعه کتاب آسمانی خودش راه درست را تشخیص دهد. بعدازاین اعتراض بود که بحث فردیت عنوان شد. سپس جان لاک در قرن ۱۷ در ادامه اندیشه فردگرایی عنوان کرد که خداوند به انسان حق حیات و آزادی داده و انسان دیگری حق نقض این دو مورد علیه دیگر افراد را ندارد. در آخر آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل عنوان کرد انسان در تلاش آزادانه خود برای معیشت خود، ثروت را خلق میکند و آزادی دلیل خلق ثروت و رفاه بیشتر برای مردم است. لائیک و سکولار دو مفهوم متفاوت است و تنها دو کشور ترکیه و فرانسه در حال حاضر لائیک هستند. اما ایده حکومت قانون در اندیشه لیبرالیسم از توحید برگرفتهشده است. مهمترین فیلسوفهای لیبرال ریشههای دینی دارند. در مقابل علیزاده گفت: لیبرالیسم در واکنش به الهیات نبوده است بلکه این عقیده در واکنش به دسترسی منابعی بود که در ایران به نام انفال شناخته میشود. لیبرالیسم با علم کردن مالکیت خصوصی در مقابل اندیشهای بود که تصور میکرد جنگل و اموالی مانند معادن نباید در اختیار مالکیت خصوصی قرار بگیرد. لیبرالیسم دو دسته دارد. لیبرالیسمی که معتقد به مالکیت خصوصی است و لیبرالیسمی که در کنار فرد چشم خود را به جامعه نمیبندد و اعتقاد دارد باید از کم برخورداران و اقشار کمدرآمد حمایت کرد.
ریشه فساد در ایران
به دهه ۶۰ بازمیگردد
غنی نژاد گفت: ما در ایران میخواهیم همه چیز را خودمان بسازیم. ما میخواهیم فرهنگ، اقتصاد و … مهندسی کنیم. در سال ۶۸ باده سال اقتصاد دستوری، هاشمی رفسنجانی را مجبور به اصلاحات کرد.
در آن دوره در سوپرمارکتها کنسرو پیدا نمیشد و ۵۰ درصد کسری بودجه داشتیم. فساد در اقتصاد ایران در دهه ۶۰ به علت اقتصاد دستوری و دولتی شکل گرفت.
خصوصیسازی یا آزادسازی اقتصاد
غنی نژاد گفت: من در سال ۱۳۷۱ در مجله ایران نوشتم مقدمه اصلاحات اقتصادی آزادسازی است نه خصوصیسازی. اصلاحات اصلی توسط خاتمی و چپهایی که حالا اصلاحطلب شده بودند رخ داد. وقتی شما در جامعهای هستید که با دستور اداره میشود کاری با مفهوم مدرن نمیتوانید انجام دهید. ما در کشور اقتصاد دستوری و سرمایهداری رفاقتی داریم و چیزی که نداریم اقتصاد بازار است. در مقابل علیزاده گفت: گفتند خصوصیسازی کنید لیبرال دموکراسی میآید و مشکلات حل میشود، ولی الآن چین لیبرال دموکراسی نیست، اما دارد از آمریکا پیشی میگیرد. تفکر شما جامعه را اتمیزه کرد لیبرالیسمی که میگوید سهم من حق من نفع من تفکر شما دولت-ملت سازی و توسعه ملی را در دهه هفتاد زمین زد.
لیبرالیسم در ایران شوخی است
غنی نژاد گفت: در اقتصادی که بازارهایش دستوری است، کدام بازار کار میکند؟ دولت تمام بازارها را بههمریخته است. لیبرالیسم در ایران شوخی است. چطور می گویید لیبرالیسم ایران را بدبخت کرده؟ ما بخش خصوصی نداریم و خصولتی داریم. من طرفدار خصوصیسازی بودم، اما بعداً فهمیدم خصوصیسازی در ایران همهاش بازی است و دولت پشت آن است. اسم آن را هم واگذاری گذاشتهاند. واگذاری به کی؟ به عمه، خاله و دایی؟ جزو معدود بازارها و صنایعی که دولت در آن دست نبرد صنعت شکلاتسازی بود و این از معدود صنایع موفق ایران هم هست. لیبرالیسم یعنی دولت سربهسر مردم نگذارد. به همه دستور ندهد. لیبرالیسم یعنی حکومت قانون. حتی فرهنگ ماهم دستوری است. مشکل ما این است که همه چیز دست دولت است و دولت ناکارآمد است. وظیفه دولت برقراری حکومت قانون است. کجا در مملکت ما قانون اجرا میشود؟ دولت وظیفه خودش را انجام نمیدهد و کارهای دیگری میکند. صنعت اتومبیل ما که ۵۰ سال است از آن حمایت میکنند پدر مصرفکننده رو درآورده، میگویند اشتغال و… چه میشود! این اجحاف در حق ملت است. مردم نیاز به آزادی دارند. آزادی در اقتصاد، آزادی در سیاست، آزادی در فرهنگ. ما ۵۰ سال حمایت کردیم، قرار است تا ۱۰۰ سال دیگر هم حمایت کنیم؟ وقتی از آزادی صحبت میشود میگویند بحث سیاسی شد، از اقتصاد حرف بزنید. اقتصاد دستوری چطور میتواند لیبرال باشد؟
مسکن
در مقابل علیزاده گفت: بازار مسکن ایران مثال نقض صحبتهای آقای غنی نژاد است. ۵۱ درصد در تهران بدون خانهاند. یکی از اثرات نئولیبرالیسم مقررات زدایی است. دولت در دهه ۶۰ وظیفه تأمین مسکن داشت. شما سلب مسئولیت کردید از آن. قصههای شما سه دهه است ذهن سیاستمداران ایران را مسموم کرده است.