به گزارش مشرق، مشارکت بالای مردم ترکیه در انتخابات ریاستجمهوری این کشور، فرصت و بهانهای در اختیار نیروهای موسوم به اصلاحطلبی در ایران قرار داد تا از سر طعنه و سهمخواهی، ترکیه را نمونهای پیشرو از دموکراسیخواهی و ایران را نمونهای جامانده از مردمسالاری در منطقه غرب آسیا معرفی کنند. اصلاحطلبان که در پس و پشت طعنههایشان، حظ و لذت وافر از «اسلامگرایی سکولار» در ترکیه مستتر است، چگونه در آنچه نظام را متهم میکنند، از قضا خودشان نقش فاعلیت نخست را دارند و به همین مناسبت، به جای شاکی، باید بر صندلی متهم نشسته و به ملت پاسخ بدهند. اصلاحطلبان، انتخابات ترکیه را چگونه دستاویز قرار دادند و چرا سیاستورزی آنها به رادیکالیسم سیاسی از جنس ۸۸ منجر میشود.
انتخابات ریاستجمهوری ترکیه، بهانه و دستاویز مناسبی در اختیار اصلاحطلبان قرار داد تا ضمن مقایسه میزان مشارکت مردم ایران در دو انتخابات اخیر (مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم) با میزان مشارکت مردم همسایه غربی (قریب ۹۰ درصد)، نظام را به ضدیت با مظاهر جمهوریت و مردمسالاری متهم کنند. عباس عبدی در اینباره مدعی شد: «امروز ترکیه و مردم آن برنده واقعی این انتخابات بود. راهحل نجاتبخش ایران، برگزاری چنین انتخاباتی است، نه کاریکاتوری به نام انتخابات ۱۴۰۰. قدرت واقعی حکومت اینجاست. افتخار حکومت و دولت ترکیه است.» عمادالدین باقی نیز مدعی شد: «وقتی در خبرها می بینم در ترکیه نظارت استصوابی وجود ندارد، رقبای جدی حضور دارند و با میزان مشارکت ۹۳.۶ درصد در انتخابات، رکورد مشارکت را شکستند و کشورشان را در دنیا آبرومند کردند، برای خودمان احساس سرشکستگی میکنم.» محمدرضا عارف نیز انتخابات ترکیه را نمونهای توسعهیافته از دموکراسی و مشارکت دانست و مدعی شد: «آنچه در انتخابات اخیر کشور دوست، برادر و همسایه با جمعیت اکثریت مسلمان شاهدیم، بیش از هر چیز نشاندهنده آن است که از طرفی میتوان به سنتها و ارزشهای دینی پایبند بود و از سویی میتوان دستاوردهای بشر در عرصههای مدرنیته و مدرنیزاسیون را پذیرفت.» نماینده مجلس دهم افزود: «باید تصمیماتی بزرگی در عرصه سیاست کشور گرفته شود، وگرنه صرفا باید با نگاه حسرتآلود، انتخاباتی نظیر انتخابات ترکیه را نظارهگر بود.»
تلخ شدن جشن دموکراسی در سال ۸۸
آنچه آمد، مشت نمونه خروار از اظهارات اصلاحطلبان درباره انتخابات ترکیه بود. اما اصلاحطلبان چگونه میتوانند مدعی دموکراسیخواهی باشند، درحالیکه دموکراسی برای آنها صرفا ابزاری صرف و بیشأن و منزلت برای رسیدن به قدرت است و چنانچه رأی اکثریت مردم به سبد آنها ریخته نشود، به سادگی زیر میز بازی میزنند و مردمسالاری را لگدکوب میکنند. برای پاسخ به این پرسش، لازم نیست راه دوری برویم، بلکه رفتار اصلاحطلبان در انتخابات مختلف، راهنمای ما خواهد بود. در شرایطی که انتخابات ریاستجمهوری در سال ۸۸، رکورد حضور و مشارکت تودههای مردم، نه در تاریخ پس از انقلاب اسلامی، بلکه در همه کشورهای مدعی دموکراسی را شکست، قاطبه اصلاحطلبان مدعی تقلب شدند و جشن مردمسالاری را تلخ کردند. ادعای بیپایه و اثبات نشده «تقلب» نشان داد که دغدغه اصلاحطلبان، اساسا دموکراسی نیست، بلکه دلمشغولی آنها صرفا «بودن در قدرت» است و چنانچه دموکراسی ابزاری جهت نیل به این هدف نشود، حاکمیت مردم را به آسانی زیر پا له میکنند. در ادوار دیگر نیز به مجرد اینکه اصلاحطلبان (چپهای سابق)، بوی پیروزی را از انتخابات استشمام نکردند، زیر میز بازی زدند و مدعی اقتدارگرایی سیستم، اضمحلال جمهوریت و استقرار حکومت اسلامی به نفع یک گروه اقلیت شدند. انتخابات مجلس چهارم، مجلس هفتم، مجلس نهم، مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم، نمونههای دیگری از رویکردهای دوگانه اصلاحطلبان در قبال دموکراسی بوده است.
