فرزند آیتالله استادی، سخنگوی اسبق شورای نگهبان در یادداشتی نوشت: روز به روز به مرگ فقه و به تبع آن مرگ فقها، نزدیکتر میشویم.
به گزارش اصلاحات نیوز، متن یادداشت کاظم استادی، به شرح زیر است:
«فربهترین رشته دینیِ شیعی، «فقه» است؛ علمای اسلامی ما، غالباً فقیه هستند؛ و در رشتههای دیگر اسلامی، به ندرت مهارت و دانش دارند.
اکنون فقه، نیمه جان شده؛ و در آیندهای نه چندان دور، خواهد مرد؛ حتی اگر نمیرد، در کما رفتن آن، قطعی است. چرا؟
حداقل، به چهار دلیل:
1 بسیاری از مسائل و موضوعات فقهی موجود در رسالهها و کتابهای فقهی، به علت ظهور تکنولوژی و تغییر ساختار زندگی فردی و اجتماعی مردم، منقضی شده؛ و دیگر، مبتلیبه مردم نیست. اکنون، شاید یک سوم مسائل رسالههای عملیه (تدوین شده شصت سال پیش)، اساساً از صحنه زندگی مردم، محو شدهاند؛ همانند احکام چاه، احکام کنیز، و ...
از آن طرف، فقها، تبحری در پرداختن به مسائل جدید (مستحدثه) ندارند؛ و غالباً، اساتید درس سطوح عالی حوزه (به نسبت)، از آن دروس گریزانند.
2 برخی از احکام و مسائل فقهی مورد قبول و پذیرش علما، « قبیحِ اجتماعی» شدهاند؛ و چون جامعه جهانی و نیز مردم کشور، آنها را مورد نقد یا تمسخر قرار میدهند، ناپسند و زشت شمرده میشوند؛ و متروک شده، یا در حال متروک شدن هستند؛ همانند برخی احکام ازدواج و احکام حدود و ...حتی برخی از این احکام شرعی مجاز، قانون منع، یا مجازات قانونی در پی دارند. (به عنوان نمونه، صدور قرار بازداشت برای جوانی که دختر ۹ ساله را با اجازه پدر، عقد موقت نموده است؛ و فیلم گفتههایش به تازگی منتشر شده؛ و یا مورد ازدواج دختر ۱۱ ساله، چندی قبل)
بسیاری از مسائل و موضوعات فقهی موجود در رسالهها و کتابهای فقهی، به علت ظهور تکنولوژی و تغییر ساختار زندگی فردی و اجتماعی مردم، منقضی شده؛ و دیگر، مبتلیبه مردم نیست. وقتی فقها، کم سواد شوند؛ و از سوی دیگر، مردم کوچه و بازار، چند نظر و فتوای مخالف هم در یک مساله را ببینند، مکلفین، الزامی به تبعیت از این راه «پر هرج و مرج» فتوایی، نمیبینند؛ و ترجیح میدهند تا نظر خودشان را جایگزین نظر فقها کنند.بنابراین روز به روز به مرگ فقه و به تبع آن مرگ فقها، نزدیکتر میشویم.
3 دلیل مهم دیگر، تغییر ذائقه دینی مردم و گرایش جامعه به سمت «بیدینی فقهی» است؛ اکنون بسیاری افراد، خود را مسلمان یا شیعه میدانند، اما التزامی در عمل و رفتار، به دستورات فقها ندارند؛ و این رویه، در حال گسترش و نهادینه شدن است.
4 تعداد فقها و مراجع خودخوانده، بسیار گسترش یافته؛ و تنوع فتاوا، بسیار زیاد شده؛ و از آن سو، سطح علمی فقها، تنزل پیدا نموده، یا به حد ابتذال رسیده است. وقتی فقها، کم سواد شوند؛ و از سوی دیگر، مردم کوچه و بازار، چند نظر و فتوای مخالف هم در یک مساله را ببینند، مکلفین، الزامی به تبعیت از این راه «پر هرج و مرج» فتوایی، نمیبینند؛ و ترجیح میدهند تا نظر خودشان را جایگزین نظر فقها کنند.
بنابر آنچه اختصاراً بیان شد؛ روز به روز به مرگ فقه و به تبع آن مرگ فقها، نزدیک میشویم. در آیندهای نزدیک، دایره مکلفین و عاملین به دستور فقها، بسیار محدود خواهند شد؛ و «دینِ فقهی»، شبیه فرقههای خاص دینی ادیان مختلف، میگردد.»