شناسهٔ خبر: 60047293 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

در میانه سال ۲۰۲۳ میلادی مراسم تاج‌گذاری پادشاه انگلیس به رسم قدیم انجام شد

قهوه تلخ انگلیسی!

صاحب‌خبر -
قهوه تلخ انگلیسی!

مجتبی خراسانی، خبرنگار:دیروز چارلز سوم پادشاه بریتانیا ثابت کرد که نه‌تنها «آرزو بر جوانان عیب نیست» که بر پیرمردها نیز نباید عیب باشد. او دیروز 6 مه 2023 پس از 70 سال انتظار در 74 سالگی بالاخره موفق شد روی تخت بنشیند و تاج پادشاهی را بر سرش بگذارد. بسیاری از مردم انگلستان باورشان نمی‌شد زنده باشند و این روز را ببینند. در بین آنهایی که دیروز خودشان را به خیابان «مال» رساندند تا در مراسم ‌تاج‌گذاری شرکت کنند، شاید تعداد کسانی که مراسم ‌تاج‌گذاری پیشین را به‌یاد داشته باشند، انگشت‌شمار بوده باشند. اما هزاران برابر این تعداد، حسرت به دل دیدن یک مراسم ‌تاج‌گذاری جدید، نقاب در چهره خاک کشیدند و مرگ ملکه الیزابت دوم را ندیدند. بااین‌حال اما چارلز سوم، امیدش برای رسیدن به تاج‌وتخت را از دست نداد و پس از 70 سال، پادشاه بریتانیا شد. 
مراسم ‌تاج‌گذاری چارلز سوم از ساعت 6 به وقت گرینویچ از کاخ باکینگهام به مقصد کلیسای وست مینستر آغاز شد. این مراسم توسط بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی به‌صورت زنده پوشش داده می‌شد اما نگارنده ترجیح داد این برنامه را از شبکه خبری بی‌بی‌سی فارسی دنبال کند. در استودیوی بی‌بی‌سی فارسی، سه مجری (جلال‌الدین موسوی، فرناز قاضی‌زاده و بهرنگ تاج‌الدین) به پوشش این برنامه می‌پرداختند و درکنار آن با میهمانان برنامه گفت‌وگو می‌کردند و در میان تصاویر زنده‌ای که از مراسم پخش می‌شد، سخن می‌گفتند. مجریان این شبکه که پس از مرگ ملکه الیزابت به نشانه عزادار بودن، با لباس مشکی در مقابل دوربین ظاهر شدند و تظاهر به سوگوار بودن می‌کردند، دیروز با لباس‌های شاد و ظاهری بشاش این مراسم مقابل دوربین ظاهر شدند. اگرچه بودجه بخش فارسی بی‌بی‌سی به‌طور مستقیم از سوی وزارت امور خارجه بریتانیا تامین می‌شود اما بعید به‌نظر می‌رسد وزارت خارجه بریتانیا از این شبکه خواسته باشد تا این حد متملقانه و چاپلوسانه این برنامه را پوشش دهند. پس از ‌تاج‌گذاری در کلیسا، مترجم بی‌بی‌سی در ترجمه بخشی از متنی که کشیش کلیسا می‌خواند، چارلز سوم را «امیر مومنان» خواند: «به تو وفادار خواهم بود؛ با تو صادق خواهم بود و این صداقت و وفاداری را به تو امیرمومنان نشان خواهم داد و به تمام جانشینان تو بر طبق قانون. باشد تا خدا مرا در این راه کمک کند.» احتمالا تمام کسانی که این بخش از مراسم را از این شبکه دیده باشند، یکباره در بهت فرورفته‌اند. در جایی دیگر، موسوی پس از پخش تصنیف‌هایی که در بین مراسم پخش می‌شد از بینندگان خواست که اگر از شنیدن این تصنیف‌ها لذت برده‌اند «به جان پادشاه» دعا کنند و اگر هم لذت نبردند «به بزرگی خودشان» ببخشند. چارلز سوم برای این مراسم 12 تصنیف سفارش داده بود تا در بین مراسم اجرا شود. این 12 تصنیف که برای بیش از چهارساعت تولید شده‌اند، قرار است به‌عنوان یک آلبوم موسیقی پخش شود. درحالی‌که همزمان با برگزاری این مراسم، حدود دوهزار نفر از مخالفان سلطنت در میدان «ترافالگار» لندن، تجمع کرده بودند و بسیاری نیز مخالف هزینه‌های این مراسم هستند، مجری برنامه سعی می‌کند این مراسم پرهزینه را در قالب توجه مردم بریتانیا به تاریخ و سنت به خورد مخاطب بدهد و از میهمان برنامه این سوال را بپرسد که «دلیل اینکه مردم بریتانیا اینقدر به تاریخ اهمیت می‌دهند و سنت‌گرا هستند، چیست؟ اینجا یک دلبستگی به سنت دیده می‌شود. این از کجا می‌آید؟» اگرچه رقم دقیق برگزاری این مراسم اعلام نشده اما رسانه‌ها برآورد کرده‌اند که هزینه ‌تاج‌گذاری شاه چارلز که برخلاف عروسی‌های سلطنتی، توسط دولت بریتانیا پرداخت می‌شود، بین 50 تا 100 میلیون پوند (63 تا 125 میلیون دلار) است. 
