شناسهٔ خبر: 59833270 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

ر‌وایت عباس آخوندی از انتخابات ۷۶ و ۸۸

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی: عباس آخوندی «وزیر سابق در دولت‌های هاشمی، خاتمی و روحانی» در مقاله‌ای در سایت ویرگول نوشت: امروز صبح روزنامه همشهری یادداشتی را انتشار داد که سرتاپا جعل بود. معمولا دروغ‌گویان راست و دروغ را مخلوط می‌کنند تا بتوانند کالای خود را بفروشند. لیکن این‌‌بار این جوان کاملا به کاه‌دان زده‌است.
نویسنده ضمن یک دروغ و افترای آشکار می‌گوید: «عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده [در انتخابات 1376] ... خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». نامبرده یک دروغ را به اینجانب نسبت می‌دهد و دروغ دیگر را به رهبری.
دروغ نخست این‌که من به بیت رهبری رفته‌ام و پیشنهاد ابطال انتخابات را داده‌ام. موضوعی که از اساس جعل است. نه من به بیت رهبری رفتم و نه هیچ پیشنهادی به ایشان دادم. آن‌چه من کردم تایید انتخابات و تدوین پیش‌نویش متن تبریک جناب آقای ناطق نوری به جناب آقای خاتمی بود که پیش از اعلام نتیجه‌ی انتخابات در روز 3 خرداد 1376 انتشار یافت و همگان از متن آن آگاهی دارند. و این از افتخارهای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، آقای ناطق نورری و اینجانب است.
دروغ دوم در مورد پاسخ منفی، تند و با عتاب آیت‌الله خامنه‌ای به اینجانب است و انتساب این جمله به ایشان که «آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». و این‌که «این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال». وقتی رفتنی به بیت رهبری و پیشنهادی در میان نبوده، بنابراین، پاسخی و عتابی هم در میان نبوده‌است. متن سخنان رهبری در آن جلسه انتشار یافته و چنین مطلبی و حتی نزدیک به آن هم در آن نیست.
مشکل انتخابات 1388 فساد در مقدمات آن بود که شورای نگهبان نه پیش از روز اخذ رای و نه پس از آن هیچ‌گاه به آن رسیدگی نکرد. اگر رسیدگی می‌کرد، صلاحیت احمدی‌نژاد برای نامزدی به لحاظ قانون اساسی رد می‌شد.
تصویر یادداشت مزبور و پاسخ من به شرح زیر است:

جناب آقای محسن مهدیان
مدیرمسئول محترم روزنامه همشهری
با سلام 4/ اردی‌بهشت/1402
در یادداشت امروز (4 اردی‌بهشت 1402) روزنامه همشهری زیر عنوان «وصله‌های نچسب روی تاریخ» نوشته آقای عبدالمطهر محمدخانی؛ رییس مرکز ارتباطات و امو بین‌الملل شهرداری تهران، دو دروغ و افترای آشکار انتشار یافته‌است. از این‌رو از شما می‌خواهم که ضمن انتشار این متن وفق قانون مطبوعات، از اینجانب عذرخواهی کنید. در غیر این صورت، این حق برای اینجانب محفوظ است که به دادگاه علیه شما شکایت برم.
نویسنده ضمن یک دروغ و افترای آشکار می‌گوید: «عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده که از قضا وزیر مسکن هاشمی رفسنجانی یعنی دولت وقت بود خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». نامبرده یک دروغ را به اینجانب نسبت می‌دهد و دروغ دیگر را به رهبری.
دروغ نخست این‌که من به بیت رهبری رفته‌ام و پیشنهاد ابطال انتخابات را داده‌ام. موضوعی که از اساس جعل است. نه من به بیت رهبری رفتم و نه هیچ پیشنهادی به ایشان دادم. آن‌چه من کردم تایید انتخابات و تدوین پیش‌نویش متن تبریک جناب آقای ناطق نوری به جناب آقای خاتمی بود که پیش از اعلام نتیجه‌ی انتخابات در روز 3 خرداد 1376 انتشار یافت و همگان از متن آن آگاهی دارند. و این از افتخارهای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، آقای ناطق نورری و اینجانب است.
