شناسهٔ خبر: 59500394 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

انگیزه‌های ریاض برای آشتی با ایران

تهران - ایرنا - اندیشکده «موقوفه کارنگی» در تحلیل دلایل و انگیزه های عربستان برای توافق با ایران آورده است اجرای چشم انداز ۲۰۳۰ و هراس ریاض از مشارکت جدی تهران، پکن و مسکو مهمترین عامل در تعدیل سیاست های سعودی بوده است.

صاحب‌خبر -

عربستان سعودی، ایران و چین در ۱۰ مارس (۱۹ اسفند گذشته)، با صدور بیانیه ای مشترک از توافق برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ریاض و تهران خبر دادند و دو قدرت خلیج فارس پس از هفت سال تنش توافق کردند بر اساس قوانین بین المللی و توافقنامه های دوجانبه اختلافات خود را حل و فصل کنند. این توافق پس از پنج روز مذاکرات جامع و فشرده در پکن و به دنبال ۲ سال گفت وگوی عربستان و ایران پشت درهای بسته در عراق و عمان حاصل شد.

گزارش تحلیلی اندیشکده کارنگی تصریح دارد اگرچه بسیاری از تحلیل ها بر نقش رو به رشد چین در خاورمیانه در میانه رقابت آن کشور با واشنگتن تمرکز کرده اند اما به نظر می رسد انگیزه های عربستان به بحث هایی فراتر از خروج ایالات متحده از منطقه یا ایجاد تعادل بین یک قدرت بزرگ مربوط می شود.

«یاسمین فاروق» کارشناس این اتاق فکر آمریکایی معتقد است متن و محتوای توافق حاصل شده در پکن در کنار اصول و هنجارهای کشورها بیشتر از همه اقدامات چین و عربستان در چارچوب سیستم سازمان ملل را نشان می دهد و اتخاذ یک ابتکار امنیت جهانی از سوی چین را برجسته می کند. میانجیگری چین برای رفع اختلافی طولانی اکنون به حل درگیری در یمن هم کمک خواهد کرد.

انگیزه‌های ریاض برای آشتی با ایران

وی معتقد است عربستان تا قبل از این پیش شرط هایی را در مورد یمن و کمک نکردن تهران به حوثی ها مطرح کرده بود اما در دو سال گذشته، موضع عربستان تغییر کرده که این مهم با دخالت چین به دست آمده است.

طبق این تحلیل، ادبیات بیانیه سه جانبه حکایت از اعلام مهلتی دو ماهه برای نشان دادن حسن نیت دوطرف دارد و اگرچه تاحدی به نفع ایران است اما نشان می دهد که عربستان سعودی روی درک چینی ها از یمن و منافع پکن در حضور دیپلماتیک در خاورمیانه حساب می کند. از دیدگاه عربستان، برخلاف میانجیگری ‌های قبلی (عمان و عراق)، چین اهرمی برای تضمین این فرآیند سه جانبه به شمار می رود. علت آن است که ریاض به طور سنتی فاقد ابزارهای دیپلماتیک اجبارساز و بازدارندگی نظامی برای تحت فشار قرار دادن ایران برای مصالحه بوده است.

چین برای اولین بار نقش یک پشتیبان فرایند دیپلماسی را به واسطه تجارب شکست خورده سعودی از تکیه بر قدرت های غربی ایفا می کند. کارنگی در این چارچوب دو جنبه منفی را از حضور چین در این توافق دیپلماتیک منطقه بر شمرده است: نخست اینکه اکنون چین خود را به عنوان دوست قابل اعتماد برای هر دو کشور معرفی کرده است و همزمان با هر دو طرف فاصله مساوی را دارد. دوم آنکه اگرچه چین بر داشتن نقشی سازنده تمرکز دارد اما شرایط نشان می دهد که اولویت‌های چین در خاورمیانه به طور عمده تحت تاثیر مسائل اقتصادی قرار دارند و امنیت نیز تابعی از آن است.

این اتاق فکر در بخش دیگری از تحلیل خود چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی را مولفه مهم دیگری در اقدام اخیر ریاض دانست و تصریح کرد تنش زدایی ریاض با تهران بخشی از تمرکز سیاست خارجی جامع آن در حمایت از طرح توسعه اجتماعی - اقتصادی این کشور تحت عنوان چشم انداز ۲۰۳۰ است. بروز تنش از ورود سرمایه گذاری خارجی که به شدت مورد نیاز سعودی است، جلوگیری می کند و رویاهای عربستان برای تبدیل شدن به یک قطب منطقه ای و جهانی به ویژه در حوزه محاسبات ابری، پشتیبانی، تجارت و صنعت را به فنا می دهد.

طبق تحلیل این پژوهشگر، میانجیگری چین در زمانی انجام شد که توازن قدرت دیپلماتیک و اقتصادی منطقه ای برای عربستان سعودی در شرایط مناسبی بوده و قیمت بالای نفت و تغییرات چند سال اخیر در رویکردهای سیاست خارجی به پادشاهی اجازه داده است تا با برنامه های توسعه اقتصادی و دیپلماسی مالی برای بازیابی و افزایش نفوذ منطقه ای و بین المللی خود تلاش کند.

در بخش دیگری از تحلیل کارنگی آمده است این توافق تفاوت بین روابط عربستان با چین و مشارکت آن با روسیه را برجسته می کند. در حیطه سیاست خارجی، مهم ترین توافق بین روسیه و عربستان سعودی، اوپک پلاس است. همزمان در عمل توافق روسیه برای فروش تجهیزات نظامی پیشرفته و قابلیت‌ های جنگ سایبری به ایران در ازای پهپادهای ایران که در اوکراین از آن‌ها استفاده شد، برای عربستان از اهمیت امنیتی بیشتری برخوردار است. رقابت جهانی قدرت میان ایالات متحده و چین، دوری غرب از روسیه و ایران به دلیل جنگ اوکراین، و مرگ توافق هسته ای ایران موجب شده است تا مسکو، تهران و پکن به هم نزدیکتر شوند. حال این توافق را باید تلاش عربستان برای محافظت از خود در برابر گرفتار شدن در میانه تنش های غرب با ایران، روسیه و چین ارزیابی کرد.

به اعتقاد نویسنده، در نهایت تحولات در منطقه باعث تعدیل موضع اساسی عربستان در قبال ایران شده است. با اینحال هر دو کشور به ویژه حاکمان ریاض دریافته اند که قادر به خلاصی از دست طرف مقابل نیستند. در این چارچوب عربستان سعودی تصمیم گرفته است در چارچوب سیاست همزیستی تنظیم شده در خلیج فارس با ایران تعامل کند.

در این راستا گزارش در پایان تصریح دارد ریاض باید انتظارات ایران برای سود اقتصادی ناشی از تنش زدایی با عربستان سعودی و تشدید تحریم های ایالات متحده بر همکاری اقتصادی با ایران را در نظر داشته باشد و مدیریت کند. در هر صورت با وجود مولفه های مختلف همچون رقابت های منطقه ای، سیاست های اسرائیل در منطقه و نفوذ ایران در سراسر خاورمیانه، به نظر می رسد که هر دو دولت در ریاض و تهران برای نزدیک شدن به یکدیگر تصمیم خود را گرفته اند.

نظر شما