فارس نوشت: «خط استوا» اولین فیلم اکران نوروزی امسال بود، 12 اسفند 1401 اکران این فیلم کمدی شروع و در اکران نوروزی هم ادامه پیدا کرد. حالا چندروزی است این فیلم اکران آنلاین خود را در یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی آغاز کرده است. در این گزارش تلاش خواهیم کرد با تمرکز بر این فیلم تحلیلی روشن از وضعیت این روزهای سینمای کشور ارائه کنیم.
بررسی وضع موجود محتوای سینمای کشور
سینمای ایران سال ۱۴۰۲ با اکران چند فیلم کمدی آغاز شد. یکی از این فیلمها «خط استوا» بود، فیلمی که در گیشه چندان با استقبال روبرو نشد؛ اما «فسیل» دیگر فیلم کمدی اکران نوروز مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و همچنان در بسیاری از سینماهای کشور اکران میشود، و حالا از آن به عنوان یکی از پرفروشترین آثار تاریخ سینمای ایران نام میبرند، اثری که تبلیغاتش در شبکههای ماهوارهای باعث حواشی بسیار شد. البته موضوع این گزارش فیلم «فسیل» نیست، در این متن تلاش خواهیم کرد ابتدا نگاهی کلی به آثار کمدی سینمای امروز داشته باشیم و به عنوان نمونه مورد مطالعه، فیلم «خط استوا» در مرکز بحث قرار خواهیم داد.
*سینمای کمدی امروز
چندی پیش جهانگیر الماسی در مصاحبهای (بازیگر و کارگردان)گفته بود: «متأسفانه عدهای به جای ترویج فرهنگ و سنن ملی در پی ترویج نافهمی و لمپنیسم هستند. به نظر میرسد روی سخن الماسی با آثاری از این دست بوده است، آثار ضعیف و کلیشهای که نه فکری تولید میکنند و نه ذائقهای میسازند.»
جواد انصافی (بازیگر) نیز در گفتگویی گفت: «کُمدیهایی که امروز عمدتاً ساخته میشوند، پشتوانه علمی ندارند و مؤدبانه نیستند. در این نوع کارها، معمولاً خانوادهها نمیتوانند کنارِ هم به تماشای این نوع آثار بنشینند.» کارشناسان معتقدند چیزی که ما عمدتا در سینمای حال حاضر میبینیم نامش کمدی نیست. لودگی و مسخرهبازی درآوردن و حرفهای توهین آمیز زدن یا شوخیهای جنسی، نامش کمدی نیست.
محسن محسنینسب (کارگردان) درباره همین وضعیت میگوید: «امروز غیر از ژانر لودگی و فلاکت هیچ ژانر دیگری در سینمای ما وجود ندارد. لودگی به دنبال درآمدزایی است و ژانر فلاکت به جایزه در جشنوارههای خارجی توجه دارد و در کنار این آثار برخی مواقع چند فیلم اجتماعی نیز ساخته میشود.» منظور محسنینسب از ژانر فلاکت فیلمهای اجتماعی است که مبتنی بر حاشیه نشینی و فقر وضعیت سیاه و تاریکی از جامعه ایرانی را بازنمایی میکنند. جریانی که در دو دهه گذشته ایده محوری سینمای کشور بوده است.
صادق صادق دقیقی (کارگردان) درباره وضعیت سینمای امروز کشور گفت: «تولید اثری با مختصات یک فیلم بفروش کار چندان دشواری نیست، کافی است یک فیلم کمدی که سرشار از شوخیها و تابوهای جنسیاست با سلبریتیها و بازیگرانی که در همه آثار تکرار میشوند، بسازید. حال آنکه هر چه میخواهد به خورد ملت بدهد؛ کافیست! شما گیشه را فتح کردهاید! »
در واقع بسیاری بر این باورند که چیزی که در سینمای حال حاضر اتفاق افتاده گونهای انحراف است، چرا که سالنهای سینما از آثار هنریای که تولید فکر و ذائقه میکنند خالی شدهاند و بیشتر آثار سخیف را ترویج میکنند.