هندوستان تایمز البته این رقم را 250 میلیون پوند برآورد کرده و نوشته که حدود ۱۵۰ میلیون پوند از این مبلغ صرف استقرار افسران پلیس و تدابیر امنیتی مراسم و باقی‌مانده این بودجه نجومی خرج تدارکات صحنه و سه روز مراسم متوالی خواهد شد.
این مراسم تکراری که دفعه قبلی در سال 1953 برای ملکه الیزابت برگزار شد، ۱.۵۷ میلیون پوند هزینه در برداشت اما تهدیدات امنیتی اخیر، اعتراضات و نارضایتی‌های داخلی در انگلیس موجب افزایش این هزینه‌ها شده است. طبق گزارش‌های منتشرشده، گویا دولت انگلیس پیشتر هزینه تمهیدات امنیتی را ۱۰۰ میلیون پوند تخمین زده بود اما اکنون مجبور شده این رقم را به ۱۵۰ میلیون پوند افزایش دهد تا از جان چارلز سوم، پادشاه ۷۴ ساله‌ انگلیس مراقبت کند.
روزنامه انگلیسی میرِر در گزارشی با اشاره به این هزینه‌های فضایی نوشت: «فقط مبلغی بالغ بر ۱۵۰ میلیون پوند یا شاید هم بیشتر خرج تمهیدات امنیتی خواهد شد. بودجه دیوانه‌کننده‌ای است، اما به‌هر‌حال این یکی از بزرگترین رویدادهای عمومی در تاریخ اخیر است. هزاران نفر در این مراسم شرکت خواهند کرد. ورود مقامات بلندپایه به کشور و رسیدن به اقامتگاه‌هایشان خود یک عملیات جهنمی است! آنها به احتمال زیاد توسط پلیس محافظت خواهند شد.
البته برای آنکه آش خیلی‌شور نشود، از یکی از میهمانان مراسم درباره نگاه مردم به این مراسم پرزرق‌وبرق می‌پرسد. میهمان برنامه هم ضمن مخالفت نیمی از جامعه با این مراسم، از «احتیاج» مردم به این جشن می‌گوید: «هزینه مراسم برای همه مطرح است اما همه از جشن و پایکوبی لذت می‌برند و شاید به این جشن احتیاج داشته باشند. شاید بگویم [موافق و مخالف آن] 50-50 است ولی به‌هرحال ‌تاج‌گذاری اهمیت بسیار زیادی برای جامعه دارد.» 
این مراسم تاج‌گذاری به‌همراه هزینه‌های هنگفتش درحالی برگزار شد که بسیاری از اتحادیه‌ها و کارمندان انگلیس از میزان حقوق خود ناراضی هستند و ماه‌هاست که دست به اعتصابات و اعتراضات گسترده می‌زنند و دولت پاسخگوی مطالبات آنها نیست. شاید به همین دلیل است که اقبال نسل جوان بریتانیا به نظام سلطنتی با کاهش معناداری همراه شده و جنبش اعتراضی ضدسلطنتی پس از مرگ ملکه الیزابت دوم و به تخت نشستن چارلز در بریتانیا شتاب گرفته است. نتایج نظرسنجی جدیدی که در ماه آوریل توسط موسسه نظرسنجی«You Gov»  مستقر در لندن انجام‌شده نشان می‌دهد اقبال نسل جوان به رژیم سلطنتی در بین نسل جوان 18 تا 24 سال بسیار کاهش پیدا کرده و به ۳۶ درصد رسیده است. این درحالی است که در مقام مقایسه، در سال ۲۰۱۳ این رقم ۷۲ درصد بود. درواقع درحال‌حاضر بیشترین کسانی که مایل به رژیم‌ سلطنتی در بریتانیا هستند، افراد کهنسال هستند. این موضوع توسط کارشناس برنامه بی‌بی‌سی فارسی نیز تایید شد. او در پاسخ به از دست دادن دلبستگی نسل جوان به پادشاهی گفت که «درحال‌حاضر 58 درصد مردم موافق نظام پادشاهی هستند اما اکثرا این افراد کهنسال هستند.»
در بخشی از برنامه بی‌بی‌سی، مجری‌ها سوالاتی از میهمانان می‌پرسیدند تا از ویژگی‌های بی‌مثال پادشاه جدید بریتانیا برای بینندگان برنامه بگویند. فرهنگ جهانپور، کارشناس برنامه که گویا چند دیداری نیز با پادشاه بریتانیا داشته است، در پاسخ به اینکه پادشاه در بریتانیا بی‌طرف است، زبان به مدح او می‌گشاید و می‌گوید که ایشان خودش را نماد خدمت و وحدت کل جوامع بریتانیا می‌بیند. اولین جمله‌ای که گفت این بود «من اینجا برای خدمت آمدم نه برای اینکه به من خدمت کنند.» او با این توضیح چنین نتیجه‌گیری کرد که «اینها خودشان را از مردم جدا نمی‌دانند و آمده‌اند به مردم خدمت کنند.» پس از جلال‌الدین موسوی، نوبت به فرناز قاضی‌زاده برای مدح پادشاه رسید. او یکی از نکات ویژه درباره پادشاه را «عقاید شخصی»اش دانست و در توضیح گفت: «مثلا در باب محیط‌زیست یا اقوام و اقلیت‌های مختلف، معتقد است که باید جایگاه ویژه خودش را داشته باشند. این با نمادهای سنتی سلطنت در تضاد قرار نمی‌گیرد؟» پاسخ جهانپور از سوال مجری قابل‌تامل‌تر است. او چارلز سوم را «پیشرو در محیط‌زیست» می‌خواند: «خیال می‌کنم در تضاد نیست، چون ایشان مستقیم وارد نمی‌شود ولی همه می‌دانند که ایشان نسبت به محیط‌زیست علاقه‌مند است و پیشرو بوده و حتی دهه‌ها قبل از اینکه این مسائل در دنیا مطرح بشود از 1980 به بعد در این مورد صحبت کرده است. اینها خیلی برای بریتانیا و دنیا جدید بود.» 
او در بخشی دیگر نیز از میهمان برنامه برای نشان دادن ثبات سیاسی و پذیرش قوانین از سوی پادشاهان بریتانیا می‌پرسد چطور درطول چندین قرن پادشاهی زیر قوانین نزده است؟ میهمان برنامه اما این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید که در زمان یکی از پادشاهان این اتفاق افتاد و پس از آن بود که خاندان سلطنت در مسائل سیاسی دخالت نکرد. 
در بخشی دیگر، کارشناس برنامه به تفاوت پادشاه در بریتانیا با کشوهای اسکاندیناوی که در آنها پادشاهی مرسوم است، می‌پردازد و ناخواسته از هزینه‌های بالای مراسم تاج‌گذاری و زندگی پادشاه بریتانیا سخن می‌گوید: «بریتانیا تنها کشوری است که تاج‌گذاری با این شکوه و جلال برگزار می‌شود. در اسکاندیناوی مراسم بسیار عادی است. در برخی کشورهای اسکاندیناوی پادشاه سوار دوچرخه می‌شود.» او برای توجیه این هزینه استدلال جالبی می‌آورد: «در بریتانیا رسم این است که باید مراسم خوب برگزار شود. این مراسم نسل جدید را با نسل‌هایی از هزارسال قبل متصل می‌کند. این مراسم کمی روحیه مردم را بالا برد. درحال‌حاضر با مشکلاتی که بریتانیا و دنیا درگیر آن هستند، خود این مراسم نشان می‌دهد ثباتی وجود دارد و قسمت‌های مختلف بریتانیا به هم متصل هستند.» برای توجیه این هزینه هنگفت از جیب مردم، مجری تلاش می‌کند این مراسم را با اهمیت دادن مردم بریتانیا به تاریخ و سنت توجیه کند. انصافا جهانپور میهمان برنامه هم تمام تلاشش را برای توجیه آن کرد و گفت: «این مراسم را تعداد خیلی زیادی از مردم در آمریکا نگاه می‌کنند. چرا؟ آنها خودشان رابطه‌شان را با گذشته قطع کرده‌اند ولی در بریتانیا پادشاه این سنن و آداب را حفظ کرده است. » او یک دوگانه نیز ترسیم می‌کند که یا «باید سلطنت را کنار گذاشت» یا اینکه «اگر می‌خواهیم [سلطنت] را نگه داریم، این سنن گذشته را حفظ کنیم تا این تداوم تاریخی نسل حاضر با گذشته حفظ شود.» این‌گونه بی‌بی‌سی هزینه 250 میلیون پوندی مراسم تاج‌گذاری را توجیه کرد. 

  نظام سلطنت در انگلیس
نظام سلطنت در انگلیس همانند کشورهای دیگر کارکردهای خود را به‌عنوان نظام سیاسی اداره‌کننده جامعه از دست داده است، اما همچنان بنا به دلایل نمادین حفظ شده است. در ادامه به این موارد اشاره شده است.
1- نماد انطباق‌پذیری
انگلیسی‌ها در تغییر و تحولات نظام سیاسی‌شان به نسبت بسیاری از کشورهای دیگر، تقریبا روال باثباتی داشته‌اند. این درحالی است که در سمت آب‌های جنوبی انگلیس، یعنی در فرانسه طوفان التهابات نظام پادشاهی و انقلابیون چندین بار همدیگر را در هم کوبیده‌اند و هرکدام نیز تحولات عمیقی را تجربه کرده‌اند. 
برای فهم روال باثبات انگلیس، تاریخچه کوتاهی از بی‌ثباتی‌ها و تغییرات پی در پی رخ داده در فرانسه امری لازم است. در فرانسه با برکناری و سپس اعدام لوئی شانزدهم بر اثر انقلاب در اواخر قرن هیجدهم، خاندان بوربون‌ها خلع می‌گردند اما در پی تحولات بعدی، نظام سلطنتی بار دیگر بازمی‌گردد. تنها در یک خاندان تازه‌برخاسته در دو نوبت دو تن به پادشاهی می‌رسند؛ ناپلئون بناپارت در سال 1804 و ناپلئون سوم برادرزاده وی در سال 1852 اعلام پادشاهی می‌کنند. پس از آنکه ناپلئون بناپارت فرماندهی ارتش فرانسه را در دست گرفت، با اتکا به قدرت نظامی ابتدا کنسول اول فرانسه و سپس با برانداختن نظامات پساانقلابی، پادشاه این کشور شد. با خلع ناپلئون از حکومت فرانسه توسط کشورهای اروپایی، آنها در سال 1824 خاندان تازه سرنگون شده بوربون را بار دیگر به قدرت بازگردانده و شارل دهم، نوه لوئی پانزدهم را پادشاه کردند. با گریختن وی از پاریس بر اثر التهابات 1830، لوئی فیلیپ از خاندان اورلئان از شعبات فرعی بوربون‌ها به قدرت رسید و نظام پادشاهی نیز مشروطه گشت. وی نیز در اثر انقلاب 1848 سرنگون شد تا نظام جمهوری برقرار شود. یکسال بعد، ناپلئون سوم به ریاست‌جمهوری رسید و در کمتر از چهار سال، او نیز اعلام پادشاهی کرد. با استعفای اجباری وی پس از تسلیمش در برابر آلمان‌ها در سال 1871 و اشغال پاریس، نظام پادشاهی دیگر به فرانسه بازنگشت اما فرانسوی‌ها در کمتر از یک قرن، سه بار برآمدن نظام پادشاهی را پس از انقلاب کبیر تجربه کردند. 
