گروه سیاسی: ترکیه شاهد برگزاری انتخاباتی با مشارکت تاریخی مردم بود. پس از این انتخابات، فضای سیاسی در کشور به سمتوسویی رفته که گفته میشود ایرانیان نیز آرزوی روزی را دارند که شاهد انتخاباتی پرشور مانند آنچه در ترکیه رخ داد، باشند.
روزنامه هم میهن در این مورد با صادق زیبا کلام گفتگویی کرده که در ادامه می خوانید:
از روز یکشنبه که دور اول انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه برگزار شد و شاهد مشارکت تاریخی مردم این کشور در انتخابات بودیم، این بحث در فضای سیاسی کشورمان به وجود آمد که کاش ما هم شاهد چنین انتخاباتی باشیم. آیا با توجه به سازوکارهای حاکم، ایران امکان برگزاری چنین انتخاباتی را دارد؟
اگر بخواهم به صورت کوتاه جواب دهم، باید بگویم خیر، چنین امکانی وجود ندارد. واقعیت امر این است که ترکیه سالها از نظر دموکراسی از ما در ایران جلوتر است.
اساسا نفس اینکه یک نفر به اسم آقای رجبطیباردوغان که دو دوره رئیسجمهور بوده است و بیش از دو دهه است قدرت را در اختیار دارد، مجبور شود تن به رقابت سیاسی اینچنینی دهد که ۴۵ درصد رایدهندگان بیایند و به رقیب او رای دهند، این اساسا نشاندهنده دموکراتیک بودن ترکیه در مقایسه با ایران است که در این کشور، ساختار قدرت میتواند به این شکل مورد چالش قرار بگیرد.
این مسئله به نظرم نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد. یعنی صرفنظر از اینکه آقای قلیچداراوغلو چه میگوید و کدام جریان سیاسی را رهبری میکند، اینکه قدرت به او اجازه میدهد آزادانه فعالیت کند و از طریق صندوق رای، اردوغان را که قدرت را در اختیار دارد، به چالش بکشد موضوع مهمی است و نشاندهنده این است که این کشور گامهای موفقی را در مسیر توسعه سیاسی برداشته است.
صدالبته که ترکیه، نروژ و سوئیس و سوئد نیست، ترکیه حتی به پای هند و ژاپن هم نمیرسد، اما واقع مطلب این است که قدرت در ترکیه بعد از دو دهه میتواند مورد چالش قرار بگیرد.
همینقدر که یک عده میتوانند پای صندوق بروند و به رقیب کسی رای دهند که دو دهه قدرت را در اختیار داشته است، به نظر من این نشانه حداقلی از توسعه سیاسی به شمار میرود. از این کلیت که عبور کنیم، میبینیم که آقای اردوغان به یک نحوی نماد اقتدارگرایی در ترکیه محسوب میشود.
اردوغان نماد این مسئله است که قدرت باید در دست یک نفر باشد؛ فردی است که آزادی مطبوعات و بیان را در کشورش مورد محدودیت قرار میدهد و فردی است که سعی دارد در کار قوه قضائیه دخالت کند. اینکه چنین آدمی توسط قلیچداراوغلو مورد چالش قرار بگیرد موضوع مهی است.
در مقابل اردوغان، رقیبی قرار دارد که برخلاف او حرف میزند، میگوید قدرت ریاستجمهوری را کم خواهد کرد و بخشی از این قدرت را به پارلمان واگذار میکند و سعی خواهد داشت در قوه قضائیه دخالت نکند و آزادی بیان و مطبوعات را به سطح مطلوبی برگرداند.
این مسائل سیاسی، اجتماعی و آزادیهای مدنی است که اردوغان را به چالش کشیده است، وگرنه پرونده او خیلی هم از نظر اقتصادی بد نبوده است و اردوغان ادامهدهنده مسیری است که این کشور را از نظر اقتصادی تبدیل به مهمترین کشور منطقه کرده است. طبقه متوسط جامعه در ترکیه وضعیت اقتصادی بهتری در دوران اردوغان پیدا کردهاند.
همینکه در این کشور توانستند رأس قدرت را به واسطه عملکرد مدنیای که داشتهاند، مورد چالش قرار دهند، موفقیت بزرگی برای ترکیه محسوب خواهد شد. در یک کلام به نظر من دموکراسی ترکیه در این انتخابات اخیر سربلند بیرون آمد.
