او پس از ۴۵ سال، در ملأعام دیده شد و دخترش تصویری از حضور خانوادگیشان در راهپیمایی ۲۲ بهمن ضدانقلاب در لسآنجلس را منتشر کرد. از ثابتی از همان آبان ۵۷ که با نام مستعار از کشور رفت (گریخت) خبری نبود تا همین ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ که ناگاه آفتابی شد و شاید از پس وکالت براندازان به رضا پهلوی، حس کرد دربار پهلوی که بی شکنجهگر نمیشود و او هم از غار بیرون درآمد!
از جمله مطالب جالب توجه درباره ثابتی، نگاه او به شخصیت محمدرضا پهلوی است. تصویری که ثابتی از شاه ارائه میدهد، تصویر موجودی است ساده لوح، جاهل و فاقد صلاحیتهای لازم برای اداره یک مدرسه تا چه رسد اداره یک کشور!
از جمله او در صفحه ۴۴۱ کتابش به نام «در دامگه حادثه» نقل میکند که «چون شاه، هوشنگ انصاری را با امریکاییها مرتبط میدانست و شریف امامی را هم مورد تأیید انگلیس تلقی میکرد، تصور میکرد با پیشنهاد انصاری با منوچهر آزمون برای نخستوزیری، اوضاع آرام میشود. معلوم است شاه با این تشکیلات امنیتی نباید انتظاری جز سرنگونی میداشت.»
در این خصوص ذکر شاهدی از خود خاطرات ثابتی بیمورد نیست. او در صفحه ۴۴۳ خاطراتش اشاره میکند که برای نخستین بار در خردادماه ۱۳۵۷ شاه به فردوست گفته بود فکر میکند تحرکات انقلابی نتیجه کار خارجیهاست و بنابراین تصمیم گرفته است از سلطنت کنارهگیری کند و به خارج برود. یک هفته بعد همین مطلب به ثابتی گفته شده بود. مردادماه آن سال جمشید آموزگار نخستوزیر جدید نقل کرده بود شاید شاه سلطنت را رها کند و به خارج کشور برود. جالبترین بخش سخنان ثابتی آنجایی است که مدعی است فردی دموکرات، آزادیخواه، رئوف و مهربان بوده است. با این وصف همین فرد دموکرات در صفحه ۵۸۶ به رضا قطبی پسردایی فرح انتقاد میکند فیلمهایی که او مدعی است برای تشویق جوانان در تلویزیون ملی ایران تهیه میکند، همه تبلیغ اقدام مسلحانه است، اما رضا قطبی میگوید نباید نسبت به جوانان پیش از اندازه سختگیری کرد. ثابتی که خود از ارکان برپادارنده رژیم شاه با اتکا بر نظامی پلیسی بود، اکنون بعد از گذشت سالها از مرگ شاه، منتقد شاه شده و در صفحه ۵۹۱ کتاب «در دامگه حادثه» گفته است «شاه بیشتر به تملق و چاپلوسی و دستبوسی اهمیت میداد تا سلامت نفس افراد؛ در حالی که همین افراد به فساد و مالاندوزی آلوده بودند.»
23302