«خط استوا» فیلمی سخیف و تکراری
کمدی نازل موجود در فیلم «خط استوا» با فیلمهای طنز دیگری که این سالها ساخته شدهاند تفاوت چندانی ندارد. در یک کلمه اگر بخواهیم مخرج مشترک همه این فیلمها را خلاصه کنیم به ایده «تضاد» میرسیم.
فیلمهای طنزی چون «دینامیت»، «هزار پا»، «تگزاس»، «چهار انگشت»، « فسیل» و «خط استوار» همه یک مخرج مشترک دارند. تمهیدی که البته روز به روز بیشتر معطوف به شوخیهای جنسی/ سیاسی حاکم بر فضای مجازی شده است.
این آثار عموما ساختار سادهای دارند و موضوعات مشترکی را تکرار میکنند، اما اینکه به ذهن مخاطب چه میکنند نکتهای است که به نظر چندان مورد تحقیق قرار نگرفته است.
*داستان «خط استوا»
«خط استوا» داستان رئیس و نایبرئیس جدید فدراسیون فوتبال است که در راه مالزی برای شرکت در اجلاس ایافسی، با یک سفر اعلامنشده سر از اندونزی درمیآورند تا ضمن عقد قراردادی با زیدان کار بزرگی برای فوتبال انجام دهند، اما زیدان نمیآید و آنها در اندونزیِ دچار شورش و در آستانه کودتا (که فرودگاههایش تعطیل شده) اسیر میشوند.
کل داستان فیلم همین چندخط پیش پا افتاده است و حتی اگر فیلم را هم نبینید با نگاهی به نام کارگردان و تهیهکننده اثر میتوانید بفهمید با چه فیلم نازل و مبتذلی طرف هستید. از یکسو «اصغر نعیمی» نامش با نگارش و ساخت آثار کپی شده و شبه فیلمفارسی چون «مستانه»، «آس و پاس»، «هایلایت» و غیره در سینما عجین شده است و از سوی دیگر «احسان ظلی پور» نیز تهیهکنندگی فیلمهایی به همین سبک و سیاق چون «خانم مایا»، «چهارانگشت» و «نیسان آبی» را در کارنامه خود دارد. حال تصور کنید «خط استوا» با همکاری این دونفر به چه فیلم شاهکاری تبدیل شده است!
*همان همیشه؛ دست انداختن و تحقیر مظاهر فرهنگی
حسام سلمانی کارشناس سینما گفت: ««خط استوا» در یک کلام همان نسخه تکراری فیلم «چهارانگشت» است؛ با همان شخصیتها، همان جغرافیا و همان چالشها. در «خط استوا» شخصیت دکتر سالاروند همان احد فاتحهای و حمید عاطفی همان نادر ایستاده است با این تفاوت که بجای امیر جعفری در «خط استوا» فرهاد اصلانی نقش یک مرد مذهبی و متصل به حکومت را برعهده دارد که مخاطب چیزی جز بیسواد، حماقت و بلاهت و دروغ بافی از او نمیبیند و بجای جواد عزتی در این فیلم سیامک انصاری نقش مشاور به اصطلاح زیرک اما شیطون و هوس باز را ایفا میکند.»
سلمانی افزود: «جغرافیای داستان هم بجای تایلند در کشور همسایه او یعنی اندونزی و برای وقیحتر شدن داستان جزیره بالی معروف به جزیره لختی هاست. فیلم هم مملو از المانهای تبلیغ مذهب بودا و حضور زنان خارجی بیحجاب و لوندیهای آنها و چشمان هرزه و مشتاق مردان ایرانی است! به این فرمول مبتذل حضور یک زن ایرانی اغواگر یعنی پرستو با بازی آزاده صمدی را نیز اضافه کنید تا بفهمید «خط استوا» دقیقا چه نوع فیلمی است!»