پس از برگزاری انتخابات ترکیه، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان این انتخابات را «نشانه مردمسالاری» خطاب کرد. سوال این است که اگر حضور ۸۸ درصدی، نشانه مردمسالاری است، پس مشارکت ۴۸ درصدی در انتخابات آخر ریاستجمهوری در کشورمان نشانه چیست؟
در موضوع انتخابات ریاستجمهوری که در خرداد ۱۴۰۰ اتفاق افتاد، اساسا تنها چیزی که در آن مطرح نبود، مسئله رقابت بود. در ترکیه دلیل دیگر موفقیت انتخابات این بود که رقابت جدی وجود داشت.
اما دو سال پیش در ایران رقابتی وجود نداشت، تمام سیستم برای حمایت و پشتیبانی از یک نامزد به نام ابراهیم رئیسی جمع شده بودند و افرادی که میتوانستند آقای رئیسی را مورد چالش قرار دهند، حذف شده بودند و حتی علی لاریجانی که سالها رئیس مجلس و رئیس صداوسیما و پیش از آن وزیر بوده، حتی او هم تحمل نشد و کنار گذاشته شد که مبادا رقابتی برای آقای رئیسی به وجود بیاید.
در مقایسه با ترکیه ما نمیتوانیم روی رقابت سال ۱۴۰۰ ایران، اسم انتخابات کامل و پرشور بگذاریم، ما شاهد نمایش ضعیفی از یک انتخابات در ایران بودیم.
راهکارهایی که میتوانیم حداقل به انتخابات ترکیه نزدیک شویم، چیست؟
ما هم انتخابات شبیه به ترکیه را داشتهایم، من انتخابات ریاستجمهوری در کشور خودمان در سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ را چیزی شبیه به ترکیه میبینم.
در این انتخاباتها مردم به نامزدی رأی دادند که مورد نظر سیستم نبود و به عبارتی میگفتند که نامزد رقیب آنها، فردی است که سیستم تمایل دارد رئیسجمهور کشور شود.
در سال ۷۶ آقای خاتمی و در سالهای ۹۲ و ۹۶ آقای روحانی نامزدهایی بودند که سیستم به آنها تمایلی نداشت و در مقابل آقایان ناطقنوری، قالیباف و رئیسی بودند که سیستم تمایل داشت آنها به قدرت برسند، اما مردم فردی را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کردند که برخلاف نظر مجموعه سیستم بود.
ما در ایران چنین انتخاباتی داشتهایم و این موضوع را تجربه کردهایم، اما واقعیت امر این است که هر چقدر به جلو آمدیم و زمان سپری شده است، به جای اینکه در ایران انتخابات معنا و مفهوم جدیتری پیدا کند، متاسفانه شاهد این هستیم که انتخابات تشریفاتیتر شده که نمونه بارز آن در سال ۱۴۰۰ و در انتخابات ریاستجمهوری مشاهده شد.
اگر همینطور و با همین روند جلو برویم، یقیناً انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ۱۴۰۲ هم چیزی شبیه به انتخابات ریاستجمهوری خرداد سال ۱۴۰۰ خواهد شد و انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در سال ۱۴۰۴ هم شاید حتی کمرمقتر از انتخابات دو سال قبل شود و شاهد مشارکتی شاید پایینتر از ۱۴۰۰ باشیم.
به غیر از یک نفر، چهرههایی که در انتخابات ترکیه بودند با حمایت تشکیلاتی وارد انتخابات شدند. با توجه به اینکه ایران و ترکیه تقریباً در یک مقطع زمانی وارد روند مدرنتیه شدهاند، چرا ترکیه به این نقطه از روند انتخابات رسید و ما الان در ایران آرزوی چنین چیزی را داریم؟
دلیل این است که متاسفانه ساختار سیاسی ما بهصورت منظم از وضعیت رقابتی دور شده است. ما در ایران نهتنها انتخاباتی مثل ترکیه نداریم، حتی وضعیتی مثل پاکستان هم نداریم. هفته گذشته که انتخابات ترکیه بود، اتفاق بسیار مهمی در پاکستان افتاد که جالب توجه و بررسی است.
در این کشور نظامیان آمدند و آقای عمرانخان را بازداشت کردند. وقتی تظاهرات مردمی به راه افتاد، قوه قضائیه دخالت کرد و رای به آزادی آقای عمرانخان داد. این سوال پیش خواهد آمد، شما میتوانید تصور کنید که در ایران این اتفاق بیفتد که نهادهای نظامی و امنیتی بیایند یک نفر را بازداشت کنند و قوه قضائیه ۴۸ ساعت بعد بیاید و رای دهد که باید این فردی که بازداشت شده، آزاد شود؟
این را میخواهم بگویم که حتی پاکستان هم خیلی جلوتر از ما است؛ بنابراین باید امیدوار باشیم که روزی به شرایط سیاسی پاکستان و ترکیه برسیم، اما نمیدانم واقعا روزی به کشورهای غربی یا آسیای شرقی خواهیم رسید یا خیر. شاید نوه و نتیجههای ما به شرایط انتخابات هند و ژاپن برسند و برگزاری چنین انتخاباتی را تجربه کنند.
روزنامه هم میهن در این مورد با صادق زیبا کلام گفتگویی کرده که در ادامه می خوانید:
از روز یکشنبه که دور اول انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه برگزار شد و شاهد مشارکت تاریخی مردم این کشور در انتخابات بودیم، این بحث در فضای سیاسی کشورمان به وجود آمد که کاش ما هم شاهد چنین انتخاباتی باشیم. آیا با توجه به سازوکارهای حاکم، ایران امکان برگزاری چنین انتخاباتی را دارد؟
اگر بخواهم به صورت کوتاه جواب دهم، باید بگویم خیر، چنین امکانی وجود ندارد. واقعیت امر این است که ترکیه سالها از نظر دموکراسی از ما در ایران جلوتر است.
اساسا نفس اینکه یک نفر به اسم آقای رجبطیباردوغان که دو دوره رئیسجمهور بوده است و بیش از دو دهه است قدرت را در اختیار دارد، مجبور شود تن به رقابت سیاسی اینچنینی دهد که ۴۵ درصد رایدهندگان بیایند و به رقیب او رای دهند، این اساسا نشاندهنده دموکراتیک بودن ترکیه در مقایسه با ایران است که در این کشور، ساختار قدرت میتواند به این شکل مورد چالش قرار بگیرد.
این مسئله به نظرم نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد. یعنی صرفنظر از اینکه آقای قلیچداراوغلو چه میگوید و کدام جریان سیاسی را رهبری میکند، اینکه قدرت به او اجازه میدهد آزادانه فعالیت کند و از طریق صندوق رای، اردوغان را که قدرت را در اختیار دارد، به چالش بکشد موضوع مهمی است و نشاندهنده این است که این کشور گامهای موفقی را در مسیر توسعه سیاسی برداشته است.
صدالبته که ترکیه، نروژ و سوئیس و سوئد نیست، ترکیه حتی به پای هند و ژاپن هم نمیرسد، اما واقع مطلب این است که قدرت در ترکیه بعد از دو دهه میتواند مورد چالش قرار بگیرد.
همینقدر که یک عده میتوانند پای صندوق بروند و به رقیب کسی رای دهند که دو دهه قدرت را در اختیار داشته است، به نظر من این نشانه حداقلی از توسعه سیاسی به شمار میرود. از این کلیت که عبور کنیم، میبینیم که آقای اردوغان به یک نحوی نماد اقتدارگرایی در ترکیه محسوب میشود.
اردوغان نماد این مسئله است که قدرت باید در دست یک نفر باشد؛ فردی است که آزادی مطبوعات و بیان را در کشورش مورد محدودیت قرار میدهد و فردی است که سعی دارد در کار قوه قضائیه دخالت کند. اینکه چنین آدمی توسط قلیچداراوغلو مورد چالش قرار بگیرد موضوع مهی است.
در مقابل اردوغان، رقیبی قرار دارد که برخلاف او حرف میزند، میگوید قدرت ریاستجمهوری را کم خواهد کرد و بخشی از این قدرت را به پارلمان واگذار میکند و سعی خواهد داشت در قوه قضائیه دخالت نکند و آزادی بیان و مطبوعات را به سطح مطلوبی برگرداند.
این مسائل سیاسی، اجتماعی و آزادیهای مدنی است که اردوغان را به چالش کشیده است، وگرنه پرونده او خیلی هم از نظر اقتصادی بد نبوده است و اردوغان ادامهدهنده مسیری است که این کشور را از نظر اقتصادی تبدیل به مهمترین کشور منطقه کرده است. طبقه متوسط جامعه در ترکیه وضعیت اقتصادی بهتری در دوران اردوغان پیدا کردهاند.
همینکه در این کشور توانستند رأس قدرت را به واسطه عملکرد مدنیای که داشتهاند، مورد چالش قرار دهند، موفقیت بزرگی برای ترکیه محسوب خواهد شد. در یک کلام به نظر من دموکراسی ترکیه در این انتخابات اخیر سربلند بیرون آمد.
پس از برگزاری انتخابات ترکیه، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان این انتخابات را «نشانه مردمسالاری» خطاب کرد. سوال این است که اگر حضور ۸۸ درصدی، نشانه مردمسالاری است، پس مشارکت ۴۸ درصدی در انتخابات آخر ریاستجمهوری در کشورمان نشانه چیست؟
در موضوع انتخابات ریاستجمهوری که در خرداد ۱۴۰۰ اتفاق افتاد، اساسا تنها چیزی که در آن مطرح نبود، مسئله رقابت بود. در ترکیه دلیل دیگر موفقیت انتخابات این بود که رقابت جدی وجود داشت.