یکی از دلایل قهر مردم، شما هستید
با توجه به ادعاهای غلط و بیپایه اصلاحطلبان درباره رویکرد کلی نظام در قبال «رأی مردم» و سلیقهای برخورد کردن جریان اصلاحات با جمهوریت و مردم سالاری، باید این گزاره را مطرح کرد که از قضا یکی از دلایل کسری حضور مردم در انتخابات چهار سال اخیر، خود اصلاحطلبان هستند. نیروهای موسوم به اصلاحطلبی با عملکرد نامناسب اقتصادی و اجرایی، موجب دلسری و نا امیدی مردم شدند اما بعد، شروع به اتهام زدن به نظام کردند.
وقتی این بمباران فکری و تبلیغاتی، در مقام عمل به صورت عدم استقبال مردم از صندوقهای رأی درمیآید، اصلاحطلبان به جای اینکه رویکرد غیر صادقانه خود به دموکراسی و سیاست را نقد کنند، طلبکارانه حاکمیت را مورد هجمه قرار میدهند و مدعی میشوند که سیاستهای کلان، موجب قهر مردم میشود. این در حالی است که عامل اصلی در بروز برخی رفتارها از سوی مردم، خود اصلاحطلبان هستند.
نوعثمانی یا دموکراسی؟
اصلاحطلبان در حالی این روزها از دموکراسی در ترکیه و مشارکت بالای مردم این کشور در انتخابات ریاستجمهوری، ذوق زده شدهاند که سالهاست سیستم سیاسی تحت اراده اردوغان را به «نوعثمانیگرایی» متهم میکنند. اصلاحطلبان به خصوص پس از اصلاحات قانون اساسی در ترکیه (فروردین ۱۳۹۶) مدعی شدند که اردوغان، سلطان جدید ترکیه است که سودای احیای امپراتوری عثمانی را دارد و با تجمیع قدرت در ریاستجمهوری و القای نخستوزیری، دموکراسی در سرزمین آتاتورک را تضعیف کرده است. اظهار شوق اصلاحطلبان نسبت به دموکراسی در ترکیه (بعد از متهم کردن سیستم سیاسی ترکیه به احیای نظم سلطانی) نشان میدهد تا چه اندازه رویکرد تحلیلی ایشان، ظاهربینانه، واقعیتزده و سطحینگرانه است.
به دنبال امتیازگیری در اسفند ۱۴۰۲
البته طعنههای اخیر اصلاحطلبان به نظام و به رخ کشیدن انتخابات ترکیه، جدای از اینکه ریشه در تعلق خاطر ایشان به «اسلامگرایی سکولار» در ترکیه دارد، از هدف ایشان برای امتیازگیری در انتخابات فراروی مجلس نیز آب میخورد. اصلاحطلبان به خوبی میدانند به واسطه ضعف پایگاه اجتماعی و بغرنجی جایگاه در ساختار رسمی، در انتخابات مجلس دوازدهم شانسی برای حضور مستقل ندارند، نمیتوانند نوستالژی مجلس ششم را زنده کنند و در نهایت باید به تکهای ناگزیر برای ائتلاف با جریان راست میانه تبدیل شوند. به همین دلیل اصلاحطلبان با بزرگنمایی از انتخابات ترکیه و تحت فشار قرار دادن وجهه نظام نزد افکار عمومی، در تلاش هستند از نظام امتیاز بگیرند و بتوانند خود را به عنوان تنها آلترناتیو جهت رونق دادن به انتخابات، جا بیندازند. هدفی که بعید است به آن دست یابند. در این میان امیدواریم مدعیان آموزگاری دموکراسی، این درس را از انتخابات ترکیه بیاموزند که نامزدهای انتخابات در این کشور، رقیب همدیگر بودند، نه رقیب کلیت نظام.
منبع: روزنامه صبح نو
نظر شما