به گزارش ایکنا، نود و دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «ذهن» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی آیتالله علیاکبر رشاد منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «یافتههای روششناختی علوم انسانی مطلوب بر پایه معرفتشناسی اسلامی (با تأکید بر آرای علامه مصباح یزدی)»، «استراتژیهای پژوهشی ترکیبی در حکمت اسلامی؛ مطالعه موردی آموزش فلسفه استاد مصباح»، «واکاوی مراحل سه گانه نظریه مطابقت از دیدگاه ملاصدرا»، «ارزیابی معضل جفتشدگی نفس و بدن از منظر صدرا»، «نگرش فیزیکدانان درباره واقعنمایی نظریههای علمی، و پیدایش واقعگرایی ساختاری در فلسفه علم»، «حوزههای مفهومی واژة «هدایت» در قرآنکریم در چارچوب رویکرد تحلیلانتقادی چارتریسبلک از استعارههای مفهومی»، «برهان عینیت ذهن و ذهنی بر اتحاد عاقل و معقول»، «معیارهای سنجش معارف شهودی با تاکید بر آرای صدرالمتالهین».
در چکیده مقاله «استراتژیهای پژوهشی ترکیبی در حکمت اسلامی؛ مطالعه موردی آموزش فلسفه استاد مصباح» آمده است: «یکی از مهمترین مباحث در حوزه روششناسی، بحث استراتژیهای پژوهش است که پرداختن به آن در فلسفه اسلامی بدون سابقه است. میتوان استراتژیهای پژوهشی در فلسفه اسلامی را بر دو بخش بسیط و ترکیبی تقسیم نمود. استراتژیهای پژوهشی بسیط عبارتند از استراتژی قیاسی، استراتژی تحلیلی، استراتژی استقرائی، استراتژی تفسیری و استراتژی شهودی. تحقیق حاضر پس از ارائه تعریف از استراتژیهای ترکیبی، با استفاده از استراتژی تفسیری و روش تبیینی – تحلیلی درپی پاسخ به این مسئله است که استراتژیهای پژوهشی ترکیبی استاد مصباح در حکمت اسلامی چگونه است. نتیجه اینکه، وی در حکمت اسلامی از استراتژیهای ترکیبیِ تحلیلی-قیاسی؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم-شهودی؛ تحلیلی-تفسیری نوع اول و دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم-استقرائی؛ و قیاسی-تفسیری نوع دوم استفاده نموده است.»
در طلیعه مقاله «واکاوی مراحل سه گانه نظریه مطابقت از دیدگاه ملاصدرا» آمده است: «یکی از مسائل اصلی درمعرفتشناسی، نحوه «کاشفیت» علم (معرفت) و تحلیل و صورتبندی «صدق» است. درمیان اغلب نظریههای صدق نیز، «نظریه مطابقت» به معنای مطابق بودن گزاره با واقع، به عنوان معیار صدق قضایا، در نزد فلاسفه غرب و مسلمان طرفداران فراوانی یافته است. با این حال، این نظریه فارغ از ایرادلحاظ نشده و بر مبنای ثنویت ذهن و عین، اشکالاتی بر آن وارد شده است، از جمله: اجتماع جوهر و عرض، اندراج شیء تحت دو مقوله متباین و...، که با عنوان «مشکله وجود ذهنی» در میان حکمای مسلمان شهرت یافته است. اما از زمان ملاصدرا و براساس اصول هستیشناختی وی همچون: اصالت وجود و تشکیک وجود، دوگانگی ذهن و عین از دایره بحث خارج میشود و مطابقت به عنوان مطابق بودن یک مرتبه از وجود با مرتبه دیگر آن مطرح میگردد و بر اساس مبانی نهایی صدرائی از جمله: تجرد علم، اتحاد علم و عالم و معلوم، و حضوری بودن همه علوم، شکاف بین مطابِق و مطابَق در نظریه مطابقت، یکسره از میان میرود. بدین ترتیب، مسئله مطابقت در فلسفه صدرا صورت جدیدی مییابد که مقاله حاضر به به بیان سیر تطور آن اختصاص یافته است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی- عقلی است.»
در چکیده مقاله «ارزیابی معضل جفتشدگی نفس و بدن از منظر صدرا» آمده است: «معضل جفتشدگی این است که چرا و چگونه ممکن است یک نفس خاص به بدنی خاص تعلق پیدا کند یا از آن متکون شود؟ براساس عدم پاسخ به این سوال ادعا میشود تعامل علی میان نفس مجرد و بدن مادی ممکن نیست. نگارنده پس از ارائه تبیینی جدید از تفاوت معضل جفتشدگی با چالش علیت ذهنی، این معضل را دارای سابقهای طولانی در فلسفه اسلامی دانسته و به ارزیابی دیدگاه ملاصدرا در حل این معضل پرداخته است. به نظر نگارنده، تقریر نحوه ترکیب اتحادی نفس و بدن از منظر ملاصدرا در حل این معضل نکتهای کلیدی است. بر این اساس با در نظر داشتن چند مبنای دیگر انسانشناختی صدرایی، به دو تقریر از ترکیب اتحادی نفس و بدن از منظر صدرا، پرداخته و اثبات شده است که تقریر تغایر وجودی نفس و بدن از منظر صدرا که نفس و مراتب آن را دارای دو وجود متغایر میداند، در حل این معضل ناتوان بوده و تنها راهحل این معضل، این تقریر از صدراست که نفس و مراتب آن با یک متن وجودی موجودند. این تحقیق، با ابزار کتابخانهای و روش تحلیلی انتقادی نوشته شده است.»
انتهای پیام
نظر شما