نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: نحوه مواجهه رسانههای معاند در مدیریت پوشش خبر شهادت شهید «حمیدرضا الداغی» و مقایسه الگوی عمل رسانههای مذکور در ایجاد پروپاگاندای رسانهای اخباری که برخی از آنها ارزش خبریشان از ارزش یک ظرف ماست تجاوز نمیکند برای اهالی فن که با ذات، ماهیت و کارکرد رسانههای غربی آشنایی دارند امر عجیب و دور از ذهنی نیست.
متخصصین امر آگاهند که این قبیل سانسورهای هدفمند در رسانههای مزبور نه تنها از ره کین است بلکه اقتضای طبیعتش این است.
در یک نظام سکولار، سیاست عبارت است از کسب و حفظ قدرت به هر قیمت و اقتصاد عبارت است از کسب و حفظ ثروت به هر قیمت؛ در این میانه رسانه ابزاری مدرن برای تحقق اهداف در هر نظام سیاسی محسوب میشود.
دیکتاتورهای سنتی در تاریخ از روشهای گوناگونی برای دیکته کردن منویات خود استفاده میکردند. فراعنه و نمرودها به گونهای و نظامهای فاشیستی و مارکسیستی به شکلی و سیستمهای سکولار و لیبرال به سبکی نوین و با ارائه نسخههای به روز شده.
در این میان سانسور و گزینش اخبار یکی از تاکتیکهای راهبردی در نظامهای سیاسی دنیا است. به عبارت دیگر تعیین دقیق و نظارت فنی بر رژیم مصرف روزانه خوراک سیاسی مخاطبین همواره در دستور کار نظامهای سیاسی مختلف بوده لیکن روش سانسور خبر با توجه به مقتضیات حاکم بر هر نظام سیاسی بوده است.
نظامهای لیبرالیستی، تظاهر به آزادی و تکثر و تنوع گیرندهها را در دستور کار قرار داده و نظارت خود را بر فرستنده و تولیدکننده محتوا متمرکز نمودهاند به شکلی که مخاطب در عین احساس آزادی برای انتخاب رسانه، ناخودآگاه از رژیم رسانهای تجویز شده توسط نظام سیاسی حاکم تبعیت نموده و مطابق آن خوراک خبری و تحلیلی روزانه را دریافت میکند.
در چنین شرایطی رژیم دیکتاتوری هوشمند رسانهای غرب اکنون به اوج قدارهبندی خود رسیده است، راهزنی که این بار چون با تکیه بر دانش رسانهای وارد معرکه شده طبعاً به دنبال دستاوردهای گسترده اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است، چه، «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا!»
بر همین اساس؛ در غیاب روشهای تقویت مجاری ادراکی مخاطب، از هر روشی برای جذب و حفظ و افزایش مخاطب استفاده نموده و در این میان حتی از تکنیکهایی نظیر جابهجایی اصل با بدل و حتی دستکاری حافظه اجتماعی و حتی تحریف و باز تعریف واقعیتهای تاریخی فروگذار نمیکنند.
رسانهی سکولار در راه رسیدن به اهداف خود نه تنها به محتوا بلکه حتی به شکل هم رحم نمیکند، به گونهای که در قالب مستندسازی، برساختهای رسانهای مدنظر خود و گاه اَبَر دروغهای تاریخی را به قلب و ذهن مخاطب تزریق میکند.
به عبارت دیگر؛ دروغگوییِ حرفهای، آنها را به دروغگویانی حرفهای مبدل ساخته که گاه حتی ذرهای تردید برای مخاطبان و هواداران خود باقی نمیگذارند.
برای استفاده و استناد به واژه «مزخرف» و برای جلوگیری از این شائبه که کلام توهینآمیز در این متن استفاده شده، ناگزیر به این توضیحیم که مزخرف عبارت است از چیزی که باطن بد و زشتی دارد ولی با «زُخرُف» یعنی تزئینات، به شیئی جذاب مبدل شده است.
با این توضیح مشخص میشود که اطلاق واژه مزبور به بسیاری از تولیدات رسانهای لیبرالیستی امری بدیهی است.
بدین شرح که حتی در بسیاری از تولیدات حوزه مستند رسانههای مزبور، مخاطب با واقعیت محض مواجه نیست بلکه با بخشی از واقعیت آن هم از زاویهای که آنها اراده کردهاند مواجه است؛ «واقعیتِ گزینش شده از میان انبانی از واقعیات و دروغها.»
به عبارت دیگر؛ مخاطب در استفاده از محصولاتِ به ظاهر مستند نیز با واقعیت مجازی که نسبتی با حقیقت ندارد مواجه است.
رسانه سکولار گاهی هیاهوی بسیار میکند تا گوهر حقیقت در لابهلای پسماندهای ناشی از سیلاب تحلیل و خبر مفقود شود.
در مقابل، رسانه اسلامی بر مبنای اخلاق و بر خلاف رسانه بیاخلاق غربی که به دنبال یافتن «رگ خواب» مخاطب است، به دنبال یافتن «رگ بیداری» مخاطب است.
رسانه اسلامی با فطرت انسانها سازگار است، خوبیها را خوب و بدیها را بد جلوه میدهد زیرا میداند که فطرت پاک انسانها توان تشخیص «سره» از «ناسره» و خوب از بد را دارد و این دقیقاً همان نقطه ترس و نقطه ضعف رسانه سکولار است.
آنها نیک میدانند که چنانچه مخاطب با طبع سلیم و فطرت پاک خود رها شود، «غیرت» را خوب تشخیص میدهد و هر تحلیل و تحلیلگری که کشته این راه را «نفله» بخواند باطل و قربانی آتش شهوت شهرت میداند.
به هر شکل؛ وجود شهدایی نظیر شهید الداغی میتواند سرآغازی برای تجدید وحدت ملی بر اساس آرمانهای فطری بشری بوده و جبهه آگاهی و آگاهیبخشی را در برابر جنگ شناختی و ادراکیِ امپراتوری دروغ تقویت کند.
اتکاء به فطرت در نبرد نابرابر رسانهای بدان منجر خواهد شد که هر چند مخاطبی که در اثر حملات رسانهای دشمن مجروح شده و هشتگ «من بیغیرتم» را داغ کرده، با دیدن صحنه مواجهه غیرتمندانه شهید عزیز با رجوع به فطرت پاک خود، این اقدام را تحسین کرده و در اعماق وجودش در مییابد که نه تنها بیغیرت نیست بلکه «غیرت» را عمیقاً و واقعاً دوست داشته و تحسین میکند.
صحنه شهادت الداغی به تنهایی هزاران گذاره از اباطیل «زن زندگی آزادی» را به چالش کشید و سانسورها و اقدامات رسانهایِ سکولارها، چونان خاک پاشیدن به ساحت خورشید اثری نداشت.
احمد بابائی راست میگوید:
«بیشتر زانکه از این قوم بدی میجوشد از زمین غیرت حجر ابن عدی میجوشد»
نورنیوز
نظر شما