دروغ دوم در مورد پاسخ منفی، تند و با عتاب آیت‌الله خامنه‌ای به اینجانب است و انتساب این جمله به ایشان که «آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد». و این‌که «این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال». وقتی رفتنی به بیت رهبری و پیشنهادی در میان نبوده، بنابراین، پاسخی و عتابی هم در میان نبوده‌است. این دروغی آشکار است. از آنجا که دروغ‌گو کم حافظه می‌شود، وی دروغ خود را به صحبت‌های رهبری در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری همان سال در 25 خرداد مستند می‌کند. نخست آ‌ن‌که جلسه 25 خرداد نبود، 26 خرداد بود. و دوم آن‌که مطالبی که رهبری، و دیگر افراد از جمله من در باره انتخابات 1388 گفتیم، در کتابی به نام «فتنه تغلب» انتشار یافته است.
در بتدای آن جلسه بنا بر متن این کتاب رهبری گفتند که «ترتیب این جلسه را من این جوری فکر کردم که هرکدام از مجموعه‌هایی که در اینجا جمع شده‌اید- چه مجموعه‌های مربوط به دستگاه‌های رسمی کشور مثل وزارت کشور و شورای محترم نگهبان، و چه مجموعه‌های مربوط به ستادهای نامزدهای مختلفی که در مسئله‌ی این انتخابات فعال بوده‌اید - از هرکدام از این مجموعه‌های چندگانه یک نفر حرف دلش و آن چیزی را که در اعماق روحش هست، همان را در دقایق کوتاهی بر زبان بیاورد. هیچ تقیه و ملاحظه‌ای هم نکنید؛ نه از من و نه از دیگر مجموعه‌هایی که اینجا هستند».
در ادامه پس از این‌که نمایندگان ستادها سخنان‌شان را ایراد می‌کنند، «رهبر انقلاب، ختم رسمی جلسه را اعلام می‌کنند؛ اما می‌گویند: «من با دوستان اگر خواستند، می‌نشینم و صحبت می‌کنم.» دوربین‌های تلویزیون به خواست رهبری از اتاق خارج می‌شود...» (ص:23). بنابراین، آن‌چه از این جلسه با جزئیات فراوان انتشار یافته‌است، قاعدتا از سوی دفتر ایشان بوده‌است. چون کسی دیگری به آن‌ها دسترسی نداشته و پس از انتشار هم نیز موضوع تکذیب نشده‌است. و از قضا تلویزیون بارها بریده‌هایی از صحبت‌های مرا در این جلسه به‌صورت گزینشی انتشار داد که با هدف قلب ماهیت بود که فعلا به آن نمی‌پردازم. به‌هرروی، اگر رهبری مطلب ادعایی نویسنده در باره‌ی من را در این جلسه گفته‌اند، قاعدتا باید در این کتاب یافت شود. نویسنده موظف است که آدرس آن را در این کتاب و یا هرجای دیگر دقیقا بگوید. خوشبختانه این کتاب در دسترس همگان هست.
و اما مطلبی که من در باره انتخابات 1376 و 1388 در این جلسه گفتم و پاسخ رهبری به صحبت‌های من در این کتاب عینا موجود است. و نشان می‌دهد که مطالبی که ایشان به من و رهبری نسبت داده‌است کاملا دروغ است. من متن کتاب را در زیر می‌آورم. با این توضیح که من به نوار صحبت‌های جلسه دسترسی ندارم. لیکن، با مضمون مطالب انتشار یافته موافقم. بنابراین، اگر ویرایشی در گفته‌ها شده، به اصل مطلب لطمه‌ای نمی‌زند. و اما روایت این کتاب از گفته‌های من در این جلسه به شرح زیر است:
[خاطره نیمه‌شب 2 خرداد 1376:
«حدود ساعت یک نصف شب معلوم شد که در واقع آقای خاتمی رای را دارند. من در ستاد انتخابات وزارت کشور بودم. خبر رسید که عده‌ای می‌خواهند از میدان هفت تیر، حرکت کنند به وزارت کشور و بگویند ما نتیجه‌ی انتخابات را قبول نداریم. من آن وقت فکر کردم که چه‌کار می‌شود کرد؟ رفتم منزل و یک پیام تبریکی نوشتم برای آقای خاتمی و اول صبح -7 صبح_ رفتم خدمت آقای ناطق و به آقای ناطق گفتم که این پیام را شما امضا بکنید؛ همین آلان بدهید صداو سیما. ایشان گفتند هنوز نتایج آراء اعلام نشده. گفتم من می‌دانم که آقای خاتمی برنده انتخابات است و اگر شما این پیام تبریک را ندهید، ممکن است یک عده‌ای بخواهند اغتشاش کنند، آشوب کنند و ایجاد مشکل کنند؛ خوب است که شما این پیام تبریک را امضا کنید. ایشان امضا کردند و در واقع پیام تبریک ایشان فکر می‌کنم ساعت ده‌ونیم یازده متشر شد. قبل از این‌که وزارت کشور نیایج کلی آراء را ساعت 2 بعدازظهر (روز شنبه‌ی پس از النتخابات قراءت بکند».
