اثری که هم اینک درباره آن سخن میرود، شرایط مردم محله علیقلی آقای اصفهان را در دوران کشـــف حجاب روایت کرده است. راویان یا شاهد ماجرا بودهاند یا فرزندان آنانند. این پژوهش به دست فائزه درهگزنی انجام شده و انتشارات راهیار آن را به چاپ رسانده است. ناشر در دیباچه خویش بر این مجموعه درباره آن آورده است:
«در سالهای آغازین قرن چهاردهم که مصادف بود با روی کار آمدن رضاماکسیم، ایران در مسیر جدیدی قرار گرفت. این مسیر را منورالفکری غربزده با طراحی انگلیس و اتکا به مسلسل پهلوی، پیش روی ملت ایران گذاشت. قرار بود ادامه راه کشورهای اروپایی و تمدن غرب برای ایران مترقی باشد و برای رسیدن به مقصود، از متحدالشکل کردن لباسها، ممنوعیت روضه و کشف حجاب زنان سخن رفت. جامعه دینی و سنتی ایران، طبیعتاً با این جریان ضددینی و منحط مقابله کرد. طلیعه این مقابله فرهنگی، در تیر ۱۳۱۴ و در مسجد گوهرشاد رقم خورد و بیش از صدها نفر از متحصنین در مسجد گوهرشاد، به شهادت رسیدند و مخفیانه در گورهای دستهجمعی دفن شدند. این تازه آغاز ماجرا بود. مقابله و مقاومت فرهنگی مردم در برابر قانون ممنوعیت روضه و اتحاد البسه و کشف حجاب رضاخانی، از سال ۱۳۱۴ تا سقوط حکومت رضاخان در سال ۱۳۲۰، هفت سال طول کشید. در این سالها بسیاری از زنان عفیف، از ترس قانون مترقی کشف حجاب از خانه بیرون نیامدند، از تحصیل بازماندند، بیمار شدند و بسیاری با بیماری در خانهشان از دنیا رفتند! هزاران زن ایرانی زیر چکمه قزاقها، مجروح و حتی شهید شدند. هزاران نفر از مردم ایران از برگزاری مجالس روضه محاکمه و منع شدند... به عبارتی دیگر اولین زمزمههای تغییر لباس، در سال ۱۳۰۶ آغاز شد. ۲۹ اسفند ۱۳۰۶ خانواده رضاشاه برای حضور در مراسم تحویل سال، بدون حجاب کامل، به زیارت حضرت معصومه (س) رفتند. خبر این جسارت به گوش مردم و شیخ محمدتقی بافقی رسید که از روحانیان قم بود. ابتدا به خانواده شاه پیام داد که اگر مسلمانید نباید با این وضع حضور یابید، اما وقتی دید پیام مؤثر نبود، شخصاً به حرم رفت و به خانواده شاه اخطار داد. شاه با شنیدن این خبر، به قم رفت، با چکمه وارد حرم شد و بافقی را به فحش و کتک گرفت. بافقی دستگیر و از قم تبعید شد. این نخستین مخالفت آشکار رضاشاه با روحانیان بود. در گام بعدی، رسمی کردن تغییر لباس در دستور کار قرار گرفت و لایحه آن تقدیم مجلس شد. با تصویب شدن طرح، لباس رسمی مردان شد: کلاه پهلوی، لباس کوتاه اعم از نیمتنه یقه عربی یا یقه برگردان، پیراهن و شلوار. روحانیان هم از این قاعده مستثنی نبودند، مگر چند طبقه خاص مثل مراجع تقلید، مجتهدان، طلاب مشغول به تحصیل فقه و چند گروه دیگر. بقیه روحانیان نیز میبایست با دادن آزمون و تصدیق وزارت معارف، برای پوشیدن لباس جواز دریافت کنند.
مقاومت فرهنگی بدیع و مهمی با محوریت زنان در ایران شکل گرفت که باید آن را هفت سال دفاع مقدس نامید، اما قصههای این مجاهدت فرهنگی هنوز ثبت و ضبط نشده است. حال که بیش از ۸۰ سال از این برهه میگذرد، ضروری دانستیم تا روایتهای شفاهی و اسناد برجامانده از این غیرت تاریخی را ثبت و روایت کنیم تا آنچه با عنوان ایران نوین رضاخانی مطرح میشود را پیش چشم نسل حاضر و نسلهای بعد ترسیم کنیم...».
نظر شما