شناسهٔ خبر: 58598254 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«سرهنگ ثریا»، پدیده جشنواره از زبان کارگردانش، لیلی عاج

فیلم من قصه‌ای مادرانه تعریف می‌کند

صاحب‌خبر -

  [نگار باباخانی]پدیده جشنواره امسال تاکنون فیلم «سرهنگ ثریا» بوده است. اولین فیلم لیلی عاج، کارگردان تئاترهای تحسین‌شده‌ای چون «کمیته نان»، «سالی که دوبار پاییز شد»، «قند خون»، «روزمرگی» و «بابا آدم» که در همان اولین نمایش خود در جشنواره فیلم فجر میخ کارگردانش را کوبید و او را به عنوان یکی از بهترین کارگردانان سینمای امروز ایران به تثبیت رساند. فیلمی با تمرکز بر موضوع مادری، درباره مادرانی که بعد از سال‌ها برای دیدار فرزندان‌شان به اردوگاه اشرف، مقر منافقین در عراق، می‌روند و در آن‌جا با بی‌اعتنایی سیستماتیک فرزندانی که سالیان سال مورد شستشوی مغزی قرار گرفته بودند، روبه‌رو می‌شوند. موضوعی که با توجه به اجرای نمایش «بابا آدم»، درباره گروهک منافقین، به نظر می‌رسد جزو دغدغه‌های این هنرمند به شمار می‌آید.

ساخت فیلم «سرهنگ ثریا» از کجا آغاز شد؟
این داستان برمی‌گردد به روزهایی که نمایش «بابا آدم» را روی صحنه برده‌بودم که تصمیم گرفتم طرح سینمایی«سرهنگ ثریا» را نیز بنویسم. داستانی که تا حد زیادی مدیون عکس‌های تکان‌دهنده مادرانی است که پشت سیم‌های خاردار منتظر فرزندان‌شان بودند و کلید ساخت این فیلم را زدند. این ماجرا البته به سال ۹۹ برمی‌گردد که از طرف مرکز هنرهای نمایشی برای چاپ کتاب دعوت شده بودم و تصمیم گرفتم درباره پدربزرگم بنویسم که خاطراتی از مرصاد داشت. هنگام جست‌وجوها و تحقیقاتی که درباره این گروهک داشتم، مادری را کنار سیم‌‌های خار‌دار دیدم که بسیار تاثیرگذار بود. کم‌کم مراحل تحقیق را انجام دادم و با ثریا عبداللهی که یکی از مادرها بود، آشنا شدم و فیلم سرهنگ ثریا شکل گرفت. با این‌حال تا زمانی که سازمان سینمایی اوج پشتیبانی از این فیلم را بر عهده نگرفت، اتفاقی نیفتاد.

از قبل درباره گروهک منافقین مطالعاتی داشتید یا اینکه به فراخور موضوع فیلم‌تان دنبال تحقیق در این زمینه رفتید؟
درست است که بازدید از اردوگاه اشرف کار ساده‌ای نبود، اما من به هر شکل که بود رفتم و آنجا را دیدم. این مساله اصلی بود که از نظر بصری فضا را برایم به وجود آورد. اما در کل بیش از یک سال روی فیلمنامه «سرهنگ ثریا» کار کردم.

شخصیت‌های «سرهنگ ثریا» واقعی‌اند و در روند تحقیقات به آنها رسیده‌اید یا به اقتضای پیشبرد درام خلق شده‌اند؟
ما در این فیلم کاراکتر اصلی یا همان ثریا را داریم که واقعی است و مابه‌ازای بیرونی دارد، ولی دیگر کاراکترها واقعی نیستند. البته نه اینکه تخیلی باشند، نه. در روند نوشتن فیلمنامه با خانواده‌های بسیاری صحبت کردم که یکی از نزدیکان‌شان در کمپ اشرف گرفتار شده بود، اما آنها تک‌تک وارد فیلم نشده‌اند و شاید برآیندی از کاراکترشان در برخی از کاراکترها جمع آمده است. به هر حال، می‌دانید که پرداختن به این همه کاراکتر در یک فیلم ممکن نیست و حتی به این دلیل هم بود که به تهیه‌کننده گفتم می‌شود اینها را در یک سریال اپیزودیک به تصویر کشید. حتی این را هم بگویم که خود شخصیت ثریا با اینکه مابه‌ازای بیرونی دارد، اما در اصل آنچه در فیلم می‌بینیم از این شخصیت الهام گرفته شده، نه اینکه عین به عین بر اساس او پرداخت شده باشد.
به‌عنوان کارگردانی که داشتید فیلم اول‌تان را می‌ساختید، پرداختن به چنین موضوعی هم از نظر اجرا، هم حواشی و دردسرهای بعدی می‌توانست دشوار باشد. آیا واقعا زمان فیلمبرداری و حتی بعدتر، دشواری‌های کار اذیت‌تان نکرد یا پشیمان نشدید که کاش سراغ موضوع دیگری رفته بودید؟
به هر حال، «سرهنگ ثریا» فیلم سختی بود؛ به‌خصوص که در این فیلم داشتیم با بازیگران سالمند کار می‌کردیم که در آن فضای پرگرد و غبار سختی‌های بسیاری کشیدند.

البته منظورم بیشتر دشواری‌هایی بود که ممکن است به دلیل مضمون سیاسی کار پیش بیاید؟
به‌عنوان سازنده «سرهنگ ثریا» باید بگویم که این فیلم را بیشتر از اینکه سیاسی ببینم، فیلمی می‌بینم که دارد یک قصه مادرانه و زنانه را تعریف می‌کند. حقیقتش هم خودم ماجرا را این‌گونه می‌بینم، هم اینکه این‌جور کارها را بیشتر دوست دارم و بیشتر بلدم. البته این را هم باید توضیح دهم که منظورم این نیست که این‌جور فیلم‌ها و قصه‌ها بهتر یا ارزشمندتر از قصه‌های سیاسی هستند، نه. حتی شاید برعکس هم باشد و التهاب و هیجان قصه‌های سیاسی فیلم‌های جذاب‌تری به وجود بیاورد، اما برای خود من اولویت در ساخت این فیلم تعریف قصه این مادر بود.

می‌توانید بگویید چه ضرورتی باعث شد فکر کنید امروز باید درباره گروهکی مانند گروهک منافقین فیلم بسازید؟
ببینید؛ موضوع فیلمسازی و فرآیندی که یک فیلم طی می‌کند بسیار پیچیده و طولانی است و فقط به خاطر یک دغدغه یا احساس ضرورت نمی‌توان سراغ ساخت یک فیلم رفت؛ چون سینما یک کار گروهی و زمانبر است و مثلا اگر نتوانید برای فیلمی که دوست دارید بسازید، سرمایه‌گذار پیدا کنید، چه‌بسا اصلا ساخت آن فیلم منتفی شود و به جایی نرسد. در واقع یک فیلم یکی، دو سال زمان می‌برد و با تکیه صددرصدی روی انگیزه‌هایی که گفتید، نمی‌توان فیلم را پیش برد. اصلا از کجا معلوم که در این یکی، دو سالی که دارید تولید فیلم را پیش می‌برید، آن ضرورت آغازین هنوز هم وجود داشته باشد. بگذریم از اینکه در اغلب مواقع شرایط زمان ساخت یک فیلم با زمان نمایش آن متفاوت است. اما هیچ‌کدام از اینها به منِ فیلمساز ربط چندانی ندارد. من خواسته‌ام یک فیلم مهرآمیز و عاطفی مادرانه بسازم که مادری در دشوارترین شرایط هم دنبال فرزندش آمده است.

«سرهنگ ثریا» از نگاه منتقدان
روایت هنرمندانه‌ای از برهوت و غبار و بی‌رنگی!

فیلم «سرهنگ ثریا» به‌عنوان تازه‌ترین محصول سازمان هنری - رسانه‌ای اوج و نخستین تجربه کارگردانی لیلی عاج -که تاکنون در پایان چهارمین روز جشنواره به‌عنوان پدیده این دوره شناخته می‌شود- پروژه‌ای بزرگ است که کوشیده از زاویه‌ای متفاوت به حضور گروهک  منافقین در پادگان اشرف بپردازد. داستان مادری که فرزندش توسط گروه منافقین به پادگان اشرف رفته و حالا مادر تلاش دارد فرزند خود را از دست این گروه تروریستی نجات دهد.
اولین ساخته سینمایی لیلی عاج که در خلاصه داستانش آمده «این راه با گریه باز نمیشه!»؛ جدیدترین فیلم سینمایی ایرانی است که به گروهک منافقین پرداخته است. مسیری که البته بهروز شعیبی و محمدحسین مهدویان با فیلم‌های «سیانور» و «ماجرای نیمروز» در دهه نود -پیش از لیلی عاج- پیموده‌اند و حالا البته لیلی عاج نسخه‌ای زنانه‌تر از ماجراهای این گروه را روایت می‌کند. فیلمی که در روز سوم جشنواره با استقبال تماشاگران رسانه‌ای فستیوال مواجه شد و البته به نظر می‌رسد از سوی منتقدان رسانه‌ها نیز مورد پذیرش و تحسین قرار گرفته است.
سیداصغر نوربخش درباره «سرهنگ ثریا» نوشته: «سرهنگ ثریا یکی از معدود توجهات سینمای ایران به مقوله پرچالش و التهاب سازمان پربحث مجاهدین خلق (منافقین) است. نخستین فیلم بلند لیلی عاج که با این فیلم نشان می‌دهد کارگردانی را بلد است و زمین بازی را به خوبی می‌شناسد و می‌خواهد در سینمای ایران قله‌نشینی کند و صحنه‌هایی را به تصویر بکشد که فراتر از سندگویی و نمایش اصل ماجراست. نتیجه، روایت هنرمندانه‌ای است از آنچه در برهوت و غبار و بی‌رنگی می‌گذرد.»
نفیسه ترابنده هم می‌گوید: «موضوع فعالیت‌‌های غیرانسانی سازمان منافقین پیشتر توسط بهروز شعیبی در «سیانور» و محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز» در قالب فیلم سینمایی و جلیل سامان در «ارمغان تاریکی» و «نفس» در قالب سریال تلویزیونی مورد اشاره قرار گرفته، اما لیلی عاج در مقام نویسنده و کارگردان از زاویه‌ای متفاوت زخم این گروهک تروریستی را در قلب و ذهن مخاطب به‌جا می‌گذارد. او که همواره در عرصه تئاتر نشان داده به وقایع اجتماعی علاقه دارد و از دل آنها قهرمانانی از جنس آدم‌‌های معمولی بیرون می‌کشد، در «سرهنگ ثریا» نیز فیلم شریف و تاثیرگذاری حاصل آورده و نشان داده همان‌طور که در تئاتر نام پرافتخاری دارد، می‌تواند در سینما هم کارگردان خوبی باشد.»
علیرضا بهرامی، منتقد سینما، اما عقیده دارد که «ماجرای حضور جمعی از شهروندان ایرانی در اردوگاه اشرف عراق از جمله موضوعاتی است که این استعداد را داشت که دستمایه فیلمی موفق حتی در عرصه بین‌المللی قرار گیرد، اما واقعیت این است که کارگردان نتوانسته از این پتانسیل استفاده خوبی به عمل آورد.»

نظر شما