این مقدمه است برای حرف اصلی او:
«ولی آقای خامنه‌ای! این دفعه به نظر من مشکل فساد در مقدمات انتخابات است که من صبح خدمت آقای کدخدایی هم عرض کردم. متاسفانه این دفعه شورای نگهبان در مقدمات انتخابات خوب مراقبت نکردند. و گرنه من با حضرتعالی موافقم که صندوق‌ها را بیست بار هم بشمارند، نتیجه‌ی آراء عوض نخواهد شد. اگر صندوق‌ها را باز شماری کنند، خیلی اتفاقی رخ نمی‌دهد؛ ممکن است یک کمی این وَروآن‌وَر بشود. ولی در مقدمات انتخابات مشکلات بسیار زیادی هست که در واقع همان جوِّ بی‌اعتمادی را که آقای دانش جعفری گفتند ایجاد کرده و کسی نمی‌تواند زیر بار نتیجه انتخابات برود. من خواهشم از حضرتعالی این است که شورای نگهبان را موظف بفرمایید که مقدمات انتخابات را پیش از روز رای و صندوق مورد توجه قرار بدهد؛ چون آنها بسیار مهم‌تر از خود روز رای‌گیری است.».
رهبر انقلاب پاسخ می‌دهند:
«اگر چیزی باشد که یک الزام قانونی برای شورای نگهبان یا برای نظام ایجاد کند حرفی نداریم؛ آن را هم رسیدگی کنند، بررسی کنند. [اّمّا) بالاخره آقای آخوندی! مرجع شورای نگهبان است. [در این] مسائل بایستی منطقی و دور از احساسات [باشیم]؛ بخصوص در شرایطی مثل شرایط ما. آلان شرایطی نیست که ما احساساتمان را اجازه بدهیم که بی‌مهار هرکاری می‌خواهد بکند؛ نه، شرایط حساسی است؛ حساس بودنش هم برای شخص من یا برای یک گروه خاصی نیست؛ برای همه‌تان است؛ چون همه‌ی شما بچّه‌های انقلابید، برای انقلاب زحمت کشیدید، خون دلی خوردید؛ همین‌طور که آقای الویری گفت: راست می‌گوید ایشان.»] (صص49-50).
متاسفانه شورای نگهبان هیچ‌گاه به گفته‌ی رهبری در این باره اعتنا ننمود و نه پیش از روز اخذ رای و نه پس از آن به مقدمات انتخابات رسیدگی نکرد. و از این رهگذر بزرگترین ظلم را در حق مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن روا داشت. چرا که اگر در جریان انتخابات، مطابق قانون اساسی بر روند انتخابات نظارت می‌کرد، با توجه به دروغ‌ها و افتراهایی که محمود احمدی‌نژاد در مناظره تلویزیونی 13 خرداد 1388 با میرحسین موسوی به اشخاص وارد ساخته بود و مرتکب عمل مجرمانه به‌صورت آشکار شده‌بود، صلاحیتش برای شرکت در انتخابات سلب می‌شد و می‌بایست از سیاهه‌ی اخذ رای حذف می‌گردید. این موضوعی است که تلویحا توسط رییس قوه‌ی قضائیه وقت مرحوم آیت‌الله شاهرودی در همان زمان بدان اشاره شد. من این موضوع را رسما به آقای کدخدایی عضو شورای نگهبان در روز 21 خرداد 1388 در محل شورای نگهبان اعلام کردم. و شورای نگهبان بدان بی‌توجهی کرد. و اگر بعد از اخذ رای به مقدمات انتخابات رسیدگی می‌شد. با توجه به گفته رهبری؛ و با توجه به این‌که این امر یک الزام قانونی برای شورای نگهبان و نظام بود و رهبری گفتند که ما حرفی نداریم. قاعدتا انتخابات 1388 می‌بایست بدون حضور احمدی‌نژاد تکرار می‌شد. لیکن، شورای نگبهان هیچ گاه به آن رسیدگی نکرد و شد آن‌چه شد.
عباس آخوندی

برچسب‌ها: