مرد میانسالی که پدرش را با همدستی مرد دیگری به قتل رسانده بود پس از گذشت سه ماه از حادثه به قتل اعتراف کرد.
روز شنبه ۳۰ مهرماه امسال زن میانسالی در تهران به کلانتری ۱۲۹ جامی رفت و از گم شدن ناگهانی شوهر ۸۷ سالهاش به نام بهرام شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل بهرام همسرش را از دست داد و مرا به عقد خود درآورد. ما فرزندی نداریم و زندگی خوبی با هم داریم، اما شوهرم از همسر اولش یک پسر ۴۲ ساله به نام کامران دارد که با همسرش در طبقه دوم خانه پدرش زندگی میکند و من و شوهرم نیز در طبقه اول آن ساختمان زندگی میکنیم. چند روز قبل من و شوهرم در میهمانی خانوادگی در یکی از شهرهای اطراف تهران شرکت کردیم. میهمانی متعلق به بستگان من بود و روز بعد شوهرم به تهران برگشت، اما من همانجا ماندم. قرار بود او یکی، دو روز کارهایش را انجام دهد و دوباره پیش من بیاید. روز اول شوهرم با من تماس گرفت و گفت به خانه رسیده است و من نگرانش نباشم. آن روز چند باری با هم تلفنی صحبت کردیم تا اینکه روز دوم گفت میخواهد به بازار برود و برای خانه گردو بخرد و از من سؤال کرد چیزی برای خانه لازم داریم یا نه. غروب روز دوم دوباره با تلفن خانهمان تماس گرفتم، اما شوهرم جواب نداد. ساعتی بعد هم عروسش با من تماس گرفت و گفت همراه شوهرش به شهرستان رفته است. او از من حال پدر شوهرش را پرسید و از آب و هوای تهران سؤال کرد و من هم به او گفتم که شوهرم در خانه است.»
سرقت
وی ادامه داد: «از غروب آن روز تا ساعات پایانی شب چند بار با شوهرم تماس گرفتم، اما او جواب نداد، به همین خاطر نگران شدم و بلافاصله به تهران آمدم. وقتی به خانهمان رسیدم تازه متوجه شدم کلیدم را جا گذاشتهام و هر چقدر هم در زدم شوهرم در را باز نکرد و پسر و عروسش هم در خانه نبودند. سپس از یک کلیدساز درخواست کمک کردم و او در خانه را باز کرد. تمامی وسایل خانه بههم ریخته بود و پولهایی که پشت قاب عکسی جاسازی کرده بودیم همراه مقداری از وسایل دیگر و تلفن همراه شوهرم سرقت شده بود، از طرفی از شوهرم هم خبری نبود. من از همسایه سؤال کردم، اما آنها خبری از شوهرم نداشتند و حتی نانوایی محل هم فقط همان روز دوم شوهرم را دیده بود. الان نگران شوهرم هستم و احتمال میدهم برای او اتفاق بدی رخ افتاده باشد.»
ردپای پسر ناخلف
با طرح این شکایت، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از مرد سالخورده وارد عمل شدند.
مأموران پلیس در بررسیهای میدانی و فنی خود دریافتند مرد گمشده روز حادثه وارد خانهاش شده، اما هرگز بیرون نرفته است. از طرفی بررسیها نشان داد در همان چند روز پسر و عروس مرد گمشده و افراد دیگری به ساختمان مسکونی رفت و آمد داشتهاند.
مأموران در ادامه هیچ ردی از بهرام پیدا نکردند، به همین دلیل این احتمال برای آنها قوت گرفت که وی در خانهاش به دست یکی از اعضای خانوادهاش به قتل رسیده و جسدش به صورت مخفیانه به جایی دیگر منتقل شده است؛ بنابراین با به دست آمدن این اطلاعات چند روز قبل مأموران پلیس کامران را به عنوان مظنون حادثه گمشدن پدرش بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
ادعایی عجیب
متهم در تحقیقات ابتدایی منکر جرم خود شد و ادعا کرد اطلاعی از سرنوشت پدرش ندارد و روز حادثه هم همراه همسرش مسافرت بوده است. متهم سرانجام صبح دیروز وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به قتل پدرش با همدستی یکی از دوستانش به نام پژمان اعتراف کرد و گفت که به خاطر هیچ پدرش را به قتل رسانده است. وی در ادعایی گفت: «پدرم پس از فوت مادرم با زن میانسالی ازدواج کرد و من از همان زمان با او اختلاف پیدا کردم. البته به او به من بدی نکرده بود و من و همسرم نیز در طبقه دوم خانه پدریام زندگی میکنیم و حتی او یکی از مغازههایش را برای کاسبی به من داده بود. روز حادثه دوستم پژمان میهمان من بود تا اینکه ساعتی بعد تصمیم گرفتیم به خانه پدرم در طبقه اول برویم. من، دوستم و همسرم به خانه پدرم رفتیم و متوجه شدیم نامادریام نیست و پدرم تنهاست. من با او درگیر شدم و با همدستی دوستم با چوب دستی پدرم را به قتل رساندیم. او خیلی التماس کرد، اما من خیلی عصبانی بودم در نهایت با ضربات چوبی که به سر و دست و پایش زدیم، فوت کرد. پس از آن جسد را داخل پتویی پیچاندیم و با خودرو به بیابانهای اطراف جوادآباد ورامین بردیم و در آنجا دفن کردیم.»
فریب
پس از این برای اینکه مأموران پلیس را فریب دهیم همراه همسرم به یکی از شهرهای شمالی رفتیم تا بعد ادعا کنیم روز حادثه در تهران نبودهایم، حتی از شهرستان چند باری هم با تلفن پدرم تماس گرفتیم تا اگر تلفنهای پدرم از سوی پلیس بررسی شد، مأموران به ما مشکوک نشوند و فکر کنند ما از شهرستان با پدرم در تماس بودهایم. همسرم نیز چند باری با نامادریام تماس گرفت و ادعا کرد از پدرم خبری ندارد. به هر حال فکر کردیم نقشه ما حساب شده است، اما در نهایت پلیس دست ما را رو کرد.
مأموران پلیس همزمان با بازداشت همسر قاتل به محل دفن جسد رفتند و جسد مرد سالخورده را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند.
انکار
همسر متهم نیز در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و گفت اصلاً در جریان قتل پدر شوهرش نبوده است. وی در ادعایی گفت: «در همان روزهایی که شوهرم مدعی است با همدستی دوستش، پدرش را به قتل رسانده من به خانه پدرش شوهرم رفت و آمد نداشتم. البته شوهرم چند باری به خانه پدرش رفت و بعد هم از من خواست با هم به مسافرت برویم. در مسافرت هم به من گفت تلفنی با نامادریاش تماس بگیرم و جویای حال پدر شوهرم شوم. شوهرم دروغ میگوید که من شاهد قتل پدرش بودم، من الان که بازداشت شدهام تازه فهمیدم پدر شوهرم به قتل رسیده است.»
متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. جستوجو برای دستگیری همدست قاتل ادامه دارد.
اعتراف پسر ناخلف به قتل پدر سالخورده
جوان آنلاين
مرد میانسالی که پدرش را با همدستی مرد دیگری به قتل رسانده بود پس از گذشت سه ماه از حادثه به قتل اعتراف کرد.
صاحبخبر -
∎
نظر شما