انگلیسی‌ها در تمام این مدت هرچند همانند تمام کشورها در طول تاریخ جنگ و درگیری‌های داخلی بر سر قدرت را تجربه کردند، اما هیچ‌گاه همانند فرانسوی‌ها شاهد رفت و آمد نظام‌های سیاسی و تغییرات عمیق نبودند. انگلیس تنها یک بار در اواسط قرن هفدهم الیور کرامول به نظام جمهوری وارد شد که آن نیز بیشتر درگیری میان پارلمان و پادشاه انگلیس بود تا وجود جمهوری‌خواهان. با مرگ وی قدرت بار دیگر به سلطنت بازگشت. 
مقایسه بین انگلیس و فرانسه در حوزه نظام‌های سیاسی مستقر و رفت و آمدشان در این دو کشور، به خوبی ثبات و انطباق‌پذیری انگلیس را نشان می‌دهد. در انگلیس هرچند جنگ قدرتی برپا بود و چندین خاندان برانداخته و چند پادشاه گردن زده شدند، اما با وجود حضور نخست‌وزیران و نمایندگان قدرتمند پارلمان که در برابر پادشاه، مقتدر به نظر می‌رسیدند، دعوا به لایه‌های عمیق تغییر نظام سیاسی کشیده نشد. شاید به همین دلیل بود که فرانسه با وجود قدرت‌یابی همزمانش با انگلیسی‌ها و تجربه یک دوره از نفوذ بزرگ جهانی که شامل گسترش و بین‌المللی شدن زبان فرانسوی بود، در برابر لندن کم آورده و هم‌ترازی‌اش را در برابر این کشور از دست داد. فرانسوی‌ها از آمریکای شمالی و هندوستان توسط انگلیسی‌ها رانده شدند و اندک دستاورهای باقیمانده‌شان در این مناطق نیز یا به فروش رسید یا دچار انقلاب شدند. 
باقی ماندن نظام سلطنت در انگلیس و در کنار آن شکل‌گیری دموکراسی قدرتمند در یک روند تدریجی باعث شده تا انگلیسی‌ها نظام سیاسی خود را به‌عنوان نمادی از روند با ثبات سیاسی کشورشان بدانند. 

۲- اهمیت نهاد سلطنت در حافظه تاریخی
سیطره نظام‌های سیاسی مبتنی‌بر آرای مردم در جهان، در قیاس با تاریخ پدیده‌ای نوپاست. دموکراسی خود نیز روندی را برای دموکرات‌تر شدن طی کرده که از احتساب آرای ثروتمندان تا همگانی شدن آرا و حق رای زنان را دربر می‌گیرد. 
نظام‌های پادشاهی اما از ابتدای شکل‌گیری جوامع انسانی تا پیش از عصر دموکراسی‌ها، سکه رایج جهان بوده‌اند. تاریخ کشورها با پادشاهی ممزوج است و این پادشاهان بوده‌اند که فارغ از دیدگاه ارزشی، حامل غم و شادی ملت‌شان هستند. به‌عنوان نمونه انگلیس، اسپانیا، فرانسه و هرقدرت توسعه‌طلب دیگری در اروپا، با حکومت‌های پادشاهی به سمت گسترش سرزمین‌هایشان گام برداشته‌اند. پادشاه به‌عنوان پدر ملت یا هر واژه دیگری به‌عنوان نماینده یک کشور و ملت، در رغم زدن تاریخ مردمش نقش داشته و تمام قهرمانان و جانفشانی‌ها ذیل او صورت گرفته‌اند. از این‌رو با وجود از سکه افتادن پادشاهی، حتی در کشورهایی که همچنان پادشاهی به حساب آمده اما از دموکراسی نیز بهره می‌برند، نهاد سلطنت به دلیل آنکه بخشی از حافظه تاریخی است، دارای اهمیت و حاوی احساسات مختلفی است. 
برای انگلیس که کمتر از یک قرن پیش قدرتمندترین کشور جهان بود و پیش از آن هژمونی کم‌سابقه‌ای در جهان داشت به‌گونه‌ای که آفتاب در قلمرو این کشور غروب نمی‌کرد، نهاد سلطنت اهمیت بالاتری نسبت به دیگر کشورها دارد. آنها هرچند قدرت سابق نیستند اما همچنان یکی از پنج قدرت دارای حق وتوی جهان بوده و زبان‌شان، زبان مسلط در جهان است. 
نهاد سلطنت برای انگلیسی‌هایی که فاصله زمانی چندانی از دوران برتری‌شان در جهان ندارند و همچنان الحاقاتی از آن مانند نفوذ در نظام اقتصادی، سیاسی و برتری زبان برخوردارند، اتصال به گذشته از طریق حفظ نهاد سلطنت اهمیت بالایی دارد. 

3- اتصال قلمروهای پادشاهی
انگلیس بدون نظام پادشاهی‌اش، بخش بزرگی از نفوذ جهانی خود و همچنین کنترل مستقیم و غیرمستقیمش بر بسیاری از مناطق جهان را از دست خواهد داد. لندن از مسیر پادشاه، به سه لایه سرزمینی دسترسی دارد. در لایه نخست سه سرزمین اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی که با اتحاد با انگلستان، پادشاهی متحد یا بریتانیا را تشکیل می‌دهند. قلمروهای لایه اول استقلال سیاسی ندراند اما از خودمختاری داخلی برخوردارند. در لایه دوم، علی‌رغم استقلال سیاسی سرزمین‌ها، پادشاه انگلیس، پادشاه این سرزمین‌ها به حساب می‌آید. پادشاه بریتانیا جدای از این کشور پادشاه 16 سرزمین دیگر شامل نیوزیلند، استرالیا، پاپوآ گینه‌نو، جزایر سلیمان، تووالو، کانادا، بلیز، آنتیگوا و باربودا، باهاما، باربادوس، گرنادا، جامائیکا، سنت‌کیتس و نویس، سنت‌لوسیا، سنت‌وینسنت و گرنادین به حساب می‌آید. این کشورها مستقل از بریتانیا هستند، اما پادشاه‌شان با این کشور یکی است. 
در لایه سوم، پادشاه انگلیس رئیس اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع به شمار می‌رود. این اتحادیه شامل بریتانیا و 16 قلمرو دیگری که پادشاه انگلیس حاکم آنهاست، نیز می‌گردد اما بدنه اصلی این اتحادیه کشورهایی هستند که پیش‌تر جزئی از مستعمرات لندن بوده‌اند. این کشورها امروزه به استقلال رسیده‌اند و پادشاه انگلیس نیز حاکم آنها نیست اما در قالب ساختار کشورهای مشترک‌المنافع همچنان سطحی از پیوند را با لندن حفظ کرده‌اند. 56 کشور در اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع عضویت دارند که تقریبا یک‌سوم جمعیت و وسعت جهان را شامل می‌شوند. آنها تقریبا یک‌ششم اقتصاد جهان را در دست دارند. کشورهایی مانند هند، پاکستان و آفریقای جنوبی عضو این اتحادیه هستند. 

مرگ گران‌تر از تاج‌گذاری

اگرچه بسیاری از شهروندان انگلیسی معتقدند هزینه‌های گزاف برای جشن‌ها و رسوم سلطنتی این کشور هیچ توجیهی ندارد و باید درباره این ساختار پرهزینه تجدیدنظر شود، اما آنانی که تا دیروز مخالف هزینه سنگین مراسم تاج‌گذاری چارلز سوم بودند، از امروز آرزو می‌کنند او عمر طولانی‌مدتی داشته باشد. طول حیات چارلز سوم البته هزینه‌هایی را به مردم بریتانیا ازجمله جشن سالروز پادشاهی چارلز تحمیل می‌کند، اما هرچقدر هم این هزینه‌ها با ریخت‌و‌پاش فراوان باشد، در‌برابر مرگ پادشاه رقمی ناچیز به‌شمار می‌رود. سال گذشته جشن‌ هفتادمین سالگرد حاکمیت ملکه الیزابت (جوبیلی پلاتینیوم) ۳۱ میلیون پوند هزینه در‌بر‌داشت اما سه‌ماه بعد که او مرد، رسانه‌ها هزینه برگزاری مراسم طولانی تشییع و خاکسپاری ملکه الیزابت و تاج‌گذاری چارلز سوم را بیش از ۶ میلیارد پوند ارزیابی کردند. اگر قرار باشد چارلز سوم به‌زودی بمیرد، یک هزینه سنگین دیگر خاکسپاری بر مردم تحمیل خواهد شد. لذا بسیاری از مردم بریتانیا آرزو می‌کنند یا بساط پادشاهی در این کشور برچیده شود که نیاز به هزینه‌های اینگونه نباشد یا اینکه فعلا پادشاه کهن سال‌شان چند سالی زنده بماند.

نظر شما