*شلنگ تخته انداختن سینما
در حالی «خط استوا» فیلمی بلاتکلیف و سردرگم و تقلیدی کورکورانه از فرمول فیلمفارسی و فیلمهای مبتذل و سرشار از المانها و شوخیهای جنسی است که سازندگانش ادعا دارند در خلال این اتفاقات قرار بوده با رویکردی انتقادی، نادانی و بیکفایتی مدیران فوتبالی کشور و مسائل مبتلابه آن (از ممنوعیت ورود زنان به استادیوم تا زد و بندهای مالی و باندبازی و زیرآبزنیهای سیاسی) به تصویر کشیده شود، اما دریغ از آنکه ذرهای از آن عملی شده باشد و بیشتر فیلم به بستری برای عقده گشایی فیلمساز در سیاهنمایی از اوضاع کشور، تخریب مسئولان حکومتی و چهرههای مذهبی، نمایش اغراقآمیز خوشبختی و موفقیت ورزشکاران بویژه بانوان ورزشکار در خارج از کشور تبدیل شده است.
این رویکرد تاحدی واضح است که ادعاهایی که در فضای مجازی درباره تمسخر اعتراضات مردمی در فیلم پخش شده بود با واکنش تهیهکننده آن و آزاده صمدی، بازیگر فیلم مواجه شد و آنها ضمن انتشار تصویری از پروانه نمایش خط استوا اعلام کردند این فیلم نه در ماههای گذشته، بلکه در بهار ۹۸ ساخته شده اما اکران آن به تعویق افتاده بود.
*کلام آخر
در پایان باید گفت بعد از دیدن فیلم «خط استوار» اولین پرسشی که به ذهن مخاطب دغدغهمند میرسد این است که سازمان سینمایی با کدام متر و معیار این فیلم را در سبد اکران نوروزی قرار داده است؟
اینکه فیلمی همزمان، ورزش بانوان، مهاجرت مغزها، مافیای فوتبال، پرستو، کمیته انضباطی فوتبال، ورود زنان به استادیومها، شورش، ماشین آب پاش، یگان ویژه، آشوبگر/ معترض، لب دریا و تاثیر آفتاب بر پوست بدن و دهها کنایه سیاسی- جنسی دیگر را در خود داشته باشد چیزی جز تکرار فضای حاکم بر اینستاگرام نیست.
حسام سلمانی درباره این موضوع گفت: «اینکه در تعطیلات عید به همراه خانواده به سینما بروی و شاهد فیلمهایی چون «خط استوا» و «فسیل» باشی که به اسم فیلم کمدی هر نوع ابتذال جنسی و توهین به ارزشهای اخلاقی و دینی را در دل خود جای دهند، بسیار رنجآور و تأسف بار است.»
ایشان افزود: «واقعاً مشخص نیست این فیلمها با این فیلمنامههای وقیحانه و هجوآمیز و با وجود سابقه مشکلدار فیلمسازان خود( یادمان نرفته اصغر نعیمی همصدا با معاندان از امضاکنندگان بیانیه ضد امنیتی «تفنگت را زمین بگذار» بود) چگونه مجوز ساخت و اکران گرفته و در بهترین زمان سال اکران شدهاند؟»
از سوی دیگر برخی منتقدان میگویند عادت دادن مخاطبان سینما به فیلمهای نازل و بیتوجه بودن به ذائقه سازی، سینمای امروز ایران را به ورطه خالتورها انداخته است. شاید به خاطر همین رویکرد است که برخی از منتقدان معتقدند: سینمای امروز تکساحتی شده است، و این سینما در هر سطحی، به دلسوز آگاه و نگاه خطاپوش و سینماشناس سالم و متخصصان بیبغض نیاز دارد، نه آدمهایی که به فروش «فسیل» مفتخر باشند و به انبان پر از هیچ ببالند!