اما دو سال پیش در ایران رقابتی وجود نداشت، تمام سیستم برای حمایت و پشتیبانی از یک نامزد به نام ابراهیم رئیسی جمع شده بودند و افرادی که میتوانستند آقای رئیسی را مورد چالش قرار دهند، حذف شده بودند و حتی علی لاریجانی که سالها رئیس مجلس و رئیس صداوسیما و پیش از آن وزیر بوده، حتی او هم تحمل نشد و کنار گذاشته شد که مبادا رقابتی برای آقای رئیسی به وجود بیاید.
در مقایسه با ترکیه ما نمیتوانیم روی رقابت سال ۱۴۰۰ ایران، اسم انتخابات کامل و پرشور بگذاریم، ما شاهد نمایش ضعیفی از یک انتخابات در ایران بودیم.
راهکارهایی که میتوانیم حداقل به انتخابات ترکیه نزدیک شویم، چیست؟
ما هم انتخابات شبیه به ترکیه را داشتهایم، من انتخابات ریاستجمهوری در کشور خودمان در سال ۷۶، ۹۲ و ۹۶ را چیزی شبیه به ترکیه میبینم.
در این انتخاباتها مردم به نامزدی رأی دادند که مورد نظر سیستم نبود و به عبارتی میگفتند که نامزد رقیب آنها، فردی است که سیستم تمایل دارد رئیسجمهور کشور شود.
در سال ۷۶ آقای خاتمی و در سالهای ۹۲ و ۹۶ آقای روحانی نامزدهایی بودند که سیستم به آنها تمایلی نداشت و در مقابل آقایان ناطقنوری، قالیباف و رئیسی بودند که سیستم تمایل داشت آنها به قدرت برسند، اما مردم فردی را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کردند که برخلاف نظر مجموعه سیستم بود.
ما در ایران چنین انتخاباتی داشتهایم و این موضوع را تجربه کردهایم، اما واقعیت امر این است که هر چقدر به جلو آمدیم و زمان سپری شده است، به جای اینکه در ایران انتخابات معنا و مفهوم جدیتری پیدا کند، متاسفانه شاهد این هستیم که انتخابات تشریفاتیتر شده که نمونه بارز آن در سال ۱۴۰۰ و در انتخابات ریاستجمهوری مشاهده شد.
اگر همینطور و با همین روند جلو برویم، یقیناً انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ۱۴۰۲ هم چیزی شبیه به انتخابات ریاستجمهوری خرداد سال ۱۴۰۰ خواهد شد و انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در سال ۱۴۰۴ هم شاید حتی کمرمقتر از انتخابات دو سال قبل شود و شاهد مشارکتی شاید پایینتر از ۱۴۰۰ باشیم.
به غیر از یک نفر، چهرههایی که در انتخابات ترکیه بودند با حمایت تشکیلاتی وارد انتخابات شدند. با توجه به اینکه ایران و ترکیه تقریباً در یک مقطع زمانی وارد روند مدرنتیه شدهاند، چرا ترکیه به این نقطه از روند انتخابات رسید و ما الان در ایران آرزوی چنین چیزی را داریم؟
دلیل این است که متاسفانه ساختار سیاسی ما بهصورت منظم از وضعیت رقابتی دور شده است. ما در ایران نهتنها انتخاباتی مثل ترکیه نداریم، حتی وضعیتی مثل پاکستان هم نداریم. هفته گذشته که انتخابات ترکیه بود، اتفاق بسیار مهمی در پاکستان افتاد که جالب توجه و بررسی است.
در این کشور نظامیان آمدند و آقای عمرانخان را بازداشت کردند. وقتی تظاهرات مردمی به راه افتاد، قوه قضائیه دخالت کرد و رای به آزادی آقای عمرانخان داد. این سوال پیش خواهد آمد، شما میتوانید تصور کنید که در ایران این اتفاق بیفتد که نهادهای نظامی و امنیتی بیایند یک نفر را بازداشت کنند و قوه قضائیه ۴۸ ساعت بعد بیاید و رای دهد که باید این فردی که بازداشت شده، آزاد شود؟
این را میخواهم بگویم که حتی پاکستان هم خیلی جلوتر از ما است؛ بنابراین باید امیدوار باشیم که روزی به شرایط سیاسی پاکستان و ترکیه برسیم، اما نمیدانم واقعا روزی به کشورهای غربی یا آسیای شرقی خواهیم رسید یا خیر. شاید نوه و نتیجههای ما به شرایط انتخابات هند و ژاپن برسند و برگزاری چنین انتخاباتی را تجربه کنند.