حامد اردهالی - خبرگزاری خبرآنلاین : میثاق بهادران ؛ او جوانی ایرانی الاصل است که به دلیل فیلیپینی بودن مادرش در تیم ملی این کشور بازی می کند. این پزشک دو رگه 28 ساله در بازی های اخیر فیلیپین خوش درخشیده و در دو بازی 3 گل برای تیمش زده. ان هم دو گل به بحرین و شکست دادن همراه با تحقیر این تیم در مانیل. میثاق در کافه خبر از خاطرات شیرین فوتبالی اش سخن گفت.
میثاق بهادران چطور فوتبالیست شد؟
وقتی من در ایران بودم، همیشه فوتبال بازی می کردم و دوست داشتم فوتبالیست شوم. ولی موقعیت و شرایطش نبود. چون در ایران برای فوتبالیست شدن باید درس را رها می کردم و خیلی سخت بود. برای همین ناامید شده بودم. چون می خواستم برای دندانپزشکی به فیلیپین بروم و پدرم هم اجازه نمی داد فوتبال بازی کنم. بعد در فیلیپین وارد یک جمعی شدم که همه ایرانی- فیلیپینی بودند و آنجا در مدرسه خواستیم به جای زمین بسکتبال برای مان دروازه فوتبال درست کنند و همین باعث شد که کم کم فوتسال را شروع کنم.
دروازه فوتسال یعنی همان گل هندبالی ها؟
بله ایمان رونقی شوهر خواهرم اولین کسی بود که در دانشگاه فوتسال را شروع کرد و ما هم بسکتبال را رها کردیم و به فوتبال پرداختیم. در این 5سال هم آقای گل مدرسه ها بودم و هم تیم مان 5سال قهرمان شد و هم 5سال پشت هم ان وی پی یعنی بهترین بازیکن فوتسال شدم. همان زمان آقای اسماعیل صدری همان کسی که قبلا فوتسال فیلیپین را در دست داشت، برای بازی های تیم ملی من را دعوت کرد. با تیم ملی هم دو بار آقای گل آسیای شرقی شدم و تیم مان هم برای بازی های قهرمانی آسیایی ای اف سی کوالیفای شد. همان بازی هایی که ایران آنجا ژاپن را 4-1 زد و من هم آنجا بودم.
شما هم بازی کردید؟
بله ما با ژاپن و هنگ کنگ و ... هم گروه بودیم.
در مقدماتی بودید؟
نه در اوزاکا 2007 بودیم. همان بازی هایی که فکر می کنم آقای حسین شمس مربی ایران اخراج شد. وقتی آقای گل شدم،به تیم ملی چمن فیلیپین دعوت شدم تا تست بدهم. گفتم نمی توانم، به این دلیل که دندانپزشکی می خواندم، نمی توانستم در تیم فوتبال بازی کنم، ولی چون تمرینات فوتسال شب بود می توانستم بروم. ولی برای تمرینات فوتبال نمی توانستم حاضر شوم و پدرم هم اجازه نمی داد. می گفت اول باید درست را تمام کنی، بعد هر کاری دوست داشتی انجام بده. سال 2011 که درسم تمام شد، حتی نگذاشتم یک روز بگذرد ...
چند ساله بودی؟
24سالم بود که درسم را در رشته دندانپزشکی تمام کرده و حتی برای گرفتن مدرکم هم نرفتم. همان روز مستقیم به سر تمرینات تیم ملی رفتم و برای این کار هم مامانم خیلی از من ناراحت شده بود. ولی توضیح دادم و گفتم به خاطر علاقه ام بوده. آنجا 50-60بازیکن از کشورهای مختلف برای تست تیم ملی آمده بودند که از این تعداد فقط دو نفر را می خواستند که برای کمپ تمرینات در آلمان ببرند. از این 60 نفر من و یکی از هم تیمی های قدیمیم که الان دیگر در تیم ملی نیست انتخاب شدیم و پایم به رشته فوتبال هم باز شد. الان 4سال است برای باشگاه گلوبال اف سی در فیلیپین بازی می کنم که بیشترین قهرمانی را دارد و کاپیتان تیم ملی فوتسال هم بودم.
سطح لیگ فیلیپین چطور است؟ غیر از مانیل در شهرهای دیگر هم لیگ دارد یا نه؟
لیگ دسته یک ما ده تیم دارد که تیم های خوبی هستند، البته شاید به خوبی کشورهایی مثل ایران نباشند. ولی ما برای اولین بار برای بازی های ای اف سی کاپ و با بهترین تیم مالزی بازی کردیم و صفر صفر شدیم. در این بازی ها می دیدیم که می توانیم این تیم ها را با اختلاف زیاد ببریم، ولی چون در تیم مشکلاتی داشتیم و بعضی بازیکن های خارجی مان را بد رجیستر کرده بودیم، به همین دلیل حذف شدیم. چون لیست را اشتباه داده بودند و سه تا بازیکن مکزیکی آورده بودند و تیم داغون شد.
پارسال یک بار با تیم آقای قلعه نویی تمرین کردی، می خواستی به ایران بیایی؟
نه. من به یکی از آشناها گفتم می خواهم یک جلسه تمرین کنم که دوندگی داشته باشم و فردایش هم قرار بود برای دیدن فامیل به شیراز بروم.
شیرازی هستی؟
اصالتا برای باغ بهادران اصفهان هستم. من میثاق بهادرانی باغ بهادران هستم و چون رفتم فیلیپین ادامه نام خانوادگی ام را حذف کردم و نام خانوادگی مادرم را گذاشتم. الان میثاق بهادرانی مدینا هستم که بدانند دورگه هستم و مشکلی برای پاسپورت و ... پیش نیاید.
فضای تمرین با استقلال چطور بود؟
اولش خیلی هیجان داشتم. چون استقلال تیمی بود که وقتی بچه بودم بازی های آنها را می دیدم و پرسپولیس استقلال تیم های پرطرفداری هستند. وقتی با آنها تمرین می کردم فکر می کردند نمی توانم فارسی حرف بزنم و با من حرف نمی زدند. می گفتند اوکی و من هم می گفتم باشه اوکی!
با کسی هم دوست شدی؟
آقای حنیف عمران زاده که دفاع بازی می کرد می گفت از این ایتالیاییه بپرسید کدام پست بازی می کند که من هم به فارسی جواب دادم پیستون بازی می کنم. بعد همه تعجب کردند گفتند تو فارسی بلدی و ما سه ساعته نمی دانیم! حتی روز بعدش هم ورزش سه خبر زد که یک بازیکن فیلیپینی آمده و با استقلال تمرین کرده. اسمم را هم نپرسیده بودند. بعد از من پرسیدند تو چطوری سر تمرین آمدی؟ من به وسیله آقای میرشاد ماجدی و آقای تمهیدی که یکی از آشناها بودند، به تمرین این تیم رفتم.
شما دوسالگی به ایران آمدید، پیش از آن پدرتان در فیلیپین زندگی می کردند؟
پدر من آنجا درس می خواندند.
30سال پیش احتمالا پدرت جز اولین ایرانی هایی بوده که به فیلیپین رفته.
تمام دو رگه هایی که الان می بینید، همه 28-30ساله هستند. آن زمان زیاد به فیلیپین می رفتند و اصلا تیم ملی فوتبال فیلیپین با دورگه های ایرانی فیلیپینی کارش را شروع کرد ساسان ماران نقش، پیمان نژاد صفوی، نوید خراسانی و ...
همه هم پدرها پزشک بودند؟
خودشان هم همه پزشک هستند.
در فیلیپین همه پزشکی می خوانند؟
رفتن به فیلیپین فقط وقتی می صرفد که بخواهی پزشکی بخوانی. یک علتی که ایرانی ها بیشتر می آیند به این دلیل است که کنکور ندارد .
مدرک خودت معادل سازی شده؟
نه هنوز! من به عنوان یک ایرانی آنجا امتحان دادم نه یک فیلیپینی، یعنی وقتی مدارکم را به اینجا بیاورم و تزم را ارائه دهم، حدود یک سال بعد دندانپزشک هستم. من ورودی 2004 بودم و یک سال هم آنجا دبیرستان درس خواندم، یعنی دیپلم را هم آنجا گرفتم.
جمعیت ایرانی ساکن فیلیپین با هم آشنایی دارند؟
آن موقع 4هزار ایرانی آنجا بودند و همه هم همدیگر را می شناختند و فضای جالبی بود. الان هم که می بینید من فارسی خوب صحبت می کنم به این دلیل است که تمام دوستانم در فیلیپین ایرانی بودند و به همین دلیل با فیلیپینی ها خیلی ارتباط نداشتم و با فرهنگ ایرانی بزرگ شدم. ما سالن اجاره کرده بودیم و هفته ای سه بار حدود 40-50ایرانی با هم فوتسال بازی می کردیم.
سابقه بازیگری هم داری؟
وقتی 14-15سالم بودم یک فیلم به نام "زندگی بر فراز دنیا" بازی کردم که اسم کارگردانش یادم نیست، اما یکی از بازیگرانش خانم سحر زکریا بود. نقش اصلی من بودم که نقش پسر یک شهید خلبان را بازی می کردم که همیشه می خواستم پرواز کنم و خانم سحر زکریا نقش معلم من را داشت. فکر می کنم به خاطر رنگ چشم هایم من را انتخاب کردند، به این دلیل که نقش برادرم را هم یک هنرپیشه معروف دیگر داشت که او هم چشم های زاغی داشت. البته من حافظه ام در مورد اسم ها خیلی ضعیف است و یادم نمی ماند.
چطور شد به تیم ملی فوتبال دعوت شدی؟
من فوتسال بازی می کردم و دو بار آقای گل شدم. این ها اسم من را شنیده بودند و گفتند بیا برای باشگاه گلوبال اف سی بازی کن. منیجر و مدیر این باشگاه مدیر تیم ملی فیلیپین هم هست.
یعنی رئیس فدراسیون است؟
نه منیجر تیم ملی و در کل آدم پرنفوذی در فیلیپین است و نامش آقای دن پلامی است. او از من خواست برای باشگاهش بازی کنم. چون آن زمان فوتبال فیلیپین طوری بود که باید پول می دادی بازی می کردی. من حتی یادم است هر بازیکنی برای هر مسابقه باید سه دلار می داد تا بازی می کرد. اما این باشگاه گلوبال اف سی گفت من پول می دهم اگر برایم بازی کنی. همان موقع من داشتم به ایران می آمدم برای کارهای دندانپزشکی، ولی گفتم بروم اینجا هم سعی کنم ببینم چه می شود. الان حقوق ها در عرض دو سه سال به 8هزار تا ده هزار دلار ماهانه رسیده.
هر فصل چند گل می زدی؟
اوایل که برای پاسارگاد بازی می کردم، چون نوک حمله بودم، همیشه حدود 14-15 گل می زدم. ولی از زمانی که پیستون بازی می کنم، 5-7 گل. البته الان باز هم مربی در تیم ملی من را جلو گذاشته و فوروارد راست بازی می کنم و دو بازی در تیم ملی انجام دادم، سه گل زدم.
دو گل.
در تعداد گل هایم یک اشتباهی شده که فیفا قرار است درستش کند. من سه گل زدم و اصلا توپ به پای آن بازیکنی که گل به نامش ثبت شده نخورد. بعد رفتم به او گفتم تو اصلا برای چی دویدی؟ گفت من دیدم توپ در گل است، دویدم و خوشحالی کردم! گفتم یعنی اصلا حس نکردی توپ به پای تو نخورده؟ گفت فقط تو رو خدا به روزنامه ها نگو! من هم گفتم به روزنامه ها نمی گویم ولی باید به فیفا نامه بزنم تا درست شود.
ولی به روزنامه های ایران گفتی.
فارسی نمی فهمد و نمی تواند روزنامه های ایران را بخواند. فکر کن برای اولین بار در تاریخ تیم ملی بحرین را 2-1 بزنی، بعد گل به نام دیگری ثبت شود. من دو شب به خاطر این موضوع نخوابیدم.
می دانی این گلی که به بحرین زدی برای ایران خیلی مهم است؟
بله من چند سال قبل در بحرین بازی کردم و دیدم که باخت ایران به بحرین را در استادیوم های بحرین حک کرده اند. برای خودم هم عجیب بود که این عکس های ایران برای چی بوده ، بعدا فهمیدم عکس های آن بازی معروف است. وقتی هم که پایم به گلزنی باز شد ، برای همین اتفاق لذت بیشتری بردم.
از 2011 برای تیم ملی بازی می کنی؟
از 2012 .
از آشنایی با داولی بگو ...
مربی اول من کوچ وایس یک مربی آلمانی بود. بعد او را تغییر دادند به توماس داولی، او من را دوست دارد به این دلیل که به سیستمش می خورم. در کل او بازیکنی را دوست دارد که بجنگد و پرس کند و حتی در سیستم دفاعی بازیکنی باشد که همیشه پشت توپ باشد. من حتی اگر خسته باشم، استراحتم را پشت توپ می کنم. او از سرعت و تکنیک من خیلی خوشش می آمد و می گفت توپ دستت می آید دریبل می زنی و ... من فیفا رنکینگم از همه بیشتر شد و عنوان بهترین بازیکن مسابقات را به من دادند به این دلیل که مربی می گفت فقط دریبل کن!
پس دریبل می زدی و کلی حال می کردی.
حال می کردم و مربی هم خیلی حال می کرد.
توماس داولی کاپیتان آمریکا در بازی با ایران بوده، با او درباره آن بازی کل کل می کنی؟
دو سه بار با او شوخی کردم و گفتم یادت است در آن بازی جام جهانی 98 حمید استیلی با هد توپ را گل کرد؟ ناراحت می شود. فکر کنم اگر یکی دو بار دیگر با او شوخی کنم دیگر دعوتم نکند. البته او الان دوست صمیمی عابدزاده است و هر وقت به آمریکا می رود پیش او هم می رود.
زمانی که برای تیم ملی فیلیپین بازی کردی این احساس را نداشتی که دلت بخواهد برای تیم ایران بازی کنی و به این فکر کنی دیگر نمی توانی برای ایران بازی کنی؟
زمانی که من به تیم ملی دعوت شدم، فقط می خواستم یونیفورم تیم ملی فیلیپین را داشته باشم که اگر یک روز بچه ام گفت فوتبالت به کجا رسید، یک حرفی برای گفتن داشته باشم و بگویم اگر نتوانستم به ایران بروم، ولی اینجا به تیم ملی رسیدم.
چند بازی ملی داری؟
33بازی .
و چند گل ملی؟
3 گل.
پیراهن اشکان را چه کسی برایت گرفت؟
دروازه بان سوم فولهام دروازه بان تیم ملی فیلیپین است. از او خواستم به اشکان دژاگه بگو روی یک لباس اسمم را برایم بنویسد و برایم بیاور. چون اشکان رفیق خوب دو تا از بازیکن های فیلیپین هم هست. یکی شماره 17 فیلیپین استفان شوراکی که بوندس لیگا بازی می کند و آندره تونیتی که شماره 23 تیم ملی فیلیپین بود.
با کاناوارو هم عکس داری.
برای مسابقات شامپوی کلییر بود که کاناوارو و دنیس وایس دعوت شده بودند. کاناوارو هم تیمی من بود و با هم رفیق شدیم. قبل بازی هم به من گفت من پاس می دهم تو فقط برو جلو! بعد که بازی تمام شد هم با هم بحث می کردیم من می گفتم تو بهترین بازیکن هستی و او می گفت نه تو انتخاب می شوی که در همان حین اسمم را صدا کردند و من از خوشحالی نرفتم جایزه ام را بگیرم و فقط پریدم کاناوارو را بغل کردم. بعدا هم برای جایزه دادن به بهترین بازیکن آسیا به فیلیپین آمد. همان مراسمی که علی دایی و سیدورف هم بودند. داشت معرفی می کرد از آنجا داد زد Boss تعجب کردم که با من است؟ بعد هم دیگر اینترویو را رها کرد و آمد گفت بیا با هم برویم بیرون.
از گوانگ ژو ولی بیرونش کردند.
آره باخت آن هم به خاطر پنالتی و ... بعد هم مشکل مالیاتی پیدا کرد و...
با بکام کجا بازی کردی؟
او هم با ال ای گلکسی به فیلیپین آمد و آنجا بازی کردیم که حتی دندانم را هم شکستند!
پرسپولیس یا استقلال؟
نه استقلال نه پرسپولیس، طرفدار تیم ملی هستم.
تیم ملی ایران را چطور می بینی؟
خیلی خوب می بینم. مخصوصا با کروش که بازیکن های خوبی هم مثل دژاگه و قوچان نژاد و سردار آزمون را آورده. زمان بازی با آرژانتین من داشتم بازی را با لباس تیم ملی ایران تماشا می کردم که خبرنگارهای فیلیپینی آمدند و گفتند فکر می کنی ایران بزند؟ گفتم اگر هم نزند، مساوی می کند. ولی دقیقه 93 خیلی بد گل خوردیم. من واقعا به تیم ملی ایران افتخار می کنم چون در رنگینگ آسیا هم اول است و برای آنالیز بازی های تیم های کشورهای مختلف بیشتر بازی با ایران را نشان مان می دهند.
گروه شما چه تیم هایی هستند؟
بحرین، یمن، کره شمالی و ... خیلی گروه ما نامردی است. ما تیم سوم هستیم، کره شمالی چهارم است و یمن پنجم. کره شمالی قدرت بدنی های خیلی بالایی دارند و ماشینی بازی می کنند.
با یمن کجا بازی کردید؟
به خاطر مشکلات امنیتی در قطر بازی کردیم. یمن شرایط خوبی ندارد و من خیلی ناراحت شدم به این تیم گل زدم.
گفتی قبل از بازی با بحرین هم بازی با ایران را دیدید؟
بله و من هم افتخار می کنم هر وقت بازی های ایران را نشان می دهند مثل این که اروپایی ها بازی می کنند. الان سیستم بازی های ایران فرق کرده، هم سرعتی شده، هم قدرتی و هم تکنیکی و یک ضرب دو ضرب بازی می کند. مثل قدیم ها نیست که من یادم است توپ را می گرفتند و هر کس هم در 18قدم بود شوت می کرد.
برای تیم ملی ایران که دیگر نمی توانی بازی کنی، فکر می کنی یک وقتی روبه روی ایران بازی کنی؟
جلوی ایران بازی کردن یکی از آرزوهای فوتبالم است، نه به خاطر این که به آنها گل بزنم، به این دلیل که بتوانم چند لباس از آنها بگیرم. در همین دو سه روزی که آمدم با محمد نوری و چند بازیکن دیگر آشنا شدم.
در باشگاه های ایران چطور؟
نمی دانم باید ببینم چه می شود. چند نفر با من صحبت کردند.
شاید در فصل جدید لیگ برتر ایران بازی کنی؟
نه هنوز با باشگاه خودم صحبت نکردم و فقط 5روز اجازه گرفتم و به خاطر مادرم آمدم. حتی خانواده ام هم نمی دانستند و خودم بلیط گرفتم و مستقیم از قطر آمدم.
4141
∎